خوراک (مترادف)

مترادفات قرآنی خوراک

مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «قوت»، «رزق»، «مار».

مترادفات «خوراک» در قرآن

واژه مشاهده ریشه شناسی واژه مشاهده مشتقات واژه نمونه آیات
قوت ریشه قوت مشتقات قوت
وَجَعَلَ فِيهَا رَوَٰسِىَ مِن فَوْقِهَا وَبَٰرَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَآ أَقْوَٰتَهَا فِىٓ أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَآءً لِّلسَّآئِلِينَ
رزق ریشه رزق مشتقات رزق
قَالَ لَا يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِۦٓ إِلَّا نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِۦ قَبْلَ أَن يَأْتِيَكُمَا ذَٰلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِى رَبِّىٓ إِنِّى تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ بِٱللَّهِ وَهُم بِٱلْءَاخِرَةِ هُمْ كَٰفِرُونَ
مار ریشه میر مشتقات میر
وَلَمَّا فَتَحُوا۟ مَتَٰعَهُمْ وَجَدُوا۟ بِضَٰعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَيْهِمْ قَالُوا۟ يَٰٓأَبَانَا مَا نَبْغِى هَٰذِهِۦ بِضَٰعَتُنَا رُدَّتْ إِلَيْنَا وَنَمِيرُ أَهْلَنَا وَنَحْفَظُ أَخَانَا وَنَزْدَادُ كَيْلَ بَعِيرٍ ذَٰلِكَ كَيْلٌ يَسِيرٌ

معانی مترادفات قرآنی خوراک

«قوت»

القوت‏: چيزى است از خوراكى كه انسان و جان او را برپا ميدارد و حفظ مى‏كند جمعش أقوات است، خداى تعالى گفت:

و قدر فيها أقواتها (10/ فصلت)فعل اين واژه:

قاته‏ يقوته‏ قوتا: خوراكش داد.

أقاته‏ يقيته‏ [باب إفعال‏]: برايش خوراكى و هر چه كه غذايش ميشود آماده كرد، در حديثى آمده است:

«إن أكبر الكبائر أن يضيع الرجل من‏ يقوت‏» [يكى از بزرگترين گناهان كبيره اين است كسى را كه ملتزم نفقه و قوت او هستى ضايع كنى و از بين ببرى.] كه- من‏ يقيت‏.

- هم روايت شده است [يعنى كسى كه ملتزم به حفظ و نگهدارى او هستى.] خداى تعالى گفت: و كان الله على كل شي‏ء مقيتا (85/ نساء) كه- مقيتا- به معنى مقتدر يا حافظ و شاهد است و حقيقتش اينستكه خداوند قائم بر هر چيزى است كه آنرا حفظ مى‏كند و روزى ميدهد.

ما له‏ قوت‏ ليلة و قيت‏ ليلة و قيتة ليلة: بيش از خوراك يك شب چيزى ندارد مثل طعم و طعمه، شاعر در صفت آتش مى‏گويد:فقلت له ارفعها إليك و أحيها/بروحك و اقتته‏ لها قيتة قدرا[۱]

«رزق»

الرزق‏: بخشش مدام و پيوسته است كه گاهى دنيوى و زمانى اخروى است و گاهى نصيب و بهره را هم- رزق- گويند و همچنين به چيزى كه به معده مى‏رسد و با آن تغذيه مى‏شود.

رزق‏ الجند: جيره و حقوق سربازان.

رزقت‏ علما: از نظر دانش بهره‏مند شدم.

در آيه: (و أنفقوا من ما رزقناكم‏ من قبل أن يأتي أحدكم الموت‏- 10/ منافقون) يعنى از مال و مقام و دانش. و همچنين در آيات: (و مما رزقناهم ينفقون‏- 3/ بقره) و (كلوا من طيبات ما رزقناكم‏- 57/ بقره) و (و تجعلون‏ رزقكم‏ أنكم تكذبون‏- 82/ واقعه) يعنى بهره خويش را از نعمت الهى تنها به دروغ گويى و تكذيب نمودن قرار داده‏اند.

و در آيه: (و في السماء رزقكم‏- 22/ ذاريات) گفته‏اند بارانى است كه حيات جانداران بسته به آن است و نيز گفته‏اند معنيش مثل آيه: (و أنزلنا من السماء ماء- 18/ مؤمنون) است. و باز گفته شده آيه: (و في السماء رزقكم‏- 22/ ذاريات) هشدارى و تنبيهى است بر بهره‏هاى مقدر، و طبيعى و الهى.

و آيه: (فليأتكم برزق منه‏- 19/ كهف) به طعامى كه با آن تغذيه مى‏شويد.

و آيه (و النخل باسقات لها طلع نضيد رزقا للعباد- 10/ ق).

يعنى: (نتيجه ريزش بارانها نخلهاى بلنديست كه ميوه‏هايش متراكم و براى بندگان خدا بهره و نصيب است).

گفته‏اند مقصود از رزق غذاهاست و ممكن است بر عموم خوراكيها، نوشيدنيها، و هر چه كه به صورت ابزار بكار مى‏رود و تمام چيزهايى كه از سرزمينى بدست مى‏آيد و خداوند همه آنها را نتيجه آب و باران كه از آسمان نازل مى‏كند مقدر فرموده است، اطلاق مى‏شود.

و نيز گفته‏اند- رزقا للعباد- در باره پاداش اخروى است.

و آيه: (و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله أمواتا بل أحياء عند ربهم‏ يرزقون‏- 169/ آل عمران). خداوند نعمتهاى اخروى را بر آنها عنايت و افاضه مى‏كند، مثل: آيه: (و لهم رزقهم فيها بكرة و عشيا- 62/ 4) (صبحگاهان و شامگاهان در آنجا نصيبى و رزقى دارند).

و آيه (إن الله هو الرزاق‏ ذو القوة- 58/ ذاريات) بر عموم رزق حمل شده است. رازق:

به آفريننده رزق و بخشنده و مسبب آن نيز اطلاق مى‏شود.

ولى- رزاق- جز در باره خداى تعالى گفته مى‏شود و آيه: (و جعلنا لكم فيها معايش و من لستم له‏ برازقين‏- 20/ حجر).

يعنى: معيشت را براى شما در دنيا سببى و وسيله‏اى در رزقش قرار داده است و گر نه براى شما راهى در آن نبود.

و آيه: (و يعبدون من دون الله ما لا يملك لهم رزقا من السماوات، و الأرض شيئا و لا يستطيعون‏- 73/ نحل).

بت‏ها و مورد پرستش آنها به هيچوجه سببى و علتى براى رزق نيستند و سببى از اسباب آن هم نمى‏توانند باشند.

ارتزق‏ الجند: سربازان جيره و رزق خويش گرفتند.

الرزقة: يكبار بخشيدن جيره و رزق (مثل مهمانى و رسوم جشنها، و اعياد).[۲]

«مار»

ميرة غذا و طعامى است كه انسان فراهم ميكند- مار أهله‏ يميرهم‏- براى خانواده‏اش غذا فراهم كرد در آيه گفت:

و نمير أهلنا- يوسف/ 65 خيرة و- ميرة در معنى بهم نزديكند (جمع كردن).[۳]

ارجاعات

  1. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏3، ص: 258
  2. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 68-66
  3. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 268