خوشحالی (مترادف)

از قرآن پدیا

مترادفات قرآنی خوشحالی

مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «سرّاء»، «نعما»، «طوبی».

مترادفات «خوشحالی» در قرآن

واژه مشاهده ریشه شناسی واژه مشاهده مشتقات واژه نمونه آیات
سرّاء ریشه سرر مشتقات سرر
ٱلَّذِينَ يُنفِقُونَ فِى ٱلسَّرَّآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَٱلْكَٰظِمِينَ ٱلْغَيْظَ وَٱلْعَافِينَ عَنِ ٱلنَّاسِ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلْمُحْسِنِينَ
نعما ریشه نعم مشتقات نعم
وَلَئِنْ أَذَقْنَٰهُ نَعْمَآءَ بَعْدَ ضَرَّآءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ ٱلسَّيِّـَٔاتُ عَنِّىٓ إِنَّهُۥ لَفَرِحٌ فَخُورٌ
طوبی ریشه طیب مشتقات طیب
ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّٰلِحَٰتِ طُوبَىٰ لَهُمْ وَحُسْنُ مَـَٔابٍ

معانی مترادفات قرآنی خوشحالی

«سرّاء»

الإسرار، يعنى پنهان داشتن، نقطه مقابل اعلان: آشكار كردن.

خداى تعالى گويد: (سرا و علانية- 274/ بقره) و (يعلم ما يسرون‏ و ما يعلنون‏- 77/ بقره).

و آيه: (و أسروا قولكم أو اجهروا به‏- 13/ ملك) (سخنان را پنهان كنيد يا آشكارا) واژه- سر- در مخفى كردن مواد محسوس و ماديات يا معانى، هر دو به كار مى‏رود.

و- السر: سخن پوشيده و پنهان در دل، خداى تعالى گويد: (يعلم السر و أخفى‏- 7/ طه) و (أن الله يعلم سرهم و نجواهم‏- 78/ توبه).

ساره‏: سفارشش كرد كه پنهانش دارد.

تسار القوم: آن قوم پنهانى با هم سخن گفتند.

در آيه: (و أسروا الندامة- 54/ يونس) يعنى: پشيمانى را كتمان داشتند، گفته شده اظهارش كردند به دلالت آيه: (يا ليتنا نرد و لا نكذب بآيات ربنا- 27/ انعام).

(در آن آيه ندامت و پشيمانى اظهار شده است كه واى بر ما كاش ما را به دنيا باز مى‏گرداندند و ديگر آيات خداى را تكذيب نمى‏كرديم) كه اين طور نيست زيرا پشيمانى و ندامتى كه پنهانش داشته‏اند و در آيه (و أسروا الندامة- 54/ يونس) گفته شده، اشاره به آن چيزى كه اظهار كرده‏اند نيست كه در آيه: (يا ليتنا نرد و لا نكذب بآيات ربنا- 27/ انعام) آمده است.

أسررت‏ إلى فلان حديثا: سخن را پنهانى به او رساندم.

در آيات: (و إذ أسر النبي‏- 3/ تحريم) و (تسرون إليهم بالمودة- 1/ ممتحنه) يعنى به محبتى كه در دل نسبت به آنها دارند آگاه‏شان نموده‏اند و اين معنى به- يظهرون- يعنى‏ دوستى را بر آنان آشكار مى‏كنند تفسير شده است و اين معنى صحيح است زيرا- إسرار- سر گفتن به غير اقتضاء، آشكار كردن آن است براى كسيكه راز به او مى‏رسد هر چند كه معنى صحيح- سر- اينستكه كسى آن را از غير خويش پنهان دارد پس وقتى مى‏گويند- أسررت‏ الى فلان- از جهتى پنهان داشتن و از جهتى ديگر اظهار كردن آن را، اقتضاء مى‏كند و بر اين اساس، آيه: (و أسررت لهم‏ إسرارا- 9/ نوح) است.

سر- به طور كنايه يعنى نكاح، به جهت اين كه پوشيده و مخفى از نظرها انجام مى‏شود (نكاح دو معنى حقيقى و مجازى دارد:

1- عقد ازدواج و همسرى كه آشكار است.

2- مقاربت كه مخفى و پوشيده از انظار ديگران است).

سر: به طور استعاره در مورد خالص و پاك بودن چيزى به كار مى‏رود مثل عبارت: هو من‏ سر قومه: او از پاكان قوم خويش است.

سر الوادي و سرارته‏: جاى خوش آب و هواى دره كوهستان.

سرة البطن‏- نافى كه نوزاد بعد از بريدن نافش باقى مى‏ماند و در قسمت پوست شكم پوشيده مى‏شود.

سر و سرر: آنچه كه از چيزى قطع مى‏شود.

أسرة الراحة: خطوط ميانى كف دست.

أسارير الجبهة: خطوط پيشانى.

سرار: روزى كه در آخر ماه، قمر پوشيده است و ديده نمى‏شود.

سرور: شادمانى و آنچه كه از شادى در خاطر پوشيده است (شادى تازه روئى و شادمانى).

خداى تعالى گويد: (و لقاهم نضرة و سرورا- 11/ انشقاق) (يعنى تازه روئى و شادمانى).

و آيه: (تسر الناظرين‏- 69/ بقره) (بينندگان را شادمان مى‏دارد) و در باره بهشتيان مى‏گويد: (ينقلب إلى أهله‏ مسرورا- 9/ انشقاق).

آگاهى بر اين امر است كه سرور در آخرت، ضد سرور دنيائى است‏

سرير:چيزى است كه شادمانه بر آن مى‏نشينند (تخت) زيرا سرير براى منعمين است و جمع آن‏ أسرة و سرر است، خداى تعالى گويد (متكئين على سرر مصفوفة- 20/ طور).

و (فيها سرر مرفوعة- 13/ غاشيه) و (و لبيوتهم أبوابا و سررا عليها يتكؤن‏- 34/ زخرف).

سرير الميت: تابوت، تشبيه ظاهرى به تخت است كه به خاطر فال نيك زدن براى‏ شادى روح ميت چنين گفته‏اند كه ميت با رجوع به جوار و پيشگاه خداى تعالى به شادى مى‏رسد و به خاطر خلاصى او از زندان دنيائيش كه پيامبر (ص) به آن اشاره فرموده كه‏ (الدنيا سجن المؤمن). يعنى: (دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است).[۱]

«نعما»

نعمة با كسره حرف اول بمعنى- نيكوئى و حالت نيكوست. اين وزن يعنى- فعلة- بيانگر حالتى است كه انسان بر آن حالت است مثل- جلسه- حالتى از نشستن انسان و- ركبة- حالت سوارى بر مركب است. اما نعمة- با فتحه حرف اول يعنى آسايش و رفاه داشتن ماه واژه‏هاى- ضربه و شتمه- بمعنى يكبار زدن و همگى بر بناى اسم مره است.

بكار بردن نعمت- در مورد نيكوئى كم يا زياد هر دو بصورت اسم جنس بكار ميرود، در آيه گفت:

و إن تعدوا نعمة الله لا تحصوها- ابراهيم/ 34

و اذكروا نعمتي‏ التي‏ أنعمت‏ عليكم‏- البقره/ 40 و و أتممت عليكم نعمتي‏- المائده/ 3 و فانقلبوا بنعمة من الله‏- آل عمران/ 174 و آيات زياد ديگر.

إنعام‏- رساندن نيكى به ديگران است، كه فقط در مورد انسان بكار ميرود و در باره موجودات ديگر غير از انسان گفته نميشود مثلا نميگويند- أنعم‏ فلان على فرسه- او به اسبش إنعام كرد كه غلط است. خداى تعالى فرمود:

أنعمت‏ عليهم‏- الفاتحه/ 7 (قسمتى از سوره حمد است كه در نمازها ميگوئيم كه بر آنها نيكوئى كردى). و آيه:

و إذ تقول للذي‏ أنعم‏ الله عليه‏- الاحزاب/ 37 و و أنعمت عليه‏- الاحزاب/ 37 نعماء در برابر ضراء بكار ميرود يعنى شادى در مقابل فلاكت و بدبختى.

در آيه گفت: و لئن أذقناه نعماء بعد ضراء مسته‏- هود/ 10 يعنى اگر انسان را حالتى شادى بخش پس از سختى و رنج برسد فريفته و مغرور ميشود

نعمى‏- يعنى نيك بختى ضد- بوسى- يا بدبختى است. آيه: إن هو إلا عبد أنعمنا عليه‏- الزخرف/ 59 نعيم‏- نعمت فراوان. في جنات‏ النعيم‏- يونس/ 9 و يا جنات النعيم‏- المائده/ 65 تنعم‏- به چيزى كه نعمت و زندگى پاك و شادى آفرين در آن هست رسيد و بدست آورد.

نعمه‏، تنعيما، فتنعم‏- او را در نعمتى و زندگى آسايش بخشى قرار داد، در آيه گفت:

فأكرمه و نعمه‏- الفجر/ 15 (2) (در مورد اكرام و انعام خداوند يا پاداش و عقوبت به انسانها كه مبتنى بر ايمان و كردار آنهاست به زيرنويسى توجه شود).

طعام‏ ناعم‏- غذاى نرم و لذيذ. جارية ناعمة- دوشيزه مرفه و ناز پرورده.

نعم‏- نام مخصوص شتر است و جمعش- أنعام‏- نام شتر به نعم و أنعام- از اين جهت است كه شتر براى آنها بزرگترين نعمت است، ولى أنعام- به گاو و گوسفند و شتر هر سه اطلاق ميشود و حتما بايستى در ميان آنها شتر هم باشد تا أنعام گفته شود. در آيه گفت:

و جعل لكم من الفلك و الأنعام‏ ما تركبون‏- الصافات/ 12 و و من الأنعام حمولة و فرشا- الانعام/ 142 و در آيه: فاختلط به نبات الأرض مما يأكل الناس و الأنعام‏- يونس/ 24 كه شتر و غير آن را در بر ميگيرد كه از گياهان زمين تغذيه ميكنند مثل انسانها نعامى‏- باد جنوب كه بسيار سودمند و مرطوب است، نعامة- يعنى شتر- مرغ كه شباهتى به شتر دارد و نيز نعامة يعنى سايبان در كوه و بر سر چاهها كه از دور مثل كوهان شتر است. نعائم‏- يكى از منازل ماه كه به نعامة تشبيه شده است، شاعر ميگويد:و ابن النعامة عند ذلك مركبي

- پاها را به شباهت دويدن سريع شتر مرغ.

- ابن النعامة- ناميده‏اند كه شباهت به آن دارد و فاصله قدم‏ها را هم بهمان عبارت گفته باشد.

تنعم‏ فلان- كسى كه به آرامى راه ميرود كه از نعمت بمعنى ناز و رفاه گرفته شده.

نعم‏- در برابر- بئس- در مدح بكار ميرود (يعنى چه نيكوست) در آيه گفت‏ نعم العبد إنه أواب‏- الصاد/ 30 و فنعم‏ أجر العاملين‏- آل عمران/ 136

و نعم المولى و نعم النصير- الانفال/ 40 و و الأرض فرشناها فنعم الماهدون‏- الذاريات/ 48 و آيه‏ إن تبدوا الصدقات‏ فنعما هي‏- البقره/ 271 در اصطلاح ميگويند اگر آن كار را انجام دهى- فبها و نعمت‏- يعنى خصلت و صفتى نيكوست.

غسلته غسلا نعما- نيكو غسلش دادم.

فعل كذا و أنعم‏- زياد و افزونش كرد كه اصلش از- إنعام- است- نعم‏ الله بك عينا- خداوند چشمت را روشن سازد نعم‏ كلمه‏ايست براى پاسخ مثبت كه از نعمت گرفته شده روشنى چشم يا نور ديدگان را هم- نعمى‏ عين يا نعمة عين [يا نعام‏ عين‏]- گويند.[۲][۲]

«طوبی»

طاب‏ الشي‏ء يطيب‏ طيبا: آن چيز به خوبى پاك شد كه آن را- طيب‏- يعنى پاك مى‏گويند.

و در آيات: (فانكحوا ما طاب لكم‏- 3/ نساء) (فإن‏ طبن‏ لكم‏- 4/ نساء) اصل‏ طيب‏- چيزى است كه براى حواس لذت آور است و نفس و جان آدمى از آن لذت مى‏برد. الطعام‏ الطيب‏: در شرع، چيزى است كه آن خوردگى و طعام پاك داراى شرايطى باشد. از اين قرار:

1- بصورت مجاز تهيه شده باشد و خوردنش جائز باشد.

2- به اندازه‏اى كه جايز است صرف و تناول شود يا تهيه شود.

3- و از جائى كه جائز است، بدست مى‏آيد و هر گاه چنين باشد آن چيز طيب و پاك است چه دنيائى و چه اخروى و آن چيز ناگوار نيست و گر نه چيزى هر چند كه در دنيا پاك باشد و از آن سه مجرا بدست نيايد در آخرت و پايانش هم پاك نيست.

(يعنى چيزى پاك كه به اندازه مجاز بدست نيامده و از جائى هم كه مجاز نيست‏ حاصل شده است هر چند چيز پاكى باشد از نظر اسلام و عاقبت آن پاك نمى‏تواند باشد).

و بر اين اساس فرمود: (كلوا من‏ طيبات‏ ما رزقناكم‏- 57/ بقره) (فكلوا مما رزقكم الله حلالا طيبا- 88/ مائده) (لا تحرموا طيبات ما أحل الله لكم‏- 87/ مائده) (كلوا من‏ الطيبات‏ و اعملوا صالحا- 51/ مؤمنون) و اين همان مقصود و مراد آيه: (و الطيبات من الرزق‏- 32/ اعراف) است. (كه مى‏گويد با عمل صالح و شايسته رزق و طيبات خويش بدست آريد و بخوريد نه از راه و اعمال ناروا و غير صالح) و آيه: (اليوم أحل لكم الطيبات‏- 5/ مائده) كه گفته شده مقصود از آن- ذبائح- است.

(حيوانات حلال گوشت با ذبح شرعى) و آيه: (و رزقكم من الطيبات‏ 26/ انفال) اشاره به غنيمت‏هاست. و نيز انسان طيب كسى است كه از پليدى جهل و فسق و فجور و اعمال زشت و قبيح خالى و دور باشد و با زيور عمل و ايمان و اعمال نيك آراسته باشد.

و در آيه: (الذين تتوفاهم الملائكة طيبين‏- 32/ نحل) همان انسانهاى طيب را قصد و اشاره كرده است (يعنى در حالى كه طيب و پاكند فرشتگان آنها را از دنيا مى‏برند و مى‏ميرانند).

و آيات: (طبتم‏ فادخلوها خالدين‏- 73/ زمر) (هب لي من لدنك ذرية طيبة- 38/ آل عمران) و آيه: (ليميز الله الخبيث من الطيب‏- 37/ انفال) يعنى اعمال سوء با اعمال صالح.

و آيه: (و الطيبات‏ للطيبين‏- 26/ نور) هشدارى است بر اينكه اعمال پاك از پاكان است، چنانكه روايت شده است:

«المؤمن‏ أطيب‏ من عمله و الكافر اخبث من عمله».

(مؤمن پاكتر از عمل خويش و كافر ناپاكتر از عمل خويش است) و آيه: (و لا تتبدلوا الخبيث‏ بالطيب‏- 2/ نساء) يعنى كارهاى زشت را عوض اعمال خوب و صالح نگيريد و بر اين اساس آيات:

(ضرب الله مثلا كلمة طيبة كشجرة طيبة- 24/ ابراهيم) (إليه يصعد الكلم الطيب‏- 10/ فاطر) و آيه: (و مساكن طيبة- 72/ توبه) يعنى مكانهاى پاكيزه و پاك و لذت بخش. و آيه (بلدة طيبة و رب غفور- 15/ سباء) كه گفته شده اشاره به بهشت و جوار رب العزة- است. و اما آيه: (و البلد الطيب‏- 58/ اعراف) اشاره به سرزمين پاك است. و آيه: (صعيدا طيبا- 43/ نساء) يعنى خاكى كه نجاست با آن نباشد.

استنجاء: (طهارت با سنگ و كلوخ) كه- استطابة هم ناميده شده زيرا مفهوم پاك كنندگى و ازاله پليدى در آن هست‏ أطيبان‏: خوردن و نكاح. (كه با شرايطش دو چيز پاك و حلال و جايز است) طعام‏ مطيبة للنفس: غذايى كه نفس و جان را خوش آيد.

طاب‏: عطر و بوى خوش و بهترين از هر چيز دو نيز- طاب‏- نوعى خرماست و شهر مدينه الرسول را هم- طيبة- گفته‏اند و در آيه: (طوبى‏ لهم‏- 29/ رعد) گفته‏اند: نام درختى است در بهشت و نيز گفته شده اشاره‏اى است به همه آنچه در بهشت پاك و پسنديده هست از بقاى بدون فنا و نيستى، و قربت بدون زوال و بى نيازى بدون فقر و نيازمندى.[۳]

ارجاعات

  1. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 204-201
  2. پرش به بالا به: ۲٫۰ ۲٫۱ ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 374-368
  3. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 509-506