سوره انشراح

از قرآن پدیا
سوره انشراح
سوره انشراح

سوره انشراح (شرح)؛ نود و چهارمین سوره قرآن کریم، سوره‌ای مکی و دارای 8 آیه. نام سوره، از آیه اول آن گرفته شده است که از شرح صدر (گشایش سینه) پیامبر(ص) سخن می‌گوید.

معرفی سوره

سوره انشراح در ترتیب مصحف شریف، سوره نود و چهارم و به ترتیب نزول، دوازدهمین سوره نازل شده بر پیامبر(ص) است و بدیهی است که در مکه نازل شده است. این سوره دارای ۳۱ کلمه، ۱۲۳ حرف و ۸ آیه است[۱][۲].

شأن نزول سوره

دوره بعثت پیامبر(ص) در مکه ۱۳ سال بوده است. سه سال اول این دوره را دوره «فترت» می‌گویند. به این معنا که وقتی ۵ آیه اول سوره علق بر پیغمبر(ص) نازل شد و پس از آن سوره قلم، مدثر و مزمل نازل شدند، وحی منقطع شد و به حسب ظاهر آیه و سوره‌ای بر پیامبر(ص) نازل نشد. از طرفی، پیامبر خدا (ص) از شدت علاقه‌ای که به شنیدن آیات قرآن داشت، بسیار ناراحت بود و از اینکه آیه‌ای بر ایشان نازل نمی‌شد، بی‌تاب گشته بود. از سوی دیگر، کفار قریش می‌گفتند: خدای محمد(ص) با او قهر کرده است و دیگر با او سخن نمی‌گوید! این سخن، پیامبر(ص) را ناراحت می‌کرد. خداوند متعال در پی این موضوع، سوره «الضحی» را بر پیامبر نازل کرد و در آن فرمود: ای پیغمبر خداوند نه تو را ترک کرده است و نه از تو خشمگین است؛ این قطع موقت وحی، حکمت و مصلحتی دارد. کما اینکه بار دیگر بار نزول وحی شروع شد.

علاوه بر این، سوره انشراح نیز برای اثبات آنچه در سوره ضحی آمد نازل شد. از این رو این دو سوره، به هم مرتبط هستند و در فقه نیز معین است اگر کسی بخواهد در نماز، بعد از حمد، سوره «والضحی» را بخواند، حتماً باید سوره «انشراح» را نیز بخواند. برخی حتی این دو را یک سوره حساب کرده‌اند[۳].

فضیلت سوره

در روایتی آمده: «مَنْ قَرَأَ سُورَهْ أَلَمْ نَشْرَحْ أُعْطِیَ مِنَ الْأَجْرِ کَمَنْ لَقِیَ مُحَمَّداً (ص) مُغْتَمّاً فَفَرَّجَ عَنْه؛ هرکس سوره را بخواند ثواب کسی را خواهد داشت که پیامبر(ص) را اندوهگین ملاقات کرده، و گره از کار پیامبر (ص) گشوده است.» پس این سوره غم‌ها را از دل و جان انسان دور می‌کند[۴].

تفسیر سوره

أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ ﴿۱﴾

«آیا ما به تو شرح صدر ندادیم؟». یعنی حوصله زیاد، حلم زیاد، اخلاق خیلی خوب، تحمل فراوان به تو دادیم که این بار سنگین را به عهده گرفتی و توانستی آن را بر دوش بکشی. میان مفهوم «وسعت» و «شرح» تفاوت وجود دارد؛ وسعت، توسعه مساحتی را می‌گویند؛ یعنی اگر ظرفیت چیزی را توسعه دهند و بر مساحت آن بیفزاید این کار «سعه» است. توسعه عمقی «شرح» گفته می‌شود. اینجا تعبیر به شرح صدر کرده است؛ یعنی ما ظرفیت زیادی به تو دادیم که عمق مطالب را درک می‌کنی و می‌پذیری و این دلیل لطف ما به توست.

وَوَضَعْنَا عَنْكَ وِزْرَكَ ﴿۲﴾ الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ ﴿۳﴾ وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ ﴿۴﴾

آیا ما نبودیم که بار سنگین نبوت را بر تو سبک کردیم؟ باری که پشت تو را داشت خم می‌کرد. سوره انشراح سوره دوازدهم قرآن و سال‌های اول بعثت پیامبر(ص) برایشان نازل شد، اما معلوم می‌شود تا همین اندازه هم بار سنگینی در اثر اذیت و آزار مشرکان و کارشکنی‌های آنها بر دوش پیامبر قرار گرفته بود.

فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿۵﴾ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿۶﴾

ای پیغمبر(ص)! این همه عسر و دشواری و سنگینی، بالاخره منجر به «یسر» و آسانی می‌شود. دوباره ‌فرمود: به راستی که با هر عسر و سختی، آسانی هست. روایت می‌کنند وقتی این سوره نازل شد، ابن عباس بسیار خوشحال شد و ‌چون چنین استنباط کرده بود که خداوند در این سوره یک عسر اسم برده اما دو یسر بیان می‌کند؛ پس به دنبال هر عسری دو یسر وجود دارد و در پی هر مشکلی دو سهولت و آسانی وجود دارد و این بشارت بزرگی از طرف خدای متعال است.

فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿۷﴾ وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَبْ ﴿۸﴾

هرگاه بیکار شدی و از کارها فارغ شدی، خود را به زحمت بینداز و به عبادت بپرداز و به درستی به سوی پروردگارت علاقه‌مند باش و دعا و مناجات کن این باعث کمال لطف پروردگار به تو خواهد شد[۵].

معنای صدر

کلمه صدر به معنای سینه نیست، بلکه معنای اولیه کلمه صدر «فوق» است که در تقابل با «ذیل» است. با توجه به اینکه انسان شخصیتی دو بخشی است یعنی بخشی از آن جسم است و بخش دیگر جان. بخشی از وجود انسان بخش ذیل است و بخش دیگر صدر است. آنکه ذیل است، جسم آدمی است. قسمت برتر وجود ما هم جان و روح است. پس مراد از صدر، روح و جان و نفس آدمی است[۶].

ثمرات شرح صدر

اگر جان آدمی وسعت بیشتر پیدا کند، این وسعت در دو حوزه خود را نشان می‌دهد؛ یکی در حوزه ادراک، به این معنا که ادراکات، معرفت و بصیرت آدمی افزایش پیدا می‌کند. دوم به لحاظ رفتار و مواجهه با زندگی. ما انسان‌ها در زندگی دنیا پنچه در پنچه گرفتاری‌ها و ابتلائات داریم. در برخورد با دشواری‌های زندگی، عملکرد انسان‌ها به استعداد و توانمندی روح و جانشان بستگی دارد. اگر ظرفیتشان محدود باشد منفعل می‌شوند، به هم می‌ریزند و زندگی برایشان تلخ می‌شود؛ اما انسان‌هایی که شرح صدر دارند توان این را دارند که مشکلات را در درون خودشان هضم کنند، چاره‌اندیشی کنند، تحمل‌پذیری بالایی دارند و می‌توانند از هر ابتلایی یک ارتقا برای خود درست کنند. بنابراین، شرح صدر در دو جا خودش را نشان می‌د‌هد: یکی حوزه دریافت‌ها و ادراکات و دو[۷]م در حوزه رفتار و مواجهه با چالش‌ها و دشواری‌های زندگی. انسان‌هایی که شرح صدر دارند در این دو حوزه از موفق‌ترین افراد هستند[۸].

راز معیت و تکرار عُسر و یُسر

برخی تفاسیر مثل صاحب تفسیر روح البیان در این‌باره گفته‌اند: معیّت در این آیه معیت حقیقی است؛ یعنی توالی را نمی‌رساند و آیه می‌خواهد همراهی هر عسری با یسر را یادآوری کند. از جهت دیگر، ممکن است چیزی از یک جهت عسر باشد، اما از جهت دیگر یسر باشد و بنابراین قابل جمع باشند. پس عسر و یسر نقیض یکدیگر نیستند.

اما در مورد تکرار آیه، باید گفت آیه مفید تکرار نیست؛ یعنی دو جمله مستقل است و الف و لام العسر در هر دو آیه متفاوت است. از این دو، یکی الف و لام جنس است و یکی عهد ذهنی. اگر الف و لام اول را جنس بدانیم، آیه می‌خواهد اعلام کند به عنوان یک سنت ثابت، همراه هر عسری، یسری نهفته است. در مورد الف و لام در آیه بعد با توجه به سیاق آیه که خداوند از دادن شرح صدر به رسول خدا حکایت می‌کند، می‌توان گفت «العسر» در آیه دوم به معنای عسری است که پیامبر(ص) تحمل می‌کرده است[۹].

ابعاد اجتماعی سوره

در این سوره دو درس اجتماعی وجود دارد. درس اول اینکه در هر سختی، یک آسانی نهفته است. و درس دوم اینکه در راه خدا باید از سختی‌ها استقبال کرد. لذا می‌فرماید چون از کار فارغ شدی، به عبادت بکوش و به پروردگارت مشتاق شو. در این سوره، لطف الهی و قوت قلب بخشیدن به رسول خدا(ص) مطرح شده است.

سوره انشراح می‌فرماید: ای محمد(ص) اطمینان داشته باش که خدا با تو است و باید دردهای دیگران را احساس کنی و باید جهاد و تلاش و کوشش خود را ادامه دهی و به خدا اعتماد کنی. بنابراین پیام این سوره (و سوره ضحی)، تأملی در مسئولیت اجتماعی پیامبر(ص) و ما به عنوان انسان است[۱۰].

منابع

ایکنا

ویکی شیعه

ارجاعات

فهرست سوره‌ها

سوره قبلی:

1.-

2.- سوره بعدی:

3.-

۱.الفاتحة ۲.البقرة ۳.آل عمران ۴.النساء ۵.المائدة ۶.الأنعام ۷.الأعراف ۸.الأنفال ۹.التوبة ۱۰.يونس ۱۱.هود ۱۲.يوسف ۱۳.الرعد ۱۴.ابراهيم ۱۵.الحجر ۱۶.النحل ۱۷.الإسراء ۱۸.الكهف ۱۹.مريم ۲۰.طه ۲۱.الأنبياء ۲۲.الحج ۲۳.المؤمنون ۲۴.النور ۲۵.الفرقان ۲۶.الشعراء ۲۷.النمل ۲۸.القصص ۲۹.العنكبوت ۳۰.الروم ۳۱.لقمان ۳۲.السجدة ۳۳.الأحزاب ۳۴.سبإ ۳۵.الفاطر ۳۶.يس ۳۷.الصافات ۳۸.ص ۳۹.الزمر ۴۰.غافر ۴۱.فصلت ۴۲.الشورى ۴۳.الزخرف ۴۴.الدخان ۴۵.الجاثية ۴۶.الأحقاف ۴۷.محمد ۴۸.الفتح ۴۹.الحجرات ۵۰.ق ۵۱.الذاريات ۵۲.الطور ۵۳.النجم ۵۴.القمر ۵۵.الرحمن ۵۶.الواقعة ۵۷.الحديد ۵۸.المجادلة ۵۹.الحشر ۶۰.الممتحنة ۶۱.الصف ۶۲.الجمعة ۶۳.المنافقون ۶۴.التغابن ۶۵.الطلاق ۶۶.التحريم ۶۷.الملك ۶۸.القلم ۶۹.الحاقة ۷۰.المعارج ۷۱.نوح ۷۲.الجن ۷۳.المزمل ۷۴.المدثر ۷۵.القيامة ۷۶.الانسان ۷۷.المرسلات ۷۸.النبإ ۷۹.النازعات ۸۰.عبس ۸۱.التكوير ۸۲.الإنفطار ۸۳.المطففين ۸۴.الإنشقاق ۸۵.البروج ۸۶.الطارق ۸۷.الأعلى ۸۸.الغاشية ۸۹.الفجر ۹۰.البلد ۹۱.الشمس ۹۲.الليل ۹۳.الضحى ۹۴.الشرح ۹۵.التين ۹۶.العلق ۹۷.القدر ۹۸.البينة ۹۹.الزلزلة ۱۰۰.العاديات ۱۰۱.القارعة ۱۰۲.التكاثر ۱۰۳.العصر ۱۰۴.الهمزة ۱۰۵.الفيل ۱۰۶.قريش ۱۰۷.الماعون ۱۰۸.الكوثر ۱۰۹.الكافرون ۱۱۰.النصر ۱۱۱.المسد ۱۱۲.الإخلاص ۱۱۳.الفلق ۱۱۴.الناس