بحیره (ریشه): تفاوت میان نسخه‌ها

از قرآن پدیا
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''ریشه «بحیره»''' (baḥīra-t)؛ شتری که گوش آن شکافته شود. این واژه تنها 1 بار در قرآن کریم آمده است. == معنای لغوی == «ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ» (مائده: 103)، مراد از بحيرة شتريست كه گوش آنرا وسيعا ميشكافتند. در مجمع البيان از زجّاج...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:


== معنای لغوی ==
== معنای لغوی ==
«ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ» (مائده: 103)، مراد از بحيرة شتريست كه گوش آنرا وسيعا ميشكافتند. در مجمع البيان از زجّاج نقل شده: چون ناقه‏اى پنج بار ميزائيد و بچّه‏ى پنجمى نر ميبود، گوش آن ناقه را ميشكافتند ديگر به آن سوار نميشدند و ذبح نميكردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نميشدند (قاموس قرآن، ج‏1، ص: 162).
«ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ» (مائده: 103)، مراد از بحيرة شتريست كه گوش آنرا وسيعا ميشكافتند. در مجمع البيان از زجّاج نقل شده: چون ناقه‏ اى پنج بار ميزائيد و بچّه‏ ى پنجمى نر ميبود، گوش آن ناقه را ميشكافتند ديگر به آن سوار نميشدند و ذبح نميكردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نميشدند (قاموس قرآن، ج‏1، ص: 162).


== ساخت‌های صرفی در قرآن ==
== ساخت‌های صرفی در قرآن ==
خط ۵۳: خط ۵۳:


[[منابع ریشه شناسی 2]]
[[منابع ریشه شناسی 2]]
[[رده:ریشه شناسی واژگان قرآن]]
[[رده:ب (ریشه)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۹

ریشه «بحیره» (baḥīra-t)؛ شتری که گوش آن شکافته شود. این واژه تنها 1 بار در قرآن کریم آمده است.

معنای لغوی

«ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ» (مائده: 103)، مراد از بحيرة شتريست كه گوش آنرا وسيعا ميشكافتند. در مجمع البيان از زجّاج نقل شده: چون ناقه‏ اى پنج بار ميزائيد و بچّه‏ ى پنجمى نر ميبود، گوش آن ناقه را ميشكافتند ديگر به آن سوار نميشدند و ذبح نميكردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نميشدند (قاموس قرآن، ج‏1، ص: 162).

ساخت‌های صرفی در قرآن

بَحیرَة (صفت فعیل): 1 بار

ریشه‌شناسی

زبان لفظ لفظ با آوانویسی عربی معنای انگلیسی معنای فارسی توضیح منبع
قرآن بَحیرَة بَحیرَة بَحیرَة شتر رهاشده و گوش بریده- 1- «ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ‏ بَحِيرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ» مائده: 103، مراد از بحيرة شتريست كه گوش آنرا وسيعا ميشكافتند. در مجمع البيان از زجّاج نقل شده: چون ناقه‏اى پنج بار ميزائيد و بچّه‏ى پنجمى نر ميبود، گوش آن ناقه را ميشكافتند ديگر بآن سوار نميشدند و ذبح نميكردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نميشدند و اگر درمانده‏اى آنرا ميديد سوار نميشد. سائبه شتريست كه نذر ميكردند در صورت آمدن مسافر و شفاى مريض آنرا بسر قاموس قرآن، ج‏1، ص: 162
آفروآسیایی *baḥar- بحر cut بریدن
سامی *bVḥar- بحر 'cultivate, cut (of camel's ear)' "کشت کردن، بریدن (گوش شتر)"
عربی bḥr بحر

منابع

بحیره (واژگان)

منابع ریشه شناسی 2