سلخ (ریشه)

از قرآن پدیا

ریشه «سلخ» (SLH̬)؛ پوست کندن، کندن. این ریشه 3 بار در قرآن کریم آمده است.

معنای لغوی

سلخ: كندن پوست حيوان. گويند «سَلَخْتُهُ‏ فَانْسَلَخَ‏» لازم و متعدى آمده است. تمام شدن و گذشتن ماه را بطور استعاره سلخ و انسلاخ گفته‏اند.

«فَإِذَا انْسَلَخَ‏ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ ...» توبه: 5. چون ماههاى محترم منقضى شدند مشركان را هر كجا كه يافتيد بكشيد.

«وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ‏ نَسْلَخُ‏ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ» يس: 37. كندن روز از شب ظاهرا بردن نور از مكان شب است‏ (قاموس قرآن، ج3، 287).

ساخت‌های صرفی در قرآن

سَلَخَ (فعل مجرد): 1 بار

اِنسَلَخَ (فعل باب انفعال): 2 بار

ریشه‌شناسی

زبان لفظ لفظ با آوانویسی عربی معنای انگلیسی معنای فارسی توضیح منبع
قرآن سَلَخَ سَلَخَ سَلَخَ سلخ: كندن پوست حيوان قاموس قرآن، ج‏3، ص: 286
آفروآسیایی *salaq- سلخ skin پوست
سامی *ša/ilḫ- شلخ skin, hide پوست، پنهان کردن
اکدی (?) mašlû مَشلُ 'leather bucket; hide (used for wrapping)' OAkk on سطل چرمی؛ پوست (که برای بسته بندی استفاده می شود) [CAD m1 380], [AHw 628].
عبری PB šälaḥ شَلَح 'hide, fresh skin' "پنهان کردن، پوست تازه" [Ja 1580]
آرامی PLM šlḥ شلح 'skin' 'پوست' [HJ 1142]
آرامی یهودی šilḥā شِلحَ 'hide, fresh skin'  'the skin of dates' "پنهان کردن، پوست تازه" "پوست خرما" [Ja 1580] (cf. also šiḥlā
سریانی šelḥā شِلحَ 'pellis' 'cutis exuta (serpentium)' پوست جدا شده (از مارها) [Brock 780]; šǝlāḥǝtā
عربی salh_- سَلخ- 'peau quand elle est ôtée d'un animal écorché  'dépouille du serpent' پوست هنگام جدا شدن از "پوست مار" حیوان پوست کنده [BK 1 1121]; silh_-

منابع

سلخ (واژگان)

منابع ریشه شناسی 2