مسس (ریشه)
ریشه «مسس» (MSS)؛ دست زدن، لمس کردن، مقاربت جنسی (کنایه). این ریشه 60 بار در قرآن کریم بهکار رفته است.
معنای لغوی
مس: دست زدن. رسيدن و يافتن در مجمع گفته مسّ نظير لمس است و فرقشان آنست كه در لمس احساس هست. و اصل مس چسبيدن و شدت جمع است.
إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ آل عمران 140. اگر بشما شكستى رسيد بقوم كفّار هم شكستى مثل آن رسيده بود.
وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ بقره: 237. مراد از «تَمَسُّوهُنَّ» مقاربت است كه نوعى دست زدن و لصوق است. و مراد از آن در وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ آل عمران: 47. نكاح است يعنى كسى بوسيله نكاح با من نزديكى نكرده است.
تماسّ: مسّ كردن يكديگر است فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا مجادله: 3. يعنى بايد عبدى آزاد كند پيش از آنكه با هم نزديكى كنند.
يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَ سَقَرَ قمر: 48. مس سقر عذاب جهنّم است كه بانسان ميرسد و لاصق ميشود يعنى برو در آتش كشيده ميشوند بچشيد آنچه را كه از سقر بشما ميرسد.
قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَياةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ طه: 97. در اقرب الموارد گويد: مساس بفتح اول اسم فعل است يعنى مرا مسّ كن «لا مَساسَ» يعنى مرا مسّ نكن بمن دست نزن (قاموس قرآن، ج6، ص258).
ساختهای صرفی در قرآن
مَسَّ (فعل مجرد): 56 بار
تَماسَّ (فعل باب تفاعل): 2 بار
مِساس (اسم): 1 بار
مَسّ (اسم): 1 بار
ریشهشناسی
زبان | لفظ | لفظ با آوانویسی عربی | معنای انگلیسی | معنای فارسی | توضیح | منبع |
اکدی | mašā'u | مَشَ'ُ | ||||
آفروآسیایی | *masiʔ- | مسء | take, steal | گرفتن، سرقت | ||
سامی | *mVšVʔ- | مشء | 'rob' | 'غارت' | ||
قرآن | مَسَّ | مَسَّ | مَسَّ | مس: دست زدن | قاموس قرآن، ج6، ص: 257 |