اخذ (ریشه): تفاوت میان نسخه‌ها

از قرآن پدیا
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:


'''ریشه «اخذ»''' (ˀH̬D̠)؛ گرفتن، حیازت، مجازات و عقوبت کردن. از این ریشه، فعل أخذ و مفاهیم اتّخاذ و مؤاخذۀ ساخته شده است.


ریشه شناسی
== معنای لغوی ==
به معنای گرفتن، حیازت و تسلط یافتن است. مصاديق اخذ و كيفيت آن در قرآن مختلف است، ولى در همه آنها معنى اولى ملحوظ ميباشد؛ مثل: اخذ پيمان، اخذ بعذاب، اخذ زمين زينت خود را از روئيدنيها، اخذ چيزى با دست، اخذ خُلق يعنى متخلق شدن بخلقى و نظائر اينها (قاموس قرآن، ج1، ص34).
 
== ساخت‌های صرفی در قرآن ==
أخَذَ – یَأخُذُ (فعل مجرد)
 
         خُذ (فعل امر)
 
         أخذ (مصدر)
 
آخِذ (اسم فاعل)
 
         أخذَۀ (مصدر مرّه: فَعلَۀ)
 
         اُخِذَ – یُأخَذُ (فعل مجهول)
 
اتّخذَ (باب افتعال)
 
         إتّخاذ (مصدر افتعال)
 
         مُتَّخِذ (اسم فاعل)
 
آخَذَ - یُؤاخِذُ (باب مفاعله)
 
برای مشاهده تفصیلی آیات، نک: [[اخذ (واژگان)]]
 
== ریشه‌شناسی ==
{| class="wikitable"
{| class="wikitable"
| rowspan="2" |'''زبان'''
| rowspan="2" |'''زبان'''
خط ۷: خط ۳۴:
| colspan="2" |'''آوانگاری'''
| colspan="2" |'''آوانگاری'''
| colspan="2" |'''معنا'''
| colspan="2" |'''معنا'''
| rowspan="2" |'''توضیحات'''
| rowspan="2" |'''ارجاع'''
| rowspan="2" |'''ارجاع'''
|-
|-
خط ۱۶: خط ۴۲:
|-
|-
|'''آفروآسیایی باستان'''
|'''آفروآسیایی باستان'''
|*ˀah̬uǯ
|أخُژ
|
|
|
|گرفتن
|
|take
|
| rowspan="2" |Orel, 7 (No. 25)
|
|
|Orel,
|-
|-
|'''سامی باستان'''
|'''سامی باستان'''
|*ˀVh̬ud̠
|أخُذ
|
|
|
|گرفتن
|
|take
|
|
|
|Orel,
|-
|-
|'''عبری'''
|'''عبری'''
خط ۳۹: خط ۶۲:
|'''فعل.''' گرفتن، نگه‌داشتن، در اختیار گرفتن،  
|'''فعل.''' گرفتن، نگه‌داشتن، در اختیار گرفتن،  
|vb. grasp, take hold, take  possession
|vb. grasp, take hold, take  possession
|
|Gesenius, 28
|Gesenius, 28
|-
|-
خط ۴۸: خط ۷۰:
|فشار  دادن، قبض کردن، نگه‌داشتن، گرفتن؛ روی دادن
|فشار  دادن، قبض کردن، نگه‌داشتن، گرفتن؛ روی دادن
|to press, seize, hold,  keep; to befall
|to press, seize, hold,  keep; to befall
|
|Jastrow, 39
|Jastrow, 39
|-
|-
|'''سریانی'''
|'''سریانی'''
|ܐܚܕ
|ܐܚܕ
|آحَد
|اِحَد
|eḥad
|eḥad
|گرفتن، قبض کردن، در اختیار گرفتن
|گرفتن، قبض کردن، در اختیار گرفتن
|to take, seize on, lay  hold
|to take, seize on, lay  hold
|
|PayneSmith, 10
|PayneSmith, 10
|-
|-
خط ۶۳: خط ۸۳:
|ah̬āzu(m)
|ah̬āzu(m)


|اَخاذو(م)
|اَخازو
 
اَخازوم
|
|
|گرفتن، ازدواج کردن، یادگیری
|گرفتن، ازدواج کردن، یادگیری
|to take, marry, learn
|to take, marry, learn
|
|Black, 7
|Black, 7
|-
|-
خط ۷۴: خط ۹۵:
|اَخَزَ
|اَخَزَ
|
|
|گرفتن،  قاپیدن، نگه‌داشتن، قبض کردن، به‌چنگ آوردن، در اختیار گرفتن، کنترل کردن، تسلط  داشتن، ...
|گرفتن،  قاپیدن، نگه‌داشتن، قبض کردن، به‌چنگ آوردن، در اختیار گرفتن، کنترل کردن، تسلط  یافت، ...
|take, catch, hold,  seize, grasp, possess, control, dominate, …
|take, catch, hold,  seize, grasp, possess, control, dominate, …
|
|Leslau, 14
|Leslau, 14
|-
|-
خط ۸۵: خط ۱۰۵:
|گرفتن، قبض کردن
|گرفتن، قبض کردن
|take, seize
|take, seize
|
|Beeston, 3
|Beeston, 3
|-
|-
خط ۹۴: خط ۱۱۳:
|گرفتن
|گرفتن
|
|
|
|مشکور، ج1، ص8
|مشکور، 1/8


Zammit, 69-70
Zammit, 69-70
|}
|}
== منابع ==
[[اخذ (واژگان)]]
[[منابع ریشه شناسی]]
[[رده:ریشه شناسی واژگان قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۳

ریشه «اخذ» (ˀH̬D̠)؛ گرفتن، حیازت، مجازات و عقوبت کردن. از این ریشه، فعل أخذ و مفاهیم اتّخاذ و مؤاخذۀ ساخته شده است.

معنای لغوی

به معنای گرفتن، حیازت و تسلط یافتن است. مصاديق اخذ و كيفيت آن در قرآن مختلف است، ولى در همه آنها معنى اولى ملحوظ ميباشد؛ مثل: اخذ پيمان، اخذ بعذاب، اخذ زمين زينت خود را از روئيدنيها، اخذ چيزى با دست، اخذ خُلق يعنى متخلق شدن بخلقى و نظائر اينها (قاموس قرآن، ج1، ص34).

ساخت‌های صرفی در قرآن

أخَذَ – یَأخُذُ (فعل مجرد)

         خُذ (فعل امر)

         أخذ (مصدر)

آخِذ (اسم فاعل)

         أخذَۀ (مصدر مرّه: فَعلَۀ)

         اُخِذَ – یُأخَذُ (فعل مجهول)

اتّخذَ (باب افتعال)

         إتّخاذ (مصدر افتعال)

         مُتَّخِذ (اسم فاعل)

آخَذَ - یُؤاخِذُ (باب مفاعله)

برای مشاهده تفصیلی آیات، نک: اخذ (واژگان)

ریشه‌شناسی

زبان واژه آوانگاری معنا ارجاع
فارسی بین‌المللی فارسی انگلیسی
آفروآسیایی باستان *ˀah̬uǯ أخُژ گرفتن take Orel, 7 (No. 25)
سامی باستان *ˀVh̬ud̠ أخُذ گرفتن take
عبری אָחַז آحَز āḥaz فعل. گرفتن، نگه‌داشتن، در اختیار گرفتن، vb. grasp, take hold, take possession Gesenius, 28
آرامی אָחַז آحَز āḥaz فشار دادن، قبض کردن، نگه‌داشتن، گرفتن؛ روی دادن to press, seize, hold, keep; to befall Jastrow, 39
سریانی ܐܚܕ اِحَد eḥad گرفتن، قبض کردن، در اختیار گرفتن to take, seize on, lay hold PayneSmith, 10
اکدی و آشوری ah̬āzu(m) اَخازو

اَخازوم

گرفتن، ازدواج کردن، یادگیری to take, marry, learn Black, 7
حبشی ˀah̬aza اَخَزَ گرفتن، قاپیدن، نگه‌داشتن، قبض کردن، به‌چنگ آوردن، در اختیار گرفتن، کنترل کردن، تسلط یافت، ... take, catch, hold, seize, grasp, possess, control, dominate, … Leslau, 14
سبائی ˀH̠D̠ أخذ گرفتن، قبض کردن take, seize Beeston, 3
عربی اخذ گرفتن مشکور، ج1، ص8

Zammit, 69-70

منابع

اخذ (واژگان)

منابع ریشه شناسی