رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن
در قرن چهارم اصطلاح ترادف در زبان لغویان بهکار رفته است، ولی تعریف دقیق آن حتی تا قرنها بعد مشخص نبوده است. از قرن سوم مخالفان و موافقان ترادف مقابل یکدیگر صفآرایی کردند و همچنان این صفآرایی ادامه دارد و در میان دانشمندان و زبانشناسان معاصر چه شرقی و مسلمان و چه غربی و غیر مسلمان موافقان و مخالفانی وجود دارد.
ترادف به یک اعتبار و براساس یک تعریف در همه زبانها و حتی در قرآن وجود دارد و آن عبارتست از: دلالت دو یا چند لفظ بر یک معنای کلی بدون توجه به ویژگیهای لحاظ شده در وضع هر لفظ. اما ترادف به این معنا که دو یا چند لفظ بالوضع و بالاستقلال در عصر واحد و از جهت واحد بر معنای خاص دلالت داشته باشد وجود ندارد.
این فرهنگنامه بر اساس کتاب «مترادفات القرآن» مولانا عبدالرحمن گیلانی تنظیم شده است و ترادفات و واژههای مشابه قرآن در آن مورد بررسی قرار گرفته است.
صفحهها در ردهٔ «فرهنگنامه مترادفات قرآن»
۲۰۰ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۴۵۳ صفحه دارد.
(صفحهٔ قبلی) (صفحهٔ بعدی)آ
ا
- ابر (مترادف)
- ابزار جنگ (مترادف)
- اثبات شدن (مترادف)
- اجازه دادن (مترادف)
- احسان کردن (مترادف)
- اختیار چیزی را داشتن (مترادف)
- ادراک (مترادف)
- ارتفاع(بلندی) (مترادف)
- اشاره (مترادف)
- اصرار (مترادف)
- اصلاح (مترادف)
- اضافی (مترادف)
- اطاعت (مترادف)
- اعتدال (مترادف)
- اعتراف (مترادف)
- اعطا کردن (مترادف)
- افسوس (مترادف)
- البته (مترادف)
- امتناع کردن (مترادف)
- امساک کردن (مترادف)
- امید (مترادف)
- انتخاب کردن (مترادف)
- انتظار (مترادف)
- انتقام گرفتن (مترادف)
- اندازه گیری (مترادف)
- انزجار (مترادف)
- انسان (مترادف)
- انواع صدا (مترادف)
- انکار (مترادف)
- انکار کردن (مترادف)
- انگشت (مترادف)
- اول (مترادف)
- اکراه (مترادف)
- اگر (مترادف)
- ایجاد کردن (مترادف)
ب
- بار (مترادف)
- بار و بنه/توشه (مترادف)
- باران (مترادف)
- بازایستادن (مترادف)
- بازو (مترادف)
- باغ (مترادف)
- باقی گذاشتن (مترادف)
- بالا بردن (مترادف)
- بت (مترادف)
- بخشی از/ جزئی از (مترادف)
- بخل کردن (مترادف)
- بد و شر (مترادف)
- بدبختی (مترادف)
- بدل و جایگزین (مترادف)
- بدن (مترادف)
- برادر (مترادف)
- برای (مترادف)
- برخواستن (مترادف)
- برگشتن (مترادف)
- بریان (مترادف)
- بز (مترادف)
- بزرگ (مترادف)
- بزرگ داشتن (مترادف)
- بزرگ و سرور (مترادف)
- بزرگی (مترادف)
- بستن (مترادف)
- بسته شدن (مترادف)
- بلند بالا (مترادف)
- بهشت (مترادف)
- بچه (مترادف)
- بی عدالتی (مترادف)
- بی فایده (مترادف)
- بی قراری (مترادف)
- بی نیاز (مترادف)
- بیش از حد (مترادف)
- بیمار (مترادف)
- بیهوشی (مترادف)
- بیکاری (مترادف)
ت
- تا (مترادف)
- تاج و تخت (مترادف)
- تاری/نابینایی (مترادف)
- تاریکی (مترادف)
- تازه (مترادف)
- تبعید (مترادف)
- تحریک کردن (مترادف)
- تحمل کردن (مترادف)
- تحویل دادن (مترادف)
- تخته (مترادف)
- تدبیر کردن (مترادف)
- تدریج (مترادف)
- ترازو (مترادف)
- تراش دادن (مترادف)
- ترساندن (مترادف)
- ترسیدن (مترادف)
- ترک کردن (مترادف)
- تسبیح و تقدیس (مترادف)
- تشنگی (مترادف)
- تعبیر رویا (مترادف)
- تغییر دادن (مترادف)
- تقسیم های مختلف زمانه (مترادف)
- تقسیم های مختلف زمین (مترادف)
- تمام کردن (مترادف)
- تنگ شدن (مترادف)
- تنگنا (مترادف)
- تهمت (مترادف)
- تهیه کردن (مترادف)
- توجه کردن (مترادف)
- توصیف و تبیین (مترادف)
- توفیق یافتن (مترادف)
- توقف (مترادف)
- تونل (مترادف)
- تک نفر (مترادف)
- تکبر و گردن کشی (مترادف)
- تکیه گاه (مترادف)
- تیر (مترادف)
- تیز (مترادف)
ج
ح
خ
- خاموش کردن آتش (مترادف)
- خبر (مترادف)
- خجالت کشیدن (مترادف)
- خجستگی (مترادف)
- خدمتکار (مترادف)
- خراب کردن (مترادف)
- خرابی (مترادف)
- خرج کردن (مترادف)
- خرید و فروش کردن (مترادف)
- خزانه (مترادف)
- خستگی (مترادف)
- خشک (مترادف)
- خمیدگی به یک سمت (مترادف)
- خنک (مترادف)
- خواب کوتاه (مترادف)
- خوابیدن (مترادف)
- خواست/میل (مترادف)
- خواستن (مترادف)
- خواندن (مترادف)
- خوب (مترادف)
- خوراک (مترادف)
- خورشید و گرما (مترادف)
- خوشحالی (مترادف)
- خوشنودی (مترادف)
- خوشی/شادی (مترادف)
- خیانت کردن (مترادف)
- خیمه (مترادف)