سوره مجادله: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:Untitle.jpg|بندانگشتی]] | [[پرونده:Untitle.jpg|بندانگشتی]] | ||
{{#css: | |||
#source-digit{ | |||
display: inline-block; | |||
padding: 0.5em 0.5em 0.5em 0.5em; | |||
border: 1px solid #a7d7f9; | |||
width:430px; | |||
border-radius: 0.5em; | |||
line-height: 2em; | |||
} | |||
@media (max-width: 501px) { | |||
#source-digit{ | |||
width:90%; | |||
font-size:85%; | |||
} | |||
}} | |||
<div style="text-align: center;"> | |||
<div id="source-digit" style="background: #f5faff; font-size:95%;"> | |||
<div style="text-align: center;"> '''[[سوره مجادله(متن و ترجمه)|برای مشاهده متن سوره اینجا کلیک کنید.]]''' | |||
</div> | |||
<p> | |||
</div></div> | |||
'''سوره مُجادِله'''؛ پنجاه و هشتمین سوره از سورههای مدنی قرآن که در جزء ۲۸ قرار گرفته است. نامگذاری این سوره به نام مجادله، به دلیل شکایت زنی از ظهار همسرش نزد رسول الله(ص) است. | '''سوره مُجادِله'''؛ پنجاه و هشتمین سوره از سورههای مدنی قرآن که در جزء ۲۸ قرار گرفته است. نامگذاری این سوره به نام مجادله، به دلیل شکایت زنی از ظهار همسرش نزد رسول الله(ص) است. | ||
خط ۳۲: | خط ۵۶: | ||
== ارجاعات == | == ارجاعات == | ||
<references | |||
/> | |||
== فهرست سورهها == | |||
{{الگو:فهرست معرفی سوره | |||
|سوره=2.[[سوره -|-]] | |||
|قبلی=1.[[سوره -|-]] | |||
|بعدی=3.[[سوره -|-]] | |||
}} | |||
[[رده:معرفی سوره ها]] | |||
[[رده:سوره های جزء بیست و هشتم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۰۹
سوره مُجادِله؛ پنجاه و هشتمین سوره از سورههای مدنی قرآن که در جزء ۲۸ قرار گرفته است. نامگذاری این سوره به نام مجادله، به دلیل شکایت زنی از ظهار همسرش نزد رسول الله(ص) است.
معرفی سوره
سوره مجادله جزو سورههای مدنی و در ترتیب نزول صد و ششمین سورهای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف پنجاه و هشتمین سوره قرآن است و در ابتدای جزء ۲۸ قرار دارد.[۱] این سوره به سوره مجادله معروف است؛ زیرا آغاز آن به مجادله و شکایت زنی اشاره میکند که به سبب ظِهار همسرش، به پیامبر(ص) شکایت برده بود. (ظهار بدین معناست که مردی به ناروا، همسر خود را به مادرش تشبیه کند که احکام فقهی خاص دارد؛) به همین جهت این سوره را «ظهار» نیز مینامند. نام دیگر این سوره «قَدْ سَمِعَ» است؛ زیرا با همین عبارت آغاز میگردد.[۲]
این سوره را میتوان در سه بخش خلاصه كرد؛ مورد اول احکام، که در اولین آیات از مجادله و گفتوگویی سخن میگوید که زنی از همسرش پیش پیامبر(ص) شکایت میکند و خداوند برخی مردانی که به همسرانشان سخنان ناشایسته میگویند را توبیخ و به برخی احکام نوع خاصی از طلاق اشاره میکند. در بخش دوم برخی از مباحث اخلاقی و آداب مجالس است از جمله منع از نجوى (سخنان در گوشى) و همچنين جا دادن به كسانى كه تازه وارد مجلس میشوند، سخن به میان آمده است؛ سومین بخش سوره و مشروحترین بخش سوره درباره منافقان صحبت شده است و نامگذارى سوره به سوره مجادله به خاطر تعبيرى است كه در آيه نخستين آن آمده است. چند آیه از جمله آیه ۹ این سوره درباره نجوا و در گوشی صحبت کردن است، در این آیه میخوانیم «اى كسانى كه ايمان آوردهايد هنگامى كه نجوا میكنيد به گناه و تعدى و نافرمانى رسول خدا نجوا نكنيد و به كار نيک و تقوا نجوا كنيد و از مخالفت فرمان خدايى كه همگى نزد او جمع میشويد، بپرهيزید.» از نگاه اسلام اصولا هر گاه ضرورتی وجود نداشته باشد نجوى كردن كار پسنديدهاى نيست و بر خلاف آداب مجلس است، زيرا نوعى بىاعتنايى يا بىاعتمادى نسبت به ديگران محسوب میشود که در حديثى از پيغمبر اكرم(ص) نیز میخوانيم «هنگامى كه سه نفر باشيد دو نفر از شما جدایی از شخص سوم به نجوى نپردازد، چراكه اين امر نفر سوم را غمگين میكند.» زمانی که ضرورتی برای در گوشی صحبت کردن وجود داشته باشد، باید اذعان داشت این مورد در صورتی ایراد ندارد که در آن گناه، ستم و نافرمانى خدا و پيامبر(ص) نباشد و باید محتوای آن دعوت يكديگر به نيكوكارى و پرهيزگارى باشد؛ همچنین توجه کنیم که خداوند شاهد رازگوییهای پنهانی ما است و همگی به سوی خدا باز میگردیم.[۳]
محتوای سوره
قرآن یک پیکره کاملا منسجم است و مفاهم ثابت در هر سوره بیان شده است؛ با این فرض از ۲۲ آیه سوره مجادله اقدام به شناسایی جزیره ای شد؛ در فصل اول آیات ۱ تا ۴ مورد بررسی قرار گرفت که مساله حدودالله در نظر گرفته شده است.فصل دوم در آیه ۵ و ۶، فصل سوم مساله ۷ تا ۱۳ است، فصل چهارم آیات ۱۴ تا بیست است و فصل آخر نیز ۲۰ تا ۲۲ دارد؛ در هریک از این فصول مباحثی چون حدود الله و نجوا و... مورد بحث قرارگرفته است؛ مفاهیم آیه نگاری از جمله آیه و سنت و یوم و نظام مندی ربوبیت خدا در این سوره به صراحت بیان شده است. این سوره اشاره خاصی به آخرالزمان و مقطع ظهور دارد که از این جهت نیز برای ما مورد اهمیت بود؛ ایمان به حکمرانی خداوند در مقابل کفر به حکمرانی خدا به عنوان اولین مساله اصلی این سوره در نظر گرفته شده است که آن را محاده می نامند؛ حزب الله و حزب الشیطان نماد این دو گروه هستند.مساله ظها نیز در این سوره بیان شده است که مطابق مفهوم طلاق است؛ در آیات اول خداوند به مساله حدود الله می پردازد؛ دربخش دوم به بخش نجوا می پردازد و در بخش سوم کشمکش تشکیلاتی دو حزب را نشان می دهد ودر مقام بعدی خداوند اقدام به تجویز می کند.در بحث چالش ظهار خداوند در پایان بیان می کند که من عفو و غفور هستم یعنی در این عرصه به لحاظ صفات الهی مساله عفو و جبران خسارت و... مطرح می شود؛ برنامه غلبه حزب الله و نظام سازی و مجموعه سازی و چارچوب سازی در این زمینه بیان شده است. الگوی آینده نگری که از این سوره برداشت می شود، یک الگوی جامع و کامل است؛ در این الگو، رکن اصلی، ایمان به حکمرانی خداوند است و سپس شش رکن از جمله چارچوب سازی، پرورش اندیشمندان، نقشه خوانی از برنامه خدا، احصای شواهد به بیان خود سوره(دیدبانی و پویش محیطی)، نجوای مومنانه(به معنی راهکارپردازی و چاره اندیشی) و جریان سازی بیان شده است.[۴]
ترک سنن جاهلی و کوچک نشمردن گناه؛ پدیده ظهار
سوره مجادله، با داستان مجادله یک زن با نبی اعظم(ص) آغاز شد، مجادلهای آن زن بر این بود که اعتراض داشت که همسرش او را با «ظهار» از خودش جدا کرده است؛ گفتیم ظهار، یک طلاق جاهلی است که به جای صیغه «انت طالق» که در طلاق متعارف به کار میرود، پشت زن به پشت مادر تشبیه و گفته میشود: «ظهرک کظهر امی یا انت منی بمنزلة ظهر امی».روایت این مسئله را جناب صدوق(رضوان الله) در همین داستان نقل میکند که سند هم، سند معتبر است. ابن ابی عمیر از ابان و غیر ابان نقل میکند که این خانم یعنی «خوله» وقتی خدمت حضرت میرود و این اعتراض را میکند، در واقع شوهرش پشیمان شده بود. در نقل جناب ابراهیم بن هاشم قمی در تفسیر قمی، این مطلب نیامده که آن مرد پشیمان شده است ولی در این نقل آمده که آن مرد بعد از این که این کار را کرد، پشیمان شد و در واقع خودش بود که به زنش گفت برو و ببین پیامبر(ص) برای ما چارهای دارد. زن خدمت رسول اکرم(ص) آمد، تعبیر این روایت این است که حضرت فرمودند ظاهرا تو بر شوهرت حرام شدهای ولی در آن روایت جناب ابراهیم بن هاشم، حضرت فرمودند: من چیزی از وحی ندارم که در مورد شما قضاوت کنم. در ادامه داستان، هر دو روایت این مطلب را دارند که این آیات نازل شد.
از ظاهر بعضی روایات از جمله همین روایت بر میآید گویا اینها که در جاهلیت ظهار میکردند، تصورشان این بود که زن حرام ابدی میشود. در طلاق متعارف که زن را شخص طلاق میدهد، نوعا رجعیاند و در زمان عده میتواند به زن رجوع کند یعنی تا پایان عده، همچنان حلیله اوست و وقتی عده پایان پیدا کرد، این جدایی صورت میگیرد، به محض اینکه مرد کوچکترین تماس و لمس از روی اشتیاق جنسی داشته باشد، این رجوع صورت گرفته است. اگر کسی زن خودش را به طلاق متعارف یعنی رجعی طلاق بدهد، عده طلاق باید تمام شود، «ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ» که سه تا حیض هست، تمام شود. اگر سه بار این اتفاق تکرار شد، این مرد دیگر نمیتواند با این زن ازدواج کند مگر این که این زن با یک مرد دیگری ازدواج کند، بینشان رابطه جنسی برقرار شود؛ آن موقع این مرد اول، دوباره میتواند بعد از طلاق مرد دوم و گذشتن عده، دوباره با این زن ازدواج کند.اگر سه تا از این سه طلاقهای این طوری، سه تا طلاق جداگانه است، ما در اسلام سه طلاقه در یک مجلس نداریم. سه تا طلاق این طوری سه بار تکرار شد؛ یعنی نه بار شد، آن موقع این زن بر این مرد حرام ابدی میشود. حساب کنید که اگر یک مردی شغلش فقط این باشد که مدام بخواهد زنش را طلاق بدهد و بعد دوباره با او عقد کند تا ۹ تا بشود، مجموعا چقدر طول میکشد. حدودا سه چهار سال با قطع نظر از دادگاههای فعلی که هر یک طلاقش چهارسال طول میکشد نه!، اگر همان سبک قدیم بوده، سه چهار سال طول میکشد تا این پروژه تمام شود. یعنی اسلام برای حرمت ابدی، یک راه بسیار سخت و تقریبا کسی اقدام نمیکند را انتخاب کرده است.خداوند مجازات سختی برای ظهار گذاشت خدا میفرماید: قبل از این که ارتباط جنسی برقرار شود، شما باید بر وی و کفاره را بدهی. به ترتیب: آزاد کردن بنده، شصت روز روزه گرفتن، شصت مسکین طعام دادن که اجمالا دیروز اشاره کردم.[۵][۶]
ارتباط مفهومی ترفیع درجه با علم
در آيه ۱۱ سوره مباركه «مجادله» «یَا أَیُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ»،«ای كسانی كه ايمان آوردهايد هنگامی كه به شما گفته شود؛ مجلس را وسعت بخشيد (و به تازه واردها جا دهيد) وسعت بخشيد، خداوند (بهشت را) برای شما وسعت میبخشد، و هنگامی كه گفته شود، برخيزيد برخيزيد، اگر چنين كنيد خداوند آنها را كه ايمان آورده اند و كسانی را كه از علم بهره دارند درجات عظيمی میبخشد.»در اين آيه خداوند ترفيع درجات را مخصوص مؤمنان و صاحبان علم و دانش معرفی میكند. اميرالمؤمنان علی(ع) می فرمايند: «خير آن نيست كه مال و اولاد تو زياد باشد، خير آن است كه علم تو بسيار گردد.» و همچنين از آن حضرت نقل شده است: «زمانی كه قيامت بر پا شود خون شهدا با قلم و دستخط دانشمندان سنجيده میشود و سرانجام قلم علما بر خون شهدا مقدم می گردد.» شخص عالم از چنان ظرفيت بالايی برخوردار است كه براساس بيان امام صادق(ع) در پيشگاه عدل الهی هنگامی كه روز قيامت بر پا شود، به عابد گفته میشود روانه بهشت شو. اما به شخص عالم گفته میشود بايست و به خاطر تأديب خوبی كه نسبت به آنان انجام دادهای، شفاعت كن. بیجهت نيست كه حضرت باقرالعلوم(ع) در سخنانی فرمودند: «عالمٌ یـُنتَفـَع بِعلمِهِ اَفضَل مِن عبادةِ سبعين اَلف عابدٍ»،«ارزش يك دانشمند مفيد به حال اجتماع، بيشتر از ارزش عبادت ۷۰ هزار عابد است.» آيات و روايات در باب علم، بيش از آن است كه ما بتوانيم در اينجا همه آنها را بياوريم، اما نبايد از اين نكته هم غافل شويم كه در هيچ مكتب و مرامی (غير از اسلام) تا اين حد به علم اهميت داده نشده زيرا اسلام تحصيل علم را حتی به سر حد وجوب رسانده است.[۷]
غلبه حق بر باطل
كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ» «خدا مقرّر كرده است كه: «حتماً من و فرستادگانم چيره خواهيم گرديد.» آرى، خدا نيرومند شكستناپذير است.»
این آیه بیانگر یکی از سنتهای قطعی الهی است؛ پیروزی حق بر باطل. بروز و ظهور این سنت هم در این است که با آن همه تهمتهايى كه به پيامبر زدند و با آن همه كارشكنىها و مانعتراشىها و ايجاد فتنهها و جنگها، آيا تا كنون نام پيامبر اسلام و ساير انبيا بيشتر مطرح است يا مخالفانشان؟ این مسئله نشان از صدق و تخطیناپذیر بودن این وعده الهی است اما شاید این سؤال ایجاد شود که اگر حق پيروز است، پس چرا برخی مواقع طرفداران و حامیان جبهه حق شكست مىخورند؟ پاسخ این است که پیروزی نهایی جبهه حق به معنای این نیست که در مسیر مبارزه با باطل و طاغوت و استکبار مشکلات، گرفتاریها و شکستها وجود ندارد بلکه برآیند نهایی در طول تاریخ گواه غلبه حق بر باطل است؛ نمونه بارز و آشکار این مسئله شکست ظاهری امام حسین(ع) و یارانش در مقابل یزیدیان در روز عاشوراست اما آنچه در نهایت باقی ماند و پیروز شد منطق و آرمان امام حسین(ع) و اثرگذاری آن در طول تاریخ است.
در تفسیر المیزان پیرامون این آیه آمده است که «ظاهر اطلاق غلبه و بدون قيد آوردنش اين است كه خدا از هر جهت غالب باشد، هم ازاستدلال و هم از جهت تأييد غيبى، و هم ازطبيعت ايمان به خدا و رسول، اما از حيث استدلال، براى اين كه درک حق و خضوع در برابر آن فطرى انسان است، اگر حق را برايش بيان كنند و مخصوصا از راهى كه با آن راه مأنوس است روشن سازند، بدون درنگ آن را مىفهمد و وقتى فهميد فطرتش به آن اعتراف مىكند و ضميرش در برابر آن خاضع مىگردد، هر چند كه عملا خاضع نشود و پيروى از هوى و هوس و يا هر مانع ديگر از خضوع عملیاش مانع شود.غلبه از حيث تأييد غيبى و به نفع حق و به ضرر باطل قضاء راندن، بهترين نمونهاش انواع عذابهايى است كه خداى تعالى بر سر امتهاى گذشته كه دعوت انبياء را تكذيب كردند آورد، مانند قوم نوح همه را غرق كرد و قوم هود كه زنده زنده در زير سنگ و خاک دفنشان نمود و قوم صالح و لوط و شعيب و آل فرعون و ديگران كه هر يک را به عذابى دچار فرمود.»[۸]
فضایل سوره
در حدیث دیگری از امام صادق (ع) آمده است: «هر کس سوره حدید و مجادله را در نمازهای فریضه بخواند و آن را ادامه دهد، خداوند هرگز او را در تمام طول زندگی عذاب نمیکند، و در خود و خانوادهاش هرگز بدی نمیبیند، و نیز گرفتار فقر و بدحالی نمیشود»[۹]
منابع
خبرگزاری ایکنا
ارجاعات
- ↑ دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۵۴.
- ↑ دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۵۴.
- ↑ مسئولان وعده خلاف واقعیت ندهند
- ↑ سوره مجادله مجموعهای از اصول آیندهانگاری قرآنی را ارایه میدهد
- ↑ حکم آیه ظهار، ابدی است
- ↑ ترک سنن جاهلی و کوچک نشمردن گناه؛ دو پیام اصلی سوره مجادله
- ↑ آيه ۱۱ سوره «مجادله» ترفيع درجات را مخصوص مؤمنان و صاحبان علم و دانش معرفی میكند
- ↑ غلبه حق؛ قانون قطعی الهی
- ↑ علیبابایی، برگزیده تفسیر نمونه، ۱۳۸۲ش، ج۵، ص۱۱۶
فهرست سورهها
سوره قبلی:
1.- |
2.- | سوره بعدی:
3.- |
۱.الفاتحة ۲.البقرة ۳.آل عمران ۴.النساء ۵.المائدة ۶.الأنعام ۷.الأعراف ۸.الأنفال ۹.التوبة ۱۰.يونس ۱۱.هود ۱۲.يوسف ۱۳.الرعد ۱۴.ابراهيم ۱۵.الحجر ۱۶.النحل ۱۷.الإسراء ۱۸.الكهف ۱۹.مريم ۲۰.طه ۲۱.الأنبياء ۲۲.الحج ۲۳.المؤمنون ۲۴.النور ۲۵.الفرقان ۲۶.الشعراء ۲۷.النمل ۲۸.القصص ۲۹.العنكبوت ۳۰.الروم ۳۱.لقمان ۳۲.السجدة ۳۳.الأحزاب ۳۴.سبإ ۳۵.الفاطر ۳۶.يس ۳۷.الصافات ۳۸.ص ۳۹.الزمر ۴۰.غافر ۴۱.فصلت ۴۲.الشورى ۴۳.الزخرف ۴۴.الدخان ۴۵.الجاثية ۴۶.الأحقاف ۴۷.محمد ۴۸.الفتح ۴۹.الحجرات ۵۰.ق ۵۱.الذاريات ۵۲.الطور ۵۳.النجم ۵۴.القمر ۵۵.الرحمن ۵۶.الواقعة ۵۷.الحديد ۵۸.المجادلة ۵۹.الحشر ۶۰.الممتحنة ۶۱.الصف ۶۲.الجمعة ۶۳.المنافقون ۶۴.التغابن ۶۵.الطلاق ۶۶.التحريم ۶۷.الملك ۶۸.القلم ۶۹.الحاقة ۷۰.المعارج ۷۱.نوح ۷۲.الجن ۷۳.المزمل ۷۴.المدثر ۷۵.القيامة ۷۶.الانسان ۷۷.المرسلات ۷۸.النبإ ۷۹.النازعات ۸۰.عبس ۸۱.التكوير ۸۲.الإنفطار ۸۳.المطففين ۸۴.الإنشقاق ۸۵.البروج ۸۶.الطارق ۸۷.الأعلى ۸۸.الغاشية ۸۹.الفجر ۹۰.البلد ۹۱.الشمس ۹۲.الليل ۹۳.الضحى ۹۴.الشرح ۹۵.التين ۹۶.العلق ۹۷.القدر ۹۸.البينة ۹۹.الزلزلة ۱۰۰.العاديات ۱۰۱.القارعة ۱۰۲.التكاثر ۱۰۳.العصر ۱۰۴.الهمزة ۱۰۵.الفيل ۱۰۶.قريش ۱۰۷.الماعون ۱۰۸.الكوثر ۱۰۹.الكافرون ۱۱۰.النصر ۱۱۱.المسد ۱۱۲.الإخلاص ۱۱۳.الفلق ۱۱۴.الناس