فصح (ریشه)

از قرآن پدیا

ریشه «فصح» (FṢḤ)؛ روشن، درخشان، واضح و آشکار. این ریشه تنها یک بار درباره لسان به‌کار رفته است.

معنای لغوی

فصح: وَ أَخِي هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ‏ مِنِّي لِساناً قصص: 34. فصيح كسى است كه كلامش بيان كننده مقصود و خالى از تعقيد باشد «أَفْصَحَ‏ عن مراده اظهره» فصاحة بمعنى بيان و خلوص كلام از تعقيد است. يعنى برادرم هارون در سخن گفتن از من فصيحتر است و ميتواند سخن را بهتر از من ادا كند اين آيه دلالت بر لكنت زبان موسى عليه السّلام ندارد (قاموس قرآن، ج5، ص179).

ساخت‌های صرفی در قرآن

اَفصَح (صفت تفضیل): 1 بار

ریشه‌شناسی

زبان لفظ لفظ با آوانویسی عربی معنای انگلیسی معنای فارسی توضیح منبع
قرآن اَفصَح اَفصَح اَفصَح فصح: وَ أَخِي هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ‏ مِنِّي لِساناً قصص: 34 قاموس قرآن، ج‏5، ص: 179
آفروآسیایی *pVc̣aḥ- ~ *puḥac̣- فصح shine, day درخشش، روز
سامی *pVṣVḥ- فصح 'be bright' "روشن بودن"
اکدی peṣû فِصُ 'weiss, hell(grau)' سفید، روشن (خاکستری)' AHw
عبری pṣḥ فصح 'be cheerful, happy' "خوشحال بودن، شاد بودن" HAL 953
آرامی یهودی pṣḥ pa. فصح فَ. 'to make bright', pǝṣīḥ- 'brightly colored; cheerful, clear' «روشن ساختن»، رنگ روشن؛ شاد، واضح
سریانی pǝṣīḥ- فصِح- 'sparkling; happy' درخشان؛ خوشحال'
مندایی pṣih- فصِه- 'gleaming, bright; cheerful' درخشان، درخشان؛ بشاش'
عربی fṣḥ a فصح َ 'be bright, clear' "روشن بودن، شفاف بودن"

منابع

فصح (واژگان)

منابع ریشه شناسی 2