خوابیدن (مترادف)

مترادفات قرآنی خوابیدن

مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «نام»، «هجع»، «رقد»، «قال»، «ضجع»، «تهجد».

مترادفات «خوابیدن» در قرآن

واژه مشاهده ریشه شناسی واژه مشاهده مشتقات واژه نمونه آیات
نام ریشه نوم مشتقات نوم
أَفَأَمِنَ أَهْلُ ٱلْقُرَىٰٓ أَن يَأْتِيَهُم بَأْسُنَا بَيَٰتًا وَهُمْ نَآئِمُونَ
هجع ریشه هجع مشتقات هجع
كَانُوا۟ قَلِيلًا مِّنَ ٱلَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ
رقد ریشه رقد مشتقات رقد
وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ ٱلْيَمِينِ وَذَاتَ ٱلشِّمَالِ وَكَلْبُهُم بَٰسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِٱلْوَصِيدِ لَوِ ٱطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا
قال ریشه قول مشتقات قول
وَكَذَٰلِكَ مَآ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِى قَرْيَةٍ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَآ إِنَّا وَجَدْنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّقْتَدُونَ
ضجع ریشه ضجع مشتقات ضجع
تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمْ عَنِ ٱلْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَٰهُمْ يُنفِقُونَ
تهجد ریشه هجد مشتقات هجد
وَمِنَ ٱلَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِۦ نَافِلَةً لَّكَ عَسَىٰٓ أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا

معانی مترادفات قرآنی خوابیدن

«نام»

النوم‏ اين واژه به چند وجه تفسير شده است كه همه صحيح است البته از نظرات گوناگون، گفته‏اند:

1- خواب يا نوم سستى و استراحت اعصاب مغز است بواسطه رطوباتى كه بآن رسيده است.

2- نوم همان مرگى است كه خداوند بدون مرگ حتمى و حقيقى انجام ميدهد. در آيه گفت:

الله يتوفى الأنفس‏- الزمر/ 42 3- خواب نوعى مرگ سبك است و مرگ خواب سنگين. رجل‏ نؤوم‏ و نومة- مرد پر خواب. منام‏- همان‏ نوم‏ و خواب است. در آيه فرمود:

و من آياته‏ منامكم‏ بالليل‏- الروم/ 23 و و جعلنا نومكم‏ سباتا- النباء/ 9 و لا تأخذه سنة و لا نوم‏- البقره/ 255 نومة- بمعنى گمنام نيز بكار رفته است، استنام‏- يعنى اطمينان يافت، منامة- جامه خواب، نامت‏ السوق- بازار كساد است، نام‏ الثوب- لباس كهنه شد، بر اساس تشبيه واژه نوم براى لباس كهنه بكار ميرود.[۱]

«هجع»

هجوع‏: خواب شبانه است. در آيه:

كانوا قليلا من الليل ما يهجعون‏- الذاريات/ 17 يعنى خوابشان در شب بسيار اندك است و ممكن است واژه- قليلا- كنايه از نخوابيدن داشته باشد و بخاطر كم خوابى مثل اينست كه نخوابيده است.

لقيته بعد هجعة- او را بعد از خواب ديدم- رجل‏ هجع‏- مثل معنى- نوم- است يعنى مردى كه در همه حال غفلت زده است و گوئى خوابيده.[۲]

«رقد»

الرقاد: خواب اندك و خوش، مى‏گويند: رقد رقودا- كه اسم فاعلش- راقد- و جمعش- رقود است.

خداى تعالى گويد: (و هم‏ رقود- 18/ كهف) (مربوط به خواب اصحاب كهف است كه مى‏گويد: تحسبهم أيقاظا و هم رقود.

يعنى آنچنان بودند كه بيدارشان مى‏پنداشتى و حال آنكه خفتگان بودند.

و به اين خاطر با واژه- رقود- توصيفشان كرده است كه از زيادى و طول خوابشان به حالت مرگ به نظر مى‏آمدند زيرا در باره آنها اعتقاد داشتند كه مرده‏اند و اين چنين خوابى، با مرگ كمى فاصله دارد.

و آيه: (يا ويلنا من بعثنا من‏ مرقدنا- 52/ يس) (اى واى چه كسانى از خوابگاهمان ما را برانگيخت).

أرقد الظليم: شتر مرغ به سرعت برخاست گويى كه خواب را از خودش رانده است.[۳]

«قال»

در آيه: أصحاب الجنة يومئذ خير مستقرا و أحسن‏ مقيلا (25/ فرقان) مصدر قلت‏ يعنى در نيمروز خوابيدم و استراحت كردم، قيلولة- است و نيز (قيلولة) جاى خوابيدن.

و نيز- قلته‏ في البيع‏ قيلا و أقلته‏ و تقايلا: بعد از معامله و خريد و فروش آن را فسخ كردم و بهم زدم.[۴]

«ضجع»

ضجع: دراز كشيدن (خوابيدن) «ضجع‏ الرجل‏ ضجعا و ضجوعا: وضع‏ جنبه بالارض فهو ضاجع‏».

مضاجع جمع مضجع. محل دراز كشيدن (خوابگاه) است. «فعظوهن و اهجروهن في‏ المضاجع‏ و اضربوهن» نساء: 34. آنها را موعظه كنيد، در خوابگاهها از آنها كنار باشيد، آنها را بزنيد. اين سه عمل بترتيب است.

«قل لو كنتم في بيوتكم لبرز الذين كتب عليهم القتل إلى‏ مضاجعهم‏» آل عمران: 154.

مضجع اعم از آنست كه خوابگاه باشد يا قبر يا قتلگاه. مراد از مضاجع در آيه قتلگاههاست يعنى: بگو اگر در خانه‏هايتان مى‏بوديد آنانكه قتل بر آنها نوشته شده بود حتما بسوى قتلگاههاى خويش بيرون ميشدند. در نهج البلاغه حكمت 131 بشخصى فرمايد: دنيا كى تو را مغرور كرده؟! آيا با مصارع پدرانت از پوسيدگى؟

أم‏ بمضاجع‏ أمهاتك تحت الثرى.

كه منظور از مضاجع قبور است.

در زيارت امير المؤمنين عليه السلام هست‏

«السلام عليك يا مولاي و على ضجيعيك آدم و نوح و رحمة الله و بركاته».

يعنى سلام بر تو و بر دو هم مضجعت و هم قبرت آدم و نوح ... بنا بر روايتى كه آدم و نوح نيز در آنجا مدفون‏اند.

اين كلمه بصورت جمع سه بار در كلام خدا يافته است، دو محل نقل شد سومى آيه‏ «تتجافى جنوبهم عن‏ المضاجع‏ يدعون ربهم خوفا و طمعا» سجده: 16. ميباشد.[۵]

«تهجد»

هجود بمعنى خواب است و هاجد، كسيكه خوابيده، هجده‏ فتهجد- يعني‏ خوابش را دور كرد مثل- أيقظته- فتيقظ- بيدارش كردم، بيدار شد. در آيه:

و من الليل‏ فتهجد به‏- الاسراء/ 79 يعنى با خواندن قرآن بيدار باش كه خود تشويقى است بر نماز شب كه در آيه‏ قم الليل إلا قليلا نصفه‏- المزمل/ 2 ذكر شده است.

متهجد- نماز شب خوان، أهجد البعير- شتر براى خوابيدن گردنش را روى زمين دراز كرد[۶]

ارجاعات

  1. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 412
  2. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 502
  3. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 100
  4. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏3، ص: 268-267
  5. قاموس قرآن، ج‏4، ص: 172-171
  6. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 499-498