سوره اعراف؛ از سوره های مکی و سی و نهمین سوره‌ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. نزول سوره اعراف در سخت‌ترین شرایط مسلمانان، یعنی در دوران محاصره اقتصادی در مکه بود.

Und.jpg

معرفی سوره

سوره اعراف هفتمين سوره قرآن كريم و يكی از سوره‌هايی است كه با پاره‌ای از حروف مقطعه، يعنی «المص» آغاز شده است، و جز سه سوره «ن»، «ق» و «ص» سوره‌ای قبل از آن نازل نشده كه آغاز آن دارای حروف مقطعه باشد. سوره اعراف مانند دیگر سوره‌های مکی، به موضوعات آفرینش، اثبات توحید، مبارزه با شرک و بیان جایگاه انسان در جهان آفرینش پرداخته است و از آنجا که ابتدای آفرینش به تصویر کشیده شده، پیمان‌های انسان را یادآوری کند که او از ابتدای خلقت با خداوند بسته است. همچنین برای نشان‌دادن نتیجه انحراف از مسیر توحید، به سرگذشت اقوام پیشین و پیامبرانی همچون نوح(ع)، لوط(ع) و شعیب(ع) می‌پردازد.[۱] در آیات ۴۶ تا ۴۸ این سوره از اصحاب اعراف سخن به میان آمده، لذا به «اعراف» نام گذارى شده است. «وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ ﴿۴۶﴾وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۴۷﴾وَنَادَى أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ رِجَالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُوا مَا أَغْنَى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ ﴿۴۸﴾».[۲]

محتوای سوره

موضوع و محور اساسی سوره اعراف عبارت از انذار و هشداری است كه متخلفان را بيمناك می‌كند؛ يعنی كسانی را بيم می‌دهد كه با غير خدا طرح دوستی می‌بندند، و غير خدا را به سرپرستی از خويش بر می‌گزينند، و در مقام تكذيب آيات الهی بر می‌آيند، و در طاعت الهی استكبار می‌ورزند، و خدا را به دست فراموشی می‌سپارند، و نعمت‌های او را سپاس نمی‌دارند. مقاصد و ويژگی‌های سوره اعراف: آيات سوره اعراف در سوی مقاصد و اهداف خود ـ با بيان عظمت قرآن، و شكوه هدايت و رهنمودها و قدرت استدلال آن در توضيح دعوت الهی، و انذار و تهديد مخالفان به وسيله قرآن ـ ترتيب يافته است. اهداف دعوت الهی ـ در مكه ـ عبارت از توضيح و گزارش رسالت اسلام، و بيان اصول و مبانی اين دعوت است، اين اصول و مبانی عبارت است از: بررسی اجمالی عناصر سوره اعراف؛ سوره اعراف با ما از عظمت و شكوه قرآن سخن می‌گويد، و ما را به پيروی از آن بر می‌انگيزد، و از مخالفت با آن برحذر می‌دارد، و به كارهايی تشويق می‌كند كه كفه ترازوی اعمال نيك ما را در روز قيامت گران سنگ و ارجمند می‌كند، و آن‌را در اين سوره با طليعه‌ای آغاز می‌كند كه بايد آن‌را «برائت استهلال» و يا عنوان و تابلوئی برشمرد كه محتوای سوره را زير پوشش قرار داده و اين محتوا را ارائه می‌نمايد.[۳]موضوعات اصلی سوره اعراف را می‎توان اینگونه بیان کرد:

آفرینش انسان

این سوره به صورت مفصل در مورد آفرینش آدم و حوا، دو انسان نخستین، فریب خوردن آنان از ابلیس و خروجشان از بهشت و چگونگی آغاز زندگی‌شان در زمین سخن گفته است.

انس با قرآن

از قرآن‌ کریم‌، به‌ عنوان‌ کتابی‌ الهی در جهت‌ هدایت‌ خاص‌ و رحمت‌ ویژه خداوند نسبت‌ به‌ جهانیان یاد می‌کند و روز قیامت را روز ظهور تفسیر قرآن می‌نامد.

آغاز آفرینش‌ زمین‌ و آسمان‌

بار دیگر، آغاز آفرینش‌ زمین‌ و آسمان‌ را بیان می‌کند و راهیابی‌ و گمراهی‌ انسان‌ها را در ارتباط با پروردگارشان‌ مشخص‌ می‌کند.

داستان‌ حضرت‌ موسی‌(ع)

سرگذشت حضرت موسی(ع) نیز به صورت مفصل در این سوره آمده است. ابتدا به اتفاقاتی می‌پردازد که بین ایشان با فرعون افتاده و پس از آن ‌رفتار بنی‌اسرائیل‌ با موسی(ع) بیان می‌شود.

پیمان‌های الهی

همچنین پیمان‌هایی که بین انسان و خداوند بسته شده را یادآوری می‌کند و انسان را مسئول شرک و ایمان خود معرفی می‌کند و در این رابطه داستان‌هایی مربوط به تلاش پیامبران برای هدایت افراد آورده شده است.

آخرت

موضوع روز قیامت یکی دیگر از مسائلی است که در این سوره یاد شده؛ مسئله‌ای که کسی جز خداوند از آن اطلاع ندارد.[۴]

پوشش و حجاب در سیاق سوره

حجاب، امری ظاهری و معنوی است، ولی عفاف، امری صرف معنوی و درونی است كه هر دوی اين موارد لازم و ملزوم هستند و هر آن كه عفيف تر و از درون پاك تر باشد، خود را بيشتر مقيد به حجاب و پوشش می‌داند. خداوند در آيه ۲۶ سوره مباركه اعراف قرآن كريم در مورد پوشش و حجاب به همان مسأله لباس و پوشانيدن بدن كه در سرنوشت آدم نقش مهمی داشته، و می فرمايد:«یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْكُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْءَاتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَیْرٌ ذَلِكَ مِنْ آیَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّكَّرُونَ»،«ای فرزندان آدم! لباسی برای شما فرو فرستاديم كه اندام شما را می‌پوشاند و مايه زينت شما است و لباس پرهيزگاری بهتر است، اينها (همه) از آيات خدا است شايد متذكر (نعمت‌های او) شوند.»عفاف و حجاب، تنها ويژه‌ زنان نيست، مردان نيز بايد پاكدامنی و پوشش مناسب داشته باشند، ولی از آن روی كه زن، نماد زيبايی در خلقت و شاه‌كار آفرينش است، بيشترين تاكيد در حجاب، متوجه زنان شده است، اما باز هم در اين راستا مردان نيز بايد حجاب خود را رعايت كرده و از قرار گرفتن در ميادين گناه پرهيز كنند. در آيه ۳۰ سوره مباركه نور نيز خداوند مصاديق ديگری از حجاب را معرفی كرده و می‌فرمايند: «قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ»،«به مؤمنان بگو چشم‌های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند، و فروج خود را حفظ كنند، اين برای آنها پاكيزه‌تر است، خداوند از آنچه انجام می‏دهيد، آگاه است. » خوشرو، فوايد و پيامدهای مثبت حجاب را در چهار محور فردی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی دانست با رعايت عفاف و حجاب است كه انسان می‌تواند به جايگاهی بسيار رفيع رسيده و پله‌های كمال را بپيمايد و نيز حجاب هرگز مانع فعاليت‌های خانوادگی و اجتماعی زنان نمی‌شود.[۵]

تقوا عامل نزول برکات الهی

عوامل توسعه اقتصادی در قرآن كريم به دو دسته كلی مادی و معنوی تقسيم می‌شود. اما آنچه مورد نظر ما است، عوامل معنوی توسعه اقتصادی از ديدگاه قرآن است،‌ كه با توجه به تعريف منتخب از توسعه اقتصادی، به اين سؤال پاسخ دهيم كه قرآن كريم چه عوامل معنوی برای توسعه اقتصادی مطلوب برشمرده است؟ در قرآن كريم علاوه بر عوامل مادی به عوامل معنوی توسعه اقتصادی نيز اشاره شده است، كه اين بيان فقط مخصوص به قرآن كريم است كه از ديدگاه وحيانی و الهی خود اين عوامل را در آيات نورانی خود بيان كرده و به اهميت اين عوامل در رسيدن به توسعه اقتصادی تصريح كرده است.

يكی از عوامل معنوی توسعه اقتصادی، تقوی است. قرآن‌كريم تقوی و پيروی از دستورات الهی را عامل مهم نزول بركات آسمان و زمين می‌داند و می‌فرمايد: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا یَكْسِبُونَ » (اعراف:۹۶)، و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان می‏آوردند و تقوا پيشه می‏كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها می‏گشوديم ولی (آنها حق را) تكذيب كردند ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم.در اينكه منظور از بركات، زمين و آسمان، چيست در ميان مفسران گفت‌وگو است؛ در تفسير نمونه آمده است كه بعضی آن را به نزول باران و روييدن گياهان تفسير كرده‏اند، و بعضی آنرا اجابت دعا و حل مشكلات زندگی انسان‌ها می‌داند، ولی اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور از بركات آسمانی، بركات معنوی و منظور از بركات زمينی بركات مادی بوده باشد، اما با توجه به آيات گذشته تفسير اول از همه مناسب‌تر است.صاحب تفسير روشن در توضيح آيه شريفه می‌نويسد: افزونی‌ها و بركات سماوی عبارتست از توجهات معنوی و رحمت‌های روحانی كه سبب گشايش و خوشی روحی و وسعت قلبی و نورانيت باطنی و استفاضه از فيوضات إلهی می‏شود. افزونی‌های زمينی آن نعمت‌ها و بركاتی است كه از كره زمين برمی‏خيزد، مانند آب و خاك و هوا و اشجار و زراعات و حيوانات دريايی و صحرايی و هوايی و آنچه مورد استفاده انسانها قرار می‏گيرد از نعمت‌های مادّی. و اگر تنها از نظر ظاهر و محسوس حكم كنيم: نعمت‌های آسمانی شامل همه آنچه از آسمان مادی نازل است، خواهد بود، چون باران و گرما و نور و سرما و برف و آثار ستارگان و غير آن‌ها.

بر اساس فرمايش آيه شريفه ايمان و تقوا نه تنها سبب نزول بركات الهی می‏شود، بلكه باعث می‏شود كه آنچه در اختيار انسان قرار گرفته در مصارف مورد نيازی كه باقی می‌ماند و پايدار هست، به كار گرفته شود.در تفسير نور نيز آمده است: «بَرَكاتٍ» جمع «بَرَكت»، به موهبت‏های ثابت و پايدار گفته می‏شود، در مقابل چيزهای گذرا. در معنای «بركات»، كثرت، خير و افزايش وجود دارد. بركات، شامل بركات‏های مادّی و معنوی می‏شود، مثل بركت در عمر، دارايی، علم، كتاب و امثال آن‏.صاحب تفسير گران‌سنگ الميزان در تفسير آيه شريفه می‌نويسد: بركات به معنای هر چيز كثيری از قبيل امنيت، آسايش، سلامتی، مال و اولاد است كه غالبا انسان به فقد آن‌ها مورد آزمايش قرار می‏گيرد. جمله «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا» دلالت دارد بر اينكه افتتاح ابواب بركت‏ها مسبب از ايمان و تقوای جمعيت‏ها است، نه ايمان يك نفر و دو نفر از آ‌ن‌ها، چون كفر و فسق جمعيت، با ايمان و تقوای چند نفر، باز كار خود را می‏كند.بركات در آيه شريفه به هر معنايی كه باشد‌، به نحوی اشاره مستقيم به فراهم آمدن توسعه اقتصادی مورد تعريف ما دارد، كه آيه شريفه‌ مذكور رعايت تقوی الهی را يكی از عوامل مهم رسيدن به آن می‌داند، اين ابطه تنها يك رابطه معنوی نيست، بلكه علاوه بر رابطه معنوی كه آثارش را به خوبی می‏بينيم رابطه مادی روشنی نيز در اين زمينه وجود دارد. زيرا كفر و بی‏ايمانی سرچشمه عدم احساس مسئوليت، قانون‏شكنی، و فراموش كردن ارزش‌های اخلاقی است. اين امور سبب از ميان رفتن وحدت جامعه‏، متزلزل شدن پايه‏های اعتماد و اطمينان، هدر رفتن نيروهای انسانی و اقتصادی، و به هم خوردن تعادل اجتماعی است.[۶]

سرانجام داشتن ملل

براساس آیه شریفه «وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ۖ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً ۖ وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ»رای هر قوم و اُمت و جمعیّتی، زمان و سرآمد (معیّنی) است؛ و هنگامی که سرآمد آنها فرا رسد، نه ساعتی از آن تأخیر می‌کنند، و نه بر آن پیشی می‌گیرند. ملت‌های جهانهمانند افراد، دارای مرگ و حیاتند، ملت‌هایی از صفحه زمین برچیده می‌شوند، و به جای آنها ملت‌های دیگری قرار می‌گیرند، قانون مرگ و حیات مخصوص افراد انسان نیست، بلکه اقوام و جمعیت‌ها و جامعه‌ها را نیز در بر می‌گیرد با این تفاوت که مرگ ملت‌ها غالبا بر اثر انحراف از مسیر حق و عدالت و روی آوردن به ظلم و ستم و غرق شدن در دریای شهوات و فرو رفتن در امواج تجمل پرستی و تن‌پروری می‌باشد.هنگامی که ملت‌های جهان در چنین مسیرهایی گام بگذارند، و از قوانین مسلم آفرینش منحرف گردند، سرمایه‌های هستی خود را یکی پس از دیگری از دست خواهند داد و سر انجام سقوط می‌کنند.[۷]

خودیابی و معرفت نفس

در نگاه قرآن، كسی می‌تواند برای ديگران دعا كند و اين دعا كردن او مفيد باشد كه اول برای خودش مفيد بوده باشد؛ به عبارت ديگر كسی كه اول به فكر معنويت خودش نباشد،‌ نمی‌تواند برای معنويت ديگران كاری انجام دهد و اين‌كه در آيه مورد بحث، ابتدا برای خود و سپس برای مؤمنين دعا می‌كند، نشان‌دهنده همين مطلب است.اين مطلب همان «خوديابی» و معرفت نفس صحيح است، قرآن كريم از زبان حضرت موسی(ع) نقل می‌كند: «قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَلأَخِی وَأَدْخِلْنَا فِی رَحْمَتِكَ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ؛ [موسى] گفت پروردگارا من و برادرم را بيامرز و ما را در [پناه] رحمت خود درآور و تو مهربانترين مهربانانى» (اعراف، ۱۵۱) يعنی موسی(ع) اول برای خود و سپس برای برادرش دعا می‌كند. آيه شريفه «رَبِّ اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِمَن دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا تَبَارًا؛ پروردگارا بر من و پدر و مادرم و هر مؤمنى كه در سرايم درآيد و بر مردان و زنان با ايمان ببخشاى و جز بر هلاكت ستمگران ميفزاى» (نوح، ۲۸) گفت: اين دعا نيز از زبان حضرت نوح(ع) نقل شده است و بيان می‌كند كه دعا برای خود و والدين خود و سپس دعا برای مؤمنين اهميت زيادی دارد. مسئله نگاه به امت و به فكر امت بودن انبياء(ع) در دعاهايشان در آيات شريفه «رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنتَ خَیْرُ الْفَاتِحِينَ؛ پروردگارا ميان ما و قوم ما به حق داورى كن كه تو بهترين داورانى» (سوره مباركه اعراف، آيه شريفه ۸۹) و «رَبِّ نَجِّنِی وَأَهْلِی مِمَّا یَعْمَلُونَ؛ پروردگارا مرا و كسان مرا از آنچه انجام مى‏دهند رهایى بخش» (شعراء، ۱۶۹) آمده است.[۸]

فضایل سوره

درباره محتوا و فضیلت این سوره در منابع روایی و تفاسیر قرآن مطالبی نقل شده است که از آن جمله می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

پیامبر گرامى اسلام (ص) می‌فرماید: «هر کس سوره اعراف را بخواند، خداوند میان او و شیطان مانعی قرار مى ‌دهد و روز قیامت حضرت آدم شفیع او است».امام صادق (ع) فرمود: «هر کس سوره اعراف را در هر ماه بخواند، روز قیامت از کسانى است که ترسی ندارند و غمگین نمی‌شوند و اگر در هر روز جمعه بخواند، از کسانى است که در روز قیامت حساب ندارند». همچنین آن حضرت فرمود: «در این سوره آیات محکمه وجود دارد. قرائت و عمل به آن را ترک نکنید که روز قیامت براى کسانى که قرائت کرده‏اند، شهادت خواهد داد».

آثار و برکات سوره اعراف:

در امان ماندن از شر دشمن و حیوان درنده: هر کس این سوره را با گلاب و زعفران بنویسد و به همراه داشته باشد، تا وقتی که این نوشته با اوست به اذن خداوند هیچ درنده و دشمنی به او نزدیک نمی شود.

برای ترس از شیاطین: روایت از امیرالمؤمنین علیه السلام: «هرکس شب را در بیابانی بی سکنه سر کند و آیه ۵۴ این سوره را قرائت کند فرشتگان الهی از او نگهبانی کرده و شیاطین از او دور می شوند».بیدار ماندن در شب: هر کس آیات ۵۴-۵۶ این سوره را در موقع خواب بخواند، اگر از خداوند بخواهد خواب او کمتر شود، مطلوب او حاصل می‌شود و قادر به خواندن نماز شب می‌شود.همچنین برای اینکه خواب بر انسان چیره نشود آیه ۱۳۹ این سوره را بر آبی بخواند و روی خود را با آن بشوید.[۹]

منابع

خبرگزاری ایکنا

ارجاعات

فهرست سوره‌ها

سوره قبلی:

1.-

2.- سوره بعدی:

3.-

۱.الفاتحة ۲.البقرة ۳.آل عمران ۴.النساء ۵.المائدة ۶.الأنعام ۷.الأعراف ۸.الأنفال ۹.التوبة ۱۰.يونس ۱۱.هود ۱۲.يوسف ۱۳.الرعد ۱۴.ابراهيم ۱۵.الحجر ۱۶.النحل ۱۷.الإسراء ۱۸.الكهف ۱۹.مريم ۲۰.طه ۲۱.الأنبياء ۲۲.الحج ۲۳.المؤمنون ۲۴.النور ۲۵.الفرقان ۲۶.الشعراء ۲۷.النمل ۲۸.القصص ۲۹.العنكبوت ۳۰.الروم ۳۱.لقمان ۳۲.السجدة ۳۳.الأحزاب ۳۴.سبإ ۳۵.الفاطر ۳۶.يس ۳۷.الصافات ۳۸.ص ۳۹.الزمر ۴۰.غافر ۴۱.فصلت ۴۲.الشورى ۴۳.الزخرف ۴۴.الدخان ۴۵.الجاثية ۴۶.الأحقاف ۴۷.محمد ۴۸.الفتح ۴۹.الحجرات ۵۰.ق ۵۱.الذاريات ۵۲.الطور ۵۳.النجم ۵۴.القمر ۵۵.الرحمن ۵۶.الواقعة ۵۷.الحديد ۵۸.المجادلة ۵۹.الحشر ۶۰.الممتحنة ۶۱.الصف ۶۲.الجمعة ۶۳.المنافقون ۶۴.التغابن ۶۵.الطلاق ۶۶.التحريم ۶۷.الملك ۶۸.القلم ۶۹.الحاقة ۷۰.المعارج ۷۱.نوح ۷۲.الجن ۷۳.المزمل ۷۴.المدثر ۷۵.القيامة ۷۶.الانسان ۷۷.المرسلات ۷۸.النبإ ۷۹.النازعات ۸۰.عبس ۸۱.التكوير ۸۲.الإنفطار ۸۳.المطففين ۸۴.الإنشقاق ۸۵.البروج ۸۶.الطارق ۸۷.الأعلى ۸۸.الغاشية ۸۹.الفجر ۹۰.البلد ۹۱.الشمس ۹۲.الليل ۹۳.الضحى ۹۴.الشرح ۹۵.التين ۹۶.العلق ۹۷.القدر ۹۸.البينة ۹۹.الزلزلة ۱۰۰.العاديات ۱۰۱.القارعة ۱۰۲.التكاثر ۱۰۳.العصر ۱۰۴.الهمزة ۱۰۵.الفيل ۱۰۶.قريش ۱۰۷.الماعون ۱۰۸.الكوثر ۱۰۹.الكافرون ۱۱۰.النصر ۱۱۱.المسد ۱۱۲.الإخلاص ۱۱۳.الفلق ۱۱۴.الناس