علو (ریشه): تفاوت میان نسخه‌ها

از قرآن پدیا
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''ریشه «علو»''' (ˁLW)؛ بلند، ارتفاع، بالا بودن. این ریشه در ساخت‌های گوناگونش جمعا 70 بار در قرآن کریم به‌کار رفته است. == معنای لغوی == علا: عُلُو: بلندى. علاء: برترى و رفعت شأن. علو بمناسبت معنى اولى در قهر و غلبه و تكبّر نيز استعمال ميشود إِذاً لَذ...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۰۱: خط ۲۰۱:


[[منابع ریشه شناسی 2]]
[[منابع ریشه شناسی 2]]
[[رده:ریشه شناسی واژگان قرآن]]
[[رده:ع (ریشه)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۵۱

ریشه «علو» (ˁLW)؛ بلند، ارتفاع، بالا بودن. این ریشه در ساخت‌های گوناگونش جمعا 70 بار در قرآن کریم به‌کار رفته است.

معنای لغوی

علا: عُلُو: بلندى. علاء: برترى و رفعت شأن.

علو بمناسبت معنى اولى در قهر و غلبه و تكبّر نيز استعمال ميشود إِذاً لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ‏ مؤمنون: 91. آنگاه هر خدا مخلوق خويش تصاحب ميكرد و يكى بر ديگرى غلبه و برترى ميكرد.

إِنَّ فِرْعَوْنَ‏ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً قصص: 4. فرعون در زمين طغيان كرد و ظلم پيشه گرفت و مردم آنرا فرقه‏ها كرد.

علوّ: بمعنى ارتفاع است مثل عتوّ و در معنى تكبّر و طغيان نيز بكار رود مثل‏ وَ لَتَعْلُنَ‏ عُلُوًّا كَبِيراً كه گذشت.

تعالى: فَتَعالَى‏ اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ‏ اعراف: 190. تعالى فعل است از تفاعل يعنى برتر و بالاتر است خدا از آنچه شرك ميورزند. راغب گويد تفاعل در آن براى مبالغه است.

علّيّون: كَلَّا إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي‏ عِلِّيِّينَ‏. وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ‏. كِتابٌ مَرْقُومٌ‏ مطففين: 17- 19.

ظهور اين دو آيه در آنست كه اولا علّيّون محل نوشته ابرار است و ثانياً عليّيون خودش كتابى است نوشته شده (قاموس قرآن، ج5، ص36-39).

ساخت‌های صرفی در قرآن

عَلَوَ (فعل مجرد): 6 بار

تَعالَیَ (فعل باب تفاعل): 22 بار

مُتَعالِی (اسم مفعول باب تفاعل): 1 بار

اِستَعلَیَ (فعل باب استفعال): 1 بار

عالی (اسم فاعل): 9 بار

اَعلَی (صفت تفضیل): 14 بار

عَلِیّ (صفت فعیل): 11 بار

عُلُوّ (اسم): 4 بار

عِلِّیُّون (صفت، جمع سالم): 2 بار

ریشه‌شناسی

زبان لفظ لفظ با آوانویسی عربی معنای انگلیسی معنای فارسی توضیح منبع
قرآن عَلَوَ عَلَوَ عَلَوَ علا: علو بلندى قاموس قرآن، ج‏5، ص: 36
آفروآسیایی *ʕal- عل height, elevation, mountain ارتفاع، بالا روی، کوه
آفروآسیایی *ʕaly- علی rise, climb بالا آمدن، صعود
آفروآسیایی *ʕul[a]y- علی be high بالا بودن
سامی *ʕall- ~ *ʕVlʕVl- ~ *laʕl- علل 'height, elevation, the above' 1, 'upper part' 2, 'be high, elevated' 3, 'raise, elevate' 4 "ارتفاع، بالاروی، بالا" 1، "قسمت بالایی" 2، "بالا، مرتفع" 3، "بالا بردن، بالا رفتن" 4
سامی *ʕVlVy/w- علی 'be high' 1, 'rise' 2, 'cross' 3 "بالا بودن" 1، "بالا رفتن" 2، "تقاطع یافتن" 3
سامی *ʕuliy- علی 'room with a high ceiling' "اتاق با سقف بلند"
اکدی elû 1 ِلُ
اگاریتی ʕly/w 1 علی/و
عبری ʕal 1 HAL 825 عَل  HAL 85
عبری ʕly/w 1 علی/و
آرامی ʕly/w 1 علی/و
عربی جنوبی ʕly 3 علی
گعز ʕalʕala 4, lāʕl 1 عَلعَلَ \ لَعل
گعز ʕlw 2 علو
مهری ʕly 3 علی
عربی ʕall- 1, 2; ʕll 3 عَلل- \ \ علل
عربی ʕly علی
عربی ʕulliyy-at- عُللِیی-َت-

منابع

علو (واژگان)

منابع ریشه شناسی 2