برادر (مترادف)
مترادفات قرآنی برادر
مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «اخوة»، «اخوان».
مترادفات «برادر» در قرآن
واژه | مشاهده ریشه شناسی واژه | مشاهده مشتقات واژه | نمونه آیات |
---|---|---|---|
اخوة | ریشه اخو | مشتقات اخو | إِنَّمَا ٱلْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا۟ بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
|
اخوان | ریشه اخو | مشتقات اخو | وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلْإِيمَٰنِ وَلَا تَجْعَلْ فِى قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ
|
معانی مترادفات قرآنی برادر
«اخوة/ اخوان»
أخ برادر، اين واژه در اصل (أخو) است و به كسيكه در ولادت از يك پدر و مادر يا يكى از آن دو يا همشير بودن يعنى از يك پستان شير خوردن با ديگرى مشترك باشد او را برادر گويند، و به صورت استعاره به هر كسيكه با ديگرى در قبيله يا در دين يا در كار و صنعت يا معامله و دوستى و در مناسبات ديگر مشاركت داشته باشد برادر گويند مانند اين آيه قرآن (لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ- 156/ آل عمران) يعنى بخاطر مشاركتشان در كفر إخوان ناميده شدهاند.
و آيه (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ- 10/ حجرات) و آيه (أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً- 12/ حجرات) (در چند آيه فوق لفظ برادر (اخ) در معنى مستعار خود بكار رفته است)، و همينطور آيه (فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ- 11/ نساء) يعنى برادران و خواهران (إخوان و أخوات).
و در آيه (إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ- 47/ حجر) نشانهاى است از نفى مخالفت و ناهماهنگى در ميان ايشان كه در بهشت، همه برادرند.
كلمه أخت مؤنث (أخ) است يعنى خواهر، و حرف (ت) در آخر كلمه اخت عوض حرف محذوف اصلى آن است و در آيه (يا أُخْتَ هارُونَ- 28/ مريم) خطاب خواهر بودن مريم به هارون از جهت همسان بودن در صلاح، و شايستگى است نه در خواهر بودن نسبى . دارند آنها نيز بهمان علّت عاطفى برادر خطاب شدهاند، هر چند كه برادر نسبى نباشند و همين طور آيات زير:
(وَ إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ- 73/ اعراف) و (وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ- 65/ اعراف) و (وَ إِلى مَدْيَنَ أَخاهُمْ- 85/ اعراف) و امّا در آيه (وَ ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها- 48/ زخرف) از اين جهت در آن آيه، آيات طبيعى به خواهر تشبيه شدهاند كه در صحّت و روشنى و صدق مشتركند. پس عبارت (أكبر من اختها) كه قسمتى از آيه است ضمير (ها) به آيات و آيه قبل بر مىگردد. كه گوئى همه آيات از يك اصلند و ناميدن (اخت) براى آيات از نظر شباهت در روشنى مفهوم آنهاست.
و همينطور در آيه (كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها- 38/ اعراف) هر قومى و امّتى كه داخل دوزخ مىشوند به پيشوايان و سران دنيائى خود كه باعث گمراهيشان بودهاند نفرين مىكنند زيرا در كفر و ظلم همانند بودهاند و اين معنى در آيه (أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ- 357/ بقره) اشاره شده است.
تَأَخَّيْتُ، كه به معنى تحرّيت، يعنى هماهنگ بودن و هم هدف بودن كه به صورت استعاره به كار رفته و همان قصد و هدف مشترك برادر براى برادر ديگر است.
گاهى هم از واژه إخوه معنى ملازمت و همراهى نمودن استفاده مىشود.
عبارت- أَخِيَّة الدّاية- حلقه و ريسمانى است كه حيوان را با آن به زمين مىبندند[۱]
ارجاعات
- ↑ ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج1، ص: 159-158