غور (ریشه)

از قرآن پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۱۱ توسط Tabasi (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ریشه «غور» (ĠWR)؛ فرو رفتن. هجوم و حمله. غار، پناهگاه. این ریشه در این معنا 4 بار در قرآن آمده است.

معنای لغوی

غار: شكاف در سينه كوه. در اقرب الموارد نقل كرده: غار محلى است كه از كوه ميشكافند و چون بزرگ و وسيع باشد آنرا كهف گويند.

إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُما فِي‏ الْغارِ إِذْ يَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها ... توبه: 40. اگر او را يارى نكنيد، خدا او را يارى كرد آنگاه كه كفّار بيرونش كردند، حال آنكه فقط دومين دو تن بود (و سومى نبود) آنگاه كه آندو در آن غار بودند، برفيقش ميگفت محزون مباش خدا با ماست. خدا آرامش خويش را بر قلب او نازل كرد و با لشكريانى كه نديديد ياريش نمود (قاموس قرآن، ج5، ص128).

غور: فرو رفتن «غَارَ الْمَاءُ غَوْراً: دَخَلَ فِي الْأَرْضِ وَ سَفَلَ فِيهَا» يعنى آب در زمين فرو رفت‏ أَوْ يُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَباً كهف: 41. غور بمعنى غائر و فرو رونده است يعنى: يا آب آن باعماق فرو رود كه هرگز جستن نتوانى. قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ‏ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ‏ ملك: 30. بگو اگر آب شما باعماق فرو رود كه آب جارى بشما مياورد؟

اغاره بمعنى هجوم بردن و سرعت سير است‏ فَالْمُغِيراتِ‏ صُبْحاً عاديات: 3. قسم بهجوم برندگان وقت صبح.

لَوْ يَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغاراتٍ‏ أَوْ مُدَّخَلًا لَوَلَّوْا إِلَيْهِ وَ هُمْ يَجْمَحُونَ‏ توبه: 57. مغار و مغاره بمعنى غار و جمع آن مغارات و مغاور است يعنى اگر پناهگاه يا غارها (نهانگاه‏ها) يا گريز گاهى مييافتند شتابان بآن رو ميكردند (قاموس قرآن، ج5، ص129).

ساخت‌های صرفی در قرآن

غار (اسم): 1 بار

مَغارَة (اسم مکان): 1 بار

غَور (مصدر): 2 بار

ریشه‌شناسی

زبان لفظ لفظ با آوانویسی عربی معنای انگلیسی معنای فارسی توضیح منبع
قرآن مُغیر مُغیر مُغیر غارت کردن
آفروآسیایی *ɣVwar- غور beat hard, kill, plunder, raid ضرب و شتم سخت، کشتن، غارت، یورش
سامی *ɣVwVr- 1, *ɣar- 2 غور 'raid, attack' (v.) 1, 'army' 2 یورش و حمله کردن 1، ارتش 2
حرصوصی šewɣor 1 شِوغُر
عربی ɣwr 1, ɣar- 2 غور \ غَر-

منابع

غور (واژگان)

منابع ریشه شناسی 2