سوره قصص

از قرآن پدیا

سوره قَصَصْ؛ بیست و هشتمین سوره و از سوره‌های مکی قرآن است که در جزء ۲۰ قرآن جای دارد. دلیل نام‌گذاری این سوره به نام «قصص»، پرداختن به داستان‌های مربوط به برخی از پیامبران است.

معرفی سوره

سوره قصص جزو سوره‌های مکی و در ترتیب نزول، چهل و نهمین سوره‌ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، بیست و هشتمین سوره است و در جزء بیستم قرآن جای دارد. دلیل نام‌گذاری این سوره به نام قَصَص (به معنای داستان‌ها) پرداختن به داستان بعضی از پیامبران به ویژه داستان حضرت موسی(ع) است.در آیه ۲۵ سوره قصص واژه «القصص» درباره بیان داستان زندگی موسی نزد شعیب به کار برده شده است. این سوره را سوره موسی و فرعون نیز نامیده‌اند که داستان آنها طی آیات ۳ تا ۴۳ آمده است.[۱]

محتوای سوره

علامه طباطبایی(ره) هدف اصلی سوره قصص را بیان وعده پیروزی مؤمنانی دانسته که قبل از هجرت به مدینه در مکه گروه کوچکی بودند و در سخت‌ترین شرایط به سر می‌بردند و اینکه خداوند بر آنان منت نهاده و با پیروزی بر فراعنه زمان، به آنها قدرت در زمین می‌دهد؛ به همین منظور به نقل داستان موسی از ولادت تا پیروزی بر فرعون می‌پردازد.این سوره که در دوره سختی و رنج مسلمانان نازل شده، مقایسه‌ای از زندگی آنان با سختی‌های بنی اسرائیل در جنگ فرعون دارد و پیروزی آنها، شکست طاغوت‌ها و به ارث رسیدن زمین به آنها را نوید می‌دهد.

در این سوره، داستان‌هایی از ولادت حضرت موسی تا نبوت و مبارزه‌اش با فرعون و نجات بنی‌اسرائیل از استضعاف و نیز زراندوزی قارون و سرنوشت تلخ او بیان شده است.در بخش دیگری از سوره قصص به داستان قارون پرداخته که با تکیه بر علم و ثروت خود دچار غرور شد و سرنوشتی مانند فرعون پیدا کرد. تفسیر نمونه، بیان داستان نابودی فرعون و قارون در برابر موسی را روشن‌کننده این نکته برای مسلمانان مکه می‌داند که نه ثروتمندان مکه و نه قدرتمندان مشرک، توانایی مقابله با اراده خدا مبنی بر پیروزی مستضعفان را ندارد.در بخش‌هایی از این سوره نیز به درس‌هایی از توحید و معاد، اهمیت قرآن، وضع مشرکان در قیامت، مسئله هدایت و ضلالت و پاسخ به بهانه‌جویی‌های افراد ضعیف برای ایمان نیاوردن به پیامبر(ص) پرداخته است.[۲]

تبیین حجاب در جامعه

طبق آيات ۱۴ تا ۱۷ سوره قصص از آنجايی شروع شد كه موسی در شهر دو نفر را ديد كه با هم گلاويز شده بودند كه يكی از آنها از پيروان موسی بود و ديگری از دشمنانش يعنی از افراد فرعون بود و می‌خواست از مردی كه پيرو موسی بود بی‌گاری بكشد و او نمی‌پذيرفت.در ادامه داستان آمده است: در اين حال بود كه از موسی تقاضای كمك كرد و موسی نيز برای ياری او مشتی بر سينه‌ آن مرد زد و همين امر باعث مرگ وی شد و موسی تصميم گرفت از مصر برود و پس از روز‌ها راهپيمايی به شهر مدين رسيد. اين جوان پاكباز جندين روز در راه بود، راهی كه هرگز از آن نرفته بود و با آن آشنايی نداشت، حتی ناچار بود با پای برهنه راه را طی كند به طوری‌كه پاهايش آبله زده بود و ۸ روز در راه بود و برای رفع گرسنگی از گياهان و برگ درختان می‌خورد و تنها يك دلخوشی داشت اينكه به لطف خداوند از چنگال فرعون رهايی يافته است. در ادامه آمده است: موسی كم‌كم دورنمای شهر مدين را ديد و موجی از آرامش بر قلب او نشست، نزديك شهر رسيد، اجتماع گروهی نظر او را به خود جلب كرد. به زودی فهميد اينها شبان‌هايی هستند كه برای آب دادن به گوسفندان اجتماع كرده‌اند.در كنار آنها دو زن را ديد كه گوسفندان خود را مراقبت می‌كنند اما به چاه نزديك نمی‌شوند. وضع اين دختران با عفت نظر موسی را به خود جلب كرد كه چه‌طور آن گردن كلفتان اجازه آب دادن به گوسفندان را به انها نمی‌دهند. نزديك آمد و گفت: كار شما چيست؟ چرا پيش نمی‌رويد گوسفندان را سيراب كنيد. دختران در پاسخ گفتند: ما گوسفندان خود را سيراب نمی‌كنيم تا چوپانان همگی حيوانات خود را آب دهند و خارج شوند و سپس ادامه دادند: ما از باقی‌مانده آب استفاده می‌كنيم. پدر ما پير و مسن است. پيرمردی سالخورده كه نه خود او قادر است گوسفندان را آب دهد و نه برادری داريم كه اين مشكل را متحمل شود و برای اينكه سربار مردم نباشيم چاره‌ای جز اين نيست كه اين كار را ما انجام دهيم.

موسی از شنيدن اين سخن بسيار ناراحت شد و با خود گفت: چه مردم‌ بی‌انصافی هستند كه در فكر خويشند و كمترين حمايتی از مظلوم نمی‌كنند. موسی جلو آمد و دلو سنگينی را وارد آب كرد و با اينكه آنان هيچ كمكی به او نكردند به تنهايی آن را بالا كشيد و گفت : «بسم‌الله» و با آن دلو سنگين همه گوسفندان را سيراب كرد. «سپس به طرف سايه آمد و به درگاه خدا عرض كرد: خدايا هر چيز نيكی كه به طرف من فرستادی من به آن نيازمندم». اين كار خير باعث شد كه موسی قدمی در راه خدا بردارد و برای حمايت از مظلومان دلو به آن سنگينی را از چاه بالا بكشد و به خاطر همين يك عمر بركات مادی و معنوی برايش فراهم شد. در ادامه داستان و قسمت‌های پايانی آمده است: تا اينكه يكی از آن دو دختر كه با نهايت حيا گام بر می‌داشت و پيدا بود كه از سخن گفتن با يك جوان بيگانه شرم داشت، به سراغ او آمد و تنها اين جمله را گفت: «پدرم از تو دعوت می‌كند تا پاداش و مزدی را كه از چاه برای گوسفندان ما كشيدی به تو بدهد.»

موسی بسيار خوشحال شد. او می‌دانست كه آن مرد يك مرد بزرگ و الهی است. آن پيرمرد كسی جز شعيب نبود كه ساليان دراز در اين شهر مردم را به خداوند دعوت كرده و نمونه‌ای از حق‌شناسی و حق‌پرستی بود. امروز كه می‌بينيد دخترانش زودتر از هر روز به خانه آمده‌اند جويا می‌شود و هنگامی كه يكی از دختران جريان را می‌گويد تصميم می‌گيرد دين خود را به اين جوان ناشناس هركه باشد ادا كند. موسی به خانه شعيب آمد و موسی برای شعيب ماجرايش را بازگو كرد و شعيب از موسی خواست كه برای او كار كند به مدت ۸ سال و دخترش را به عقد او در آورد و سرانجام موسی با يكی از دختران شعيب به نام صفوره ازدواج كرد. اين درس داستان حضرت موسی را به شيوه‌‌ای شيرين بيان می‌كند. بر اساس اين داستان نكات مهمی به خصوص برای دختران جوان و نوجوان دارد كه به برخی از آنان اشاره می‌كنيم.

البته ناگفته نماند كه همه اين نكات كه اغلب از «تفسير نور» حجت‌الاسلام قرائتی برآمده، بايد به شيوه‌ای درست و همراه با داستان‌های جذاب روز بيان شود تا اثرگذار باشد. انجام يك كار كوچك برای خدا پاداش بزرگی دارد. در اين نكته بايد به اين اشاره شود كه اگر هر كاری حتی كمك به والدين با اخلاص و نيت درست برای خداوند انجام شود، پاداش بزرگی دارد و اين به همه امور خير و نيك مربوط می‌شود كه می‌توان روزانه انجام داد. انسا‌ن‌های درست و مردان خدا هيچ خدمتی را بی‌پاسخ نمی‌گذارند چنانچه شعيب پاسخ لطف و محبت موسی را داد. در اين نكات بايد به قرآن‌آموزان متذكر شد كه در هر كار خير و هر محبتی كه از جانب ديگران برای آنان انجام می‌شود از آنان تشكر كرد و در رابطه با تشكر می‌توان به رواياتی نيز اشاره كرد. از ديگر نكات اين درس می‌توان به اين نكته اشاره كرد كه موسی در همه حال به ياد خدا بوده و برای هر مشكلی از خدا ياری می‌طلبيده و توكل بر خدا داشته است. قرآن‌آموزان بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه در سختی‌ها و مشكلات به جای متوسل شدن به خلق خدا بايد برخداوند توكل كرده و از او ياری طلبيد كه اين مورد به اصل اخلاص نيز مرتبط می‌شود و می‌توان كمی در رابطه با اخلاص نيز با قرآن‌آموزان صحبت كرد.در بيان همه اين نكات بايد مربی مربوطه تمام تلاش خود را برای بيان نكات تفسيری آيات همراه با داستان و شعر و طنز بنمايد تا اثر اين نكات بيشتر باشد و مرتبط كردن نكات با رفتارهای امروزی جوانان در جامعه نيز يكی از نكاتی است كه مربی قرآن بايد همواره هنگام بيان نكات به آن توجه ويژه داشته باشد.[۳]

سوره «قصص» را اولین سوره‌ای دانست که در آن به موضوع عفت توجه شده است در این سوره قرآن برای امتی که قرار است تحت تعلیمات اسلام پرورش پیدا کنند داستان موسی(ع) و دختران حضرت شعیب(ع) را نقل می‌کند، قرآن از دختران شعیب به دلیل عدم برخورد و اختلاط با نامحرم تجلیل می‌کند. دختران شعیب(ع) از نظر قرآن دخترانی هستند که حیا ورزانه راه می‌روند، یعنی ناز و عشوه‌گری در رفتار و منش آن‌ها با نامحرم جایی ندارد، بنابراین معیار قرآن در سوره «قصص» برای زن پاکدامن رفتار حیا ورزانه است و در همین سوره مرد مؤمن حمایتگر و امین معرفی می‌شود.[۴]

مصداق عبارت «وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ»

آيات مهدوی قران را می‌توان از جهات مختلف تقسيم‌بندی كرد. يكی از اينها تقسيم به آيات تأويلی و تفسيری است. آيات تفسيری يعنی با بررسی ظاهری آيات به نتيجه می‌رسيم كه اين ‌آيات در مورد امام عصر(عج) هستند و دسته دوم آيات تأويلی‌اند يعنی ظاهر آ‌يه چيزی نشان نمی‌دهد و با استمداد از سخن اهل‌بيت(ع) به معنای آ‌ن آيات پی ‌می‌بريم.

البته تقسيم‌بندی به آيات عمومی و خصوصی تقسيم‌بندی ديگر آيات است به اين ترتيب كه برخی از آيات در رابطه با همه اهل‌بيت(ع) هستند و يك دسته‌ از آن‌ها مخصوص حضرت مهدی‌(عج) است.آياتی كه در مورد حضرت مهدی(عج) قابل مشهود است، بسيارند مانند آيه پنج سوره مباركه «قصص»، «وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ»، «و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست‏شده بودند منت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] گردانيم و ايشان را وارث [زمين] كنيم»، كه منظور از «وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ» در اين آيه امام عصر(عج) است.در بررسی متوجه می‌شويم كه در روايات گروه مستضعف تطبيق داده شده به اهل‌‌بيت‌(ع). پس خداوند اراده فرموده كه در يك زمانی زمين را به ارث به دست اين وارثان صالح برساند و می‌دانيم كه اين امر در تاريخ اهل‌بيت(ع) اتفاق نيافتاد، لذا حتماً در دوران آخرين باقيمانده اهل‌بيت(ع) امام زمان(عج) اين اتفاق خواهد افتاد.آيه ۱۰۵ سوره «انبياء» نيز می‌فرمايد: «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ»، «در حقيقت در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد»، باز هم معنا، مشابه معنای آيه قبلی است كه نشاندهنده حضرت مهدی(ع) است.

همچنين خداوند در آيه ۵۵ سوره «نور» چنين می‌فرمايد: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»، «خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند وعده داده است كه حتما آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد همان گونه كه كسانى را كه پيش از آنان بودند جانشين [خود] قرار داد و آن دينى را كه برايشان پسنديده است به سودشان مستقر كند و بيمشان را به ايمنى مبدل گرداند [تا] مرا عبادت كنند و چيزى را با من شريك نگردانند و هر كس پس از آن به كفر گرايد آنانند كه نافرمانند».

تقريباً با بررسی الفاظ ظاهری متوجه می‌شويم كه اين‌ها مربوط به جريان مهدويت است و می‌شود اين ‌آيات را آيات تصويری نيز ناميد. البته در قرآن آيات بسياری نيز وجود دارد كه نياز است با مر اجعه به اهل‌بيت(ع) و روايات وارده معنای آن‌ها را در زمينه مهدويت دريافت. مانند آيه ۱۵ سوره مباركه «حديد»، «فَالْیَوْمَ لَا یُؤْخَذُ مِنكُمْ فِدْیَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِیَ مَوْلَاكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ»، «پس امروز نه از شما و نه از كسانى كه كافر شده‏اند عوضى پذيرفته نمى‏شود جايگاهتان آتش است آن سزاوار شماست و چه بد سرانجامى است». اينجا به ظاهر هيچ ارتباطی ميان حضرت مهدی(عج) ديده نمی‌شود اما وقتی به روايات مراجعه می‌شود می‌توان دريافت منظور از زنده‌ شدن زمين بعد از مرگش وجود حضرت مهدی و مهدويت است. خداوند متعال در آ‌يه ۳۰ سوره مباركه «ملك» می‌فرمايد: «قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن یَأْتِيكُم بِمَاء مَّعِينٍ»، «بگو به من خبر دهيد اگر آب [آشاميدنى] شما [به زمين] فرو رود چه كسى آب روان برايتان خواهد آورد». وقتی به گنجينه روايات اهل‌بيت(ع) مراجعه می‌كنيم، می‌بينيم اهل‌بيت(ع) توضيح می‌دهند اين ‌آيه در مورد غيبت حضرت مهدی(عج) است. تعدد آيات تأويلی پيرامون امام زمان(عج) بيشتر از آيات تفسيری است. اميدوار هستم كه همه عالم به معانی قرآن دقت كرده و با استفاده از رهنمودهای اهل‌بيت(ع) در همه ابعاد زندگی خود، يادی از امام زمان(عج) داشته باشيم.[۵]

نشانه های مفسدین

آیه چهارم سوره قصص «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فىِ الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائفَةً مِّنهْمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَ يَسْتَحْىِ نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كاَنَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ؛ فرعون در آن سرزمين برترى جست و مردمش را فرقه‌فرقه ساخت. فرقه‌اى را زبون مى‌داشت و پسرانشان را مى‌كشت و زنانشان را زنده مى‌گذاشت كه او از تبهكاران بود»، این آیه ویژگی‌های مفسدان را بیان می‌کند. برتری‌جویی و استکبار، تفرقه انداختن و دو قطبی کردن جامعه، تضعیف یک عده به روش‌های در فقر و فشار شدید قرار دادن، مانع پیشرفت و قوی شدن آنها (کودک‌کشی)، بهره‌کشی از زنان (توجه و ترویج جایگاه جسمانی زن به جای جایگاه انسانی) از ویژگی‌های جبهه مفسدان است. فرعون و حاکمان مستکبر برای ادامه حیات ظالمانه خود از راهکارها و روش‌هایی که بیان شد استفاده می‌کنند، به‌خصوص اینکه مردم را در استضعاف نگاه می‌دارند که در آیه ۵۴ سوره زخرف نیز اشاره می‌کند «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ ۚ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ؛ پس قوم خود را گمراه ساخت تا از او اطاعت كردند، كه مردمى تبهكار بودند.»[۶]

فضایل سوره

در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده: کسی که سه سوره نمل، شعرا و قصص را در شب جمعه بخواند، از دوستان خدا و در جوار رحمت او و تحت حمایتش خواهد بود و هیچ گاه دچار سختی نخواهد شد و در آخرت به‌اندازه رضایت و حتی بیشتر از آن، از بهشت به او خواهند داد. در مجمع البیان، به نقل از پیامبر(ص) آمده است: هر کس سوره قصص را بخواند، به تعداد کسانی که حضرت موسی(ع) را تصدیق و کسانی که تکذیب کردند، به او ده پاداش داده می‌شود.[۷]

منابع

خبرگزاری ایکنا

ارجاعات

سوره قبلی:

1.-

2.- سوره بعدی:

3.-

۱.الفاتحة ۲.البقرة ۳.آل عمران ۴.النساء ۵.المائدة ۶.الأنعام ۷.الأعراف ۸.الأنفال ۹.التوبة ۱۰.يونس ۱۱.هود ۱۲.يوسف ۱۳.الرعد ۱۴.ابراهيم ۱۵.الحجر ۱۶.النحل ۱۷.الإسراء ۱۸.الكهف ۱۹.مريم ۲۰.طه ۲۱.الأنبياء ۲۲.الحج ۲۳.المؤمنون ۲۴.النور ۲۵.الفرقان ۲۶.الشعراء ۲۷.النمل ۲۸.القصص ۲۹.العنكبوت ۳۰.الروم ۳۱.لقمان ۳۲.السجدة ۳۳.الأحزاب ۳۴.سبإ ۳۵.الفاطر ۳۶.يس ۳۷.الصافات ۳۸.ص ۳۹.الزمر ۴۰.غافر ۴۱.فصلت ۴۲.الشورى ۴۳.الزخرف ۴۴.الدخان ۴۵.الجاثية ۴۶.الأحقاف ۴۷.محمد ۴۸.الفتح ۴۹.الحجرات ۵۰.ق ۵۱.الذاريات ۵۲.الطور ۵۳.النجم ۵۴.القمر ۵۵.الرحمن ۵۶.الواقعة ۵۷.الحديد ۵۸.المجادلة ۵۹.الحشر ۶۰.الممتحنة ۶۱.الصف ۶۲.الجمعة ۶۳.المنافقون ۶۴.التغابن ۶۵.الطلاق ۶۶.التحريم ۶۷.الملك ۶۸.القلم ۶۹.الحاقة ۷۰.المعارج ۷۱.نوح ۷۲.الجن ۷۳.المزمل ۷۴.المدثر ۷۵.القيامة ۷۶.الانسان ۷۷.المرسلات ۷۸.النبإ ۷۹.النازعات ۸۰.عبس ۸۱.التكوير ۸۲.الإنفطار ۸۳.المطففين ۸۴.الإنشقاق ۸۵.البروج ۸۶.الطارق ۸۷.الأعلى ۸۸.الغاشية ۸۹.الفجر ۹۰.البلد ۹۱.الشمس ۹۲.الليل ۹۳.الضحى ۹۴.الشرح ۹۵.التين ۹۶.العلق ۹۷.القدر ۹۸.البينة ۹۹.الزلزلة ۱۰۰.العاديات ۱۰۱.القارعة ۱۰۲.التكاثر ۱۰۳.العصر ۱۰۴.الهمزة ۱۰۵.الفيل ۱۰۶.قريش ۱۰۷.الماعون ۱۰۸.الكوثر ۱۰۹.الكافرون ۱۱۰.النصر ۱۱۱.المسد ۱۱۲.الإخلاص ۱۱۳.الفلق ۱۱۴.الناس