سرد و سردی (مترادف)
مترادفات قرآنی سرد و سردی
مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «شتاء»، «صرّ»، «صرصر»، «نفحة»، «زمهریر».
مترادفات «سرد و سردی» در قرآن
واژه | مشاهده ریشه شناسی واژه | مشاهده مشتقات واژه | نمونه آیات |
---|---|---|---|
شتاء | ریشه شتو | مشتقات شتو | إِۦلَٰفِهِمْ رِحْلَةَ ٱلشِّتَآءِ وَٱلصَّيْفِ
|
صرّ | ریشه صرر | مشتقات صرر | مَثَلُ مَا يُنفِقُونَ فِى هَٰذِهِ ٱلْحَيَوٰةِ ٱلدُّنْيَا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَمَا ظَلَمَهُمُ ٱللَّهُ وَلَٰكِنْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ
|
صرصر | ریشه صرصر | مشتقات صرصر | وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا۟ بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيَةٍ
|
نفحة | ریشه نفح | مشتقات نفح | وَلَئِن مَّسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِّنْ عَذَابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ يَٰوَيْلَنَآ إِنَّا كُنَّا ظَٰلِمِينَ
|
زمهریر | ریشه زمهر | مشتقات زمهر | مُّتَّكِـِٔينَ فِيهَا عَلَى ٱلْأَرَآئِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا
|
معانی مترادفات قرآنی سرد و سردی
«شتاء»
آيه: (رحلة الشتاء و الصيف- 2/ قريش). (اشاره به كوچ كردن زمستانى و تابستانى است).
شتى و أشتى- و همچنين صاف و أصاف: (زمستان كرد، تابستان كرد). المشتى و المشتاة: براى زمان و محل كوچ كردن بكار مىرود.
شاعر گويد:نحن فى المشتاة ندعوا الجفلى[۱]
«صرّ»
الإصرار: پا فشارى و سرسختى در گناه و خوددارى در دل كندن از گناهان.
اصلش از الصر: به سختى بستن، است.
الصرة: كيسهاى كه پول در آن مىنهند و سرش را محكم مىبندند.
الصرار: پستان بند ماده شتر تا اينكه بى موقع شيرش را ندوشند.
در آيات: (و لم يصروا على ما فعلوا135/ آل عمران).
(ثم يصر مستكبرا- 8/ جاثيه).
(و أصروا و استكبروا استكبارا7/ نوح).
(و كانوا يصرون على الحنث العظيم46/ واقعه) إصرار: هر تصميم و قصدى كه بر آن پافشارى شود، مىگويند:
هذا مني صري و أصري و صرى و أصرى و صري و صرى: اين امر قصد من و كوشش و اصرار من است.
الصرورة: مرد و زنى كه حج نكرده باشند و همچنين آنها كه قصد ازدواج ندارند آيه: (ريحا صرصرا- 16/ فصلت) لفظش از- الصر- است كه به معنى باد سرد و سخت است زيرا در باد سرد انقباض و بستگى هست.
الصرة: جماعتى كه به يكديگر مىپيوندند، گويى كه به معنى- صروا است. يعنى در ظرفى جمع شدهاند و از همان معنى- صرة- به معنى كيسه پول اخذ شده است.
و آيه: (فأقبلت امرأته في صرة- 29/ ذاريات). گفته شده- صرة- در اين آيه يعنى صيحه و فرياد، (همسرش فرياد كنان به سويش آمد).[۲]
«صرصر»
صرصر: باد شديد. يا بسيار سرد.
تكرار لفظ دال بر مبالغه است. اين لفظ سه بار در قرآن مجيد آمده است:
فصلت: 16- قمر: 19- حاقه: 6. و هر سه وصف باد عذابى است كه بر قوم عاد وزيد «و أما عاد فأهلكوا بريح صرصر عاتية» حاقه: 6. اما عاد با بادى بسيار سرد و فزون از حد هلاك شدند.
در «روح» تحت عنوان باديكه قوم عاد را از بين برد استظهار كرديم كه آن باد طوفان نبود بلكه باد سرد و سوزان غير عادى بود كه در اثر وزش پى در پى چند روزه، همه آنها را منجمد كرد و از بين برد.[۳]
«نفحة»
نفح: و لئن مستهم نفحة من عذاب ربك ليقولن يا ويلنا إنا كنا ظالمين انبياء: 46.
نفح بمعنى وزيدن است «نفح الريح نفحا: هبت» نفحه بمعنى يك وزيدن است راغب گويد «له نفحة طيبة» آنرا وزيدنى است از خير و در شر بطور استعاره است يعنى اگر كمى از عذاب پروردگارت بآنها برسد گويند: واى بر ما كه ستمگران بوديم، اين لفظ فقط يكبار در قرآن مجيد آمده است.[۴]
«زمهریر»
زمهرير: «لا يرون فيها شمسا و لا زمهريرا» انسان: 13. از مقابله شمس بدست ميايد كه زمهرير بمعنى سرماست يعنى در بهشت حرارت آفتاب و سرما نمىبينند. در اقرب گفته «ازمهر اليوم:
اشتد برده» يعنى سرديش شدت يافت و نيز گويد: زمهرير سرماى شديد است و گفتهاند: آن در لغت طى بمعنى ماه است كه شاعر گويد:
و ليلة ظلامها قد اعتكر/قطعتها و الزمهرير ما ظهر يعنى اى بسا شبيكه تاريكى آن شديد شد از آن گذشتم حال آنكه ماه در آسمان ظاهر نشده بود. اين شعر و اين قول در كشاف و تفسير بيضاوى نيز نقل شده ولى خود آنرا سرماى شديد گفتهاند. طبرسى شديدترين سرما فرموده جوهرى نيز سرماى شديد گفته است ولى قاموس سرماى شديد و ماه ذكر ميكند. ناگفته نماند: ماه نيز در آيه با شمس مناسب است آنوقت بايد گفت: اهل بهشت آفتاب و ماه نمىبينند ولى ظاهرا منظور حرارت آفتاب و سرماست.[۵]