منی (ریشه)
ریشه «منی» (MNY)؛ آرزو، آرزو کردن. منی، آب شهوت. مناۀ (نام بت). این ریشه در معانی گوناگون خود جمعا 22 بار در قرآن کریم بهکار رفته است.
معنای لغوی
أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍ يُمْنى قيامة: 37: آيا آب كمى نبود از اندازه گرفته شدهاى كه اندازه گرفته ميشود؟ وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى. مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنى نجم: 46. و او آفريد دو جفت نر و ماده را از آب اندكى آنگاه كه تقدير و اندازهگيرى ميشود.
أُمنيّة: آرزو. راغب گويد: آن صورت حاصله در ذهن از تمنى شىء است. أمنيّة بمعنى دروغ نيز آمده است چنانكه در قاموس و اقرب تصريح شده.
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلَّا إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ. لِيَجْعَلَ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ ... وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ ... حج: 52- 54.
مراد از ظاهر آيات با ذهن خالى و غير مشوب آنست كه هر نبى و رسول كه ميخواهد برنامه خدا پرستى و حكومت عدل پياده كند شيطان با اغواء گمراهان، جنگى و آشوبى و اختلافى در مقابل نقشههاى او القاء و برپا ميكند (و در نتيجه تزلزلى در عملى شدن نقش پيغمبر پديد ميشود) آنگاه خدا با امداد پيامبرش آن آشفتگى را از بين ميبرد و هدف پيغمبر را بر كرسى مىنشاند نتيجه اين امر دو چيز است يكى اينكه مريض القلبها امتحان ميشوند و با برپا شدن آشوب باين در و آن در ميزنند، ديگرى اينكه چون فتنه فرو نشست دانايان ميدانند كه دين پيغمبر حق و خدا پشتيبان او است.
وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلَّا أَمانِيَ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ بقره: 78. امانىّ جمع أمنيّه و ظاهرا مراد از آن اكاذيب است يعنى: گروهى از يهود درس نخواندههااند (كه قدرت خواندن و تحقيق ندارند) و تورات را فقط دروغهائى ميدانند كه علماءشان ميگويند.
لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ ... نساء: 123. كار با آرزوهاى شما و اهل كتاب درست شدنى نيست، حكم خدا بطور كلّى اين است كه: هر كه كار بدى كند مجازات ميشود ...
مناة: أَ فَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى. أَ لَكُمُ الذَّكَرُ وَ لَهُ الْأُنْثى. تِلْكَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِيزى نجم: 20. ابن كلبى در كتاب «الاصنام» مينويسد: مناة بتى بود متعلّق بقبيله هذيل و خزاعه، اين بت در ساحل دريا در ناحيه مشلّل در محلّى موسوم به «قديد» ميان مكّه و مدينه قرار داشت، پيش همه عرب محترم بود و در كنارش قربانى ميكردند، قبيله اوس و خزرج براى آن قربانى و هدايا مىبردند (قاموس قرآن، ج6، ص295-299).
ساختهای صرفی در قرآن
مَنَّیَ (فعل باب تفعیل): 2 بار
تَمَنَّیَ (فعل باب تفعّل): 9 بار
أُمنیَّة (اسم): 6 بار
اَمنَیَ (فعل باب افعال): 1 بار
مَنِیّ (اسم): 3 بار
مَناة (علم بت): 1 بار
ریشهشناسی
زبان | لفظ | لفظ با آوانویسی عربی | معنای انگلیسی | معنای فارسی | توضیح | منبع |
قرآن | مَنَّیَ | مَنَّیَ | مَنَّیَ | أُمنيّة: آرزو. راغب گويد: آن صورت حاصله در ذهن از تمنى شىء است. أمنيّة بمعنى دروغ نيز آمده است چنانكه در قاموس و اقرب تصريح شده، و در صحاح گويد: آن در اينصورت مقلوب است از «مين» بمعنى كذب. راغب در علت آن گفته: | قاموس قرآن، ج6، ص: 296 | |
آفروآسیایی | *min- | من | want | خواستن | ||
سامی | *mny | منی | to have intercourse; to love, desire | داشتن رابطه جنسی؛ دوست داشتن، آرزو کردن | ||
اکدی | menû (manû) | مِنُ (مَنُ) | 'to love, to become fond of so.' OAkk on | "دوست داشتن، عاشق کسی شدن." | [CAD m2 19], [AHw 645] | |
گعز | tamannaya | تَمَننَیَ | 'to wish, desire, be eager for' 'wish, desire, lust' | خواستن، آرزو کردن، مشتاق بودن "آرزو، علاقه، شهوت" | [LGz 352], tamnet | |
مهری | mátni | مَتنِ | 'to wish' | "آرزو کردن" | [JM 268], also mǝtōni do. [ibid.] | |
جبالی | mútni | مُتنِ | 'to want, to wish' | "خواستن، آرزو کردن" | [JJ 172] | |
حرصوصی | emtōni | ِمتُنِ | 'to wish' | "آرزو کردن" | [JH 89] | |
سقطری | QALAN-V mɛ́ni | مِنِ | 'sperme; secrétion vaginale' 'désirer' | 'اسپرم; ترشح واژینال "آرزو کردن" | [SSL 4 89] (an Arabism?); moténe | |
عربی | mny | منی | 'laisser couler le sperme (dans la copulation ou autrement)' 'dé́sirer, voloir, souhaiter' | داشتن رابطه جنسی؛ دوست داشتن، آرزو کردن | [BK 2 1158], V |