سوره همزه
سوره همزه؛ صد و چهارمین سوره و از سورههای مکی قرآن در جزء سیام، دارای 9 آیه. «همزه» و «لمزه»» در آیه ابتدایی این سوره، به معنای عیبجو و بدگو هستند.
معرفی سوره
سوره همزه، صد و چهارمین سوره از قرآن کریم است و دارای ۹ آیه می باشد. این سوره مکی است. این سوره «هُمَزَه» و «لُمَزَه» نامیده شده، به این مناسبت که در اولین آیه آن، این دو کلمه به کار رفته است. همزه و لمزه بهترتیب، به معنای کسی است که عیبجویی و غیبت میکند. درباره معنای دقیق این دو واژه اختلاف است. مثلا برخی گفتهاند همزه عیبجویی در روبرو و لمزه عیبجویی در پشت سر است یا برعکس[۱][۲].
شأن نزول سوره
گفته شده شأن نزول در حق «اخنس بن شریق» بوده که عیبجویی میکرده و در مجامع عام و خاص به پیامبر(ص) و اصحاب پیامبر(ص) طعن میزده است[۳]
غرض و محتوای سوره
این سوره مبارکه از کسانى سخن مىگوید که تمام تلاش خود را متوجه جمع کردن مال میکنند و همه ارزشهاى وجودى انسان را در آن خلاصه میدانند، سپس نسبت به کسانى که دستشان از آن خالى است به دیده حقارت مىنگرند و آنها را به باد استهزا مىگیرند. این ثروت اندوزان مستکبر و خودخواهان حیلهگر چنان از باده کبر و غرور مست مىشوند که از تحقیر دیگران و عیبجوئى و استهزا و غیبت آنها لذت مىبرند و با آن تفریح مىکنند. در پایان سوره از سرنوشت دردناک آنها سخن گفته شده است که چگونه به صورت حقارتآمیزى در دوزخ افکنده میشوند و آتش سوزان جهنم قبل از هر چیز بر قلب آنها مسلط مىگردد و روح و جان آنها را که کانون کبر، غرور و شرارت بود به آتش مىکشد، آتشى سوزان که مستمر و طولانى است[۴].
تفسیر سوره
«وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» (1)
کلمه «ویل» در مقام خشم و غضب بیان میشود و در این آیه به معنی این است که وای و مرگ باد با هر شخص همزه و لمزه. همچنین این کلمه معنای تقبیح و مذمت کسی در کار ناپسند را دارد، با این تعبیر کار زشت تقبیح میشود. بعضی نیز گفتهاند «ویل» نام مکانی در جهنم است[۵].
معنای «همزه» و «لمزه»
مفسران در بیان معنای «همزه» و «لمزه» مطالب زیادی مطرح کردهاند. این دو کلمه دو معنای نزدیک به هم دارند؛ «همزه» به معنی انسانی است که بدزبان است. آیه میفرماید: وای بر انسانی که بدزبان است. «لمزه» نیز به معنی عیبجو است؛ برخی گفتهاند «لمزه» کسی را میگویند که مسائلی را که به واقع عیب نیستند، بیان میکند، از افراد انتقاد میکند که این عمل را مرتکب شدهاند، در حالیکه عمل، عمل خوبی است.
بنابراین «همزه» به معنی بدزبان و «لمزه» یعنی کسی که به قصد تحقیر و توهین دیگران از آنها عیبجویی میکند. این صفت اخلاقی بسیار بدی است که انسان در مجلسی به شخصی چیزی بگوید که او را تحقیر و خوار کند. قرآن در این سوره که از سورههای نخست است میخواهد مردم را از این صفات اخلاقی بد دور کند. «وای بر هر انسان بدزبان عیبجو».
«الذی جمع مالاً وعدّده» (2)
وای بر آن انسانی که به جای ادب کلام، بدزبانی میکند و از دیگران عیبجویی میکند و مشغول جمع مال و شمارش آن است. چنین انسانهایی به جای ادب اخلاقی، همواره در این فکر هستند که چقدر سرمایه و پول دارند که نمونه بارز آن امروز کسانی هستند که همه هم و غمشان این است که چقدر پول و سرمایه دارند، چقدر در بانک پول ذخیره کردهاند. اگر چنانچه انسان خود را تربیت نکرده باشد، ثروتش برای او غرور میآورد که موجب گرفتاریهای فراوانی میشود[۶].
«یحسب أنّ ماله أخلده» (3)
چرا پولها را میشمارند؟! گمان میکند این پولها او را در دنیا دائمی میکند و هر چه بیشتر شود، باعث بقا و دوام او میشود. گمان میکند این پولها او را حفظ میکنند.
«کلّا لینبذنّ فی الحطمۀ» (4)
«کلّا» هرگز پول انسان را حفظ نمیکند. چنین انسانی که بدزبان و عیبجو است و همه هم و غمش جمع و شمارش مال است در آتش پرتاب میشود.
«و ما ادراک مالحطمه» (5)
و تو چه میدانی «حطمه» چیست؟
«نارالله الموقده» (6)
حطمه عبارت از آتشی است که شعلهور میشود و انسان را متلاشی میکند. حطمه به معنای عذاب نابودکننده و متلاشی کننده است. عبارت «نارُ الله» به علت اهمیت آتش عذاب برافروخته شده است. این آتش بسیار سوزنده و کوبنده که تا قلب انسانها سرایت پیدا میکند، نشان از عظمت خداوند است[۷].
«الّتی تطّلع علی الأفئده» (7)
این عذاب از دل شروع میشود و به بیرون سرایت میکند و همه انسان را فرا میگیرد.
«إنها علیهم مؤصده» (8)
این آتش انسان را پوشش میدهد و از اطراف فرا میگیرد. این عذاب خدا برای انسانهای بدزبان، عیبجو و کسانی است که هم و غمشان جمع پول است.
«فی عمدٍ ممدّده» (9)
این آتش و عذاب به شکل ستونها و عمارتهای بلندبالا است که انسان را فرا می گیرد[۸].
مقابله نرم افزاری با مشرکین در سوره
امام موسی صدر معتقد است پیامبر(ص) وقتی از این سورهها استفاده میکند، اینها سلاح معنوی (ابزار جنگ روانی) پیامبر(ص) در مقابله با مشرکین است. در این آیات به صورت خاص، بحث تمسخر مشرکین نسبت به پیامبر(ص) و اصحاب ایشان را مطرح میکند که یکی از روشهای مشرکین همین تمسخر و سرزنش بود. معنای «هُمَزه» و «لُمَزه» نیز عیبجویی و ریشخند حضوری و یک نوع غیبت دانسته شده است؛ معنی لغوی اینها مهم نیست، بلکه مهم هدف آنها بوده که بدگویی و تمسخر کنند و پیامبر(ص) و اصحابش را ذم کنند که باعث انزجار افکار عمومی میشد. پیامبر(ص) نیز با همین زبان و شیوه با آیات قرآن پاسخ میداد. به یک معنای دیگری، این سوره رو در رویی ثروتمندان با فقرا و پیامبر(ص) را نیز به تصویر میکشد. اغنیا با تکیه بر مال خود، پیامبر(ص) و اصحاب را به سبب فقر مسخره میکردند که عیبجویی اغنا در برابر فقرا بود؛ لذا یک نوع تقابل بین این دو دسته هم هست و مستکبرین فخرفروشی میکردند و از طرفی، طمع جاودانگی هم داشتند. بنابراین سوره از نکوهش به مثابه یک حربه مقابله (ابزار جنگ روانی) استفاده میکند[۹].
بطن سوره
آیات شریفه قرآن یک باطن دارد که تعبیر آن در انحصار ائمه معصومین(ع) است. در تأویل آیه ابتدایی سوره همزه حدیثی آمده که افرادی قصد شکستن و از بین بردن جایگاه اهل بیت(ع) را داشتند و حق معصومین را گرفتند و وای بر آنها که جنایت بزرگی مرتکب شدند، آنان ظلم غیرقابل جبرانی بر جهانیان روا داشتند[۱۰].
منابع
ایکنا
ویکی شیعه
دانشنامه اسلامی
ارجاعات
- ↑ ویکی شیعه
- ↑ دانشنامه اسلامی
- ↑ مقابله نرمافزاری با مشرکین در سوره همزه / عذاب منحصر به آخرت نیست
- ↑ سوره همزه بر توجه مردم به کیفر مالاندوزی تأکید دارد
- ↑ مذمت عیبجویان و سخنچینان در سوره «همزه»
- ↑ ثروت بدون تربیت؛ عامل گرفتاری انسان در دام غرور
- ↑ «نٰارُ اَللّٰه»؛ جلوهای از عظمت خداوند
- ↑ سوره «همزه» به ما درس ادب کلام و زهد میدهد
- ↑ مقابله نرمافزاری با مشرکین در سوره همزه / عذاب منحصر به آخرت نیست
- ↑ مذمت عیبجویان و سخنچینان در سوره «همزه»
فهرست سورهها
سوره قبلی:
1.- |
2.- | سوره بعدی:
3.- |
۱.الفاتحة ۲.البقرة ۳.آل عمران ۴.النساء ۵.المائدة ۶.الأنعام ۷.الأعراف ۸.الأنفال ۹.التوبة ۱۰.يونس ۱۱.هود ۱۲.يوسف ۱۳.الرعد ۱۴.ابراهيم ۱۵.الحجر ۱۶.النحل ۱۷.الإسراء ۱۸.الكهف ۱۹.مريم ۲۰.طه ۲۱.الأنبياء ۲۲.الحج ۲۳.المؤمنون ۲۴.النور ۲۵.الفرقان ۲۶.الشعراء ۲۷.النمل ۲۸.القصص ۲۹.العنكبوت ۳۰.الروم ۳۱.لقمان ۳۲.السجدة ۳۳.الأحزاب ۳۴.سبإ ۳۵.الفاطر ۳۶.يس ۳۷.الصافات ۳۸.ص ۳۹.الزمر ۴۰.غافر ۴۱.فصلت ۴۲.الشورى ۴۳.الزخرف ۴۴.الدخان ۴۵.الجاثية ۴۶.الأحقاف ۴۷.محمد ۴۸.الفتح ۴۹.الحجرات ۵۰.ق ۵۱.الذاريات ۵۲.الطور ۵۳.النجم ۵۴.القمر ۵۵.الرحمن ۵۶.الواقعة ۵۷.الحديد ۵۸.المجادلة ۵۹.الحشر ۶۰.الممتحنة ۶۱.الصف ۶۲.الجمعة ۶۳.المنافقون ۶۴.التغابن ۶۵.الطلاق ۶۶.التحريم ۶۷.الملك ۶۸.القلم ۶۹.الحاقة ۷۰.المعارج ۷۱.نوح ۷۲.الجن ۷۳.المزمل ۷۴.المدثر ۷۵.القيامة ۷۶.الانسان ۷۷.المرسلات ۷۸.النبإ ۷۹.النازعات ۸۰.عبس ۸۱.التكوير ۸۲.الإنفطار ۸۳.المطففين ۸۴.الإنشقاق ۸۵.البروج ۸۶.الطارق ۸۷.الأعلى ۸۸.الغاشية ۸۹.الفجر ۹۰.البلد ۹۱.الشمس ۹۲.الليل ۹۳.الضحى ۹۴.الشرح ۹۵.التين ۹۶.العلق ۹۷.القدر ۹۸.البينة ۹۹.الزلزلة ۱۰۰.العاديات ۱۰۱.القارعة ۱۰۲.التكاثر ۱۰۳.العصر ۱۰۴.الهمزة ۱۰۵.الفيل ۱۰۶.قريش ۱۰۷.الماعون ۱۰۸.الكوثر ۱۰۹.الكافرون ۱۱۰.النصر ۱۱۱.المسد ۱۱۲.الإخلاص ۱۱۳.الفلق ۱۱۴.الناس