شجر (درخت)
ریشه «شجر» (ŠǦR)؛ درخت، روئیدنی. این واژه 26 بار در قرآن کریم آمده است.
معنای لغوی
شجر: (بفتح ش، ج) درخت، اهل لغت گفتهاند هر چه از روئيدنيها تنه دارد شجر است و آنچه تنه ندارد نجم و عشب و حشيش است وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ رحمن: 6. يعنى علف و درخت سجده ميكنند.
شجر را مطلق و واحد آنرا شجره گفتهاند مثل ثمر و ثمره، تمر و تمره نحو وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ بقره: 35. ولى در بعضى آيات شجره مطلق نيز آمده است نحو وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْناءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ مؤمنون: 20. (قاموس قرآن، ج4، ص7).
ساختهای صرفی در قرآن
شَجَر (اسم): 26 بار
ریشهشناسی
زبان | لفظ | لفظ با آوانویسی عربی | معنای انگلیسی | معنای فارسی | توضیح | منبع |
قرآن | شَجَر | شَجَر | شَجَر | شجر: درخت، اهل لغت گفتهاند هر چه از روئيدنيها تنه دارد شجر است و آنچه تنه ندارد نجم و عشب و حشيش است وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ رحمن: 6 | قاموس قرآن، ج4، ص: 7 | |
آفروآسیایی | *ĉagar- | شجر | tree | درخت | ||
سامی | *ŝagar- | شجر | 'tree' | "درخت" | ||
عربی | šagar-at- | شَجَر-َت- |