برق (ریشه)

از قرآن پدیا

ریشه «برق» (BRQ)؛ برق، درخشیدن. این ریشه 6 بار در قرآن آمده است.

معنای لغوی

برق: نور. در لغت عرب نورى است كه از ابر مي‌جهد. و چون چشم مضطرب و خيره شود گويند: «برق البصر». «فَإِذا بَرِقَ الْبَصَرُ وَ خَسَفَ الْقَمَرُ» (قيامة: 7) (قاموس قرآن، ج1، ص188).

ساخت‌های صرفی در قرآن

بَرق (اسم): 5 بار

بَرِقَ (فعل مجرد): 1 بار

ریشه‌شناسی

زبان واژه آوانگاری معنا توضیحات ارجاع
فارسی بین‌المللی فارسی انگلیسی
آفروآسیایی باستان baraḳ بَرَق رعد و برق lightning Orel, 57 (no. 226)
سامی باستان barḳ بَرق رعد و برق lightning
عبری בָּרַק بارَق bāraq برق زدن (بارقه، رعد و برق) flash, of lightning Gesenius, 140
בָּרָק باراق bārāq بارقه، رعد و برق lightning
اوگاریتی brq برق اشعه، رعد و برق ray, lightning DelOlmo, 238-239
آرامی בָּרַק، בְּרַק بارَق، برَق bāraq

beraq

روشن بودن، درخشیدن، برق زدن؛ برخاستن to be bright, shine, flash; to rise Jastrow, 196
سریانی ܒܪܩ برق brq درخشیدن، برق زدن، نور دادن؛

لبه مانند دندان‌ها، بی‌حس شده، سوخته، گیج شده

a) to shine, flash, lighten

b) to be set on edge as the teeth, be benumbed, blighted, stupefied

PayneSmith, 56
ܒܪܩܐ بَرقا barqā رعد و برق، درخشش برق lightning, a flash

of lightning

مندایی BRQ برق درخشیدن، برق زدن، روشن کردن.

(استعاری.) گیج شده

to shine, flash, lighten

methaph. to be stupified

Macuch, 70
فنیقی - Krahmalkov, -
اکدی/آشوری barāqu

berqu

بَراقو

بِرقو

روشن کردن، درخشیدن.

برق (برق زدن)

to lighten, shine

lightning (flash)

Black, 38, 43
حبشی baraqa بَرَقَ چشمک زدن، روشن شدن، سوسو زدن، درخشیدن، درخشان شدن، درخشش flash, lighten, scintillate, shine, become shining, sparkle Leslau, 106
سبائی BRQ برق رعد و برق، فصل بارانی، باران موسمی؛ طوفان موسمی thunderstorm, rainy season, monsoon; monsoonal storm Beeston, 31
عربی برق درخشیدن، برق زدن مشکور، 62

Zammit, 93

منابع

برق (واژگان)

منابع ریشه شناسی