عقم (ریشه): تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''ریشه «عقم»''' (ˁQM)؛ عقیم بودن، نابارور بودن. این ریشه 4 بار در قرآن کریم آمده است. == معنای لغوی == عقم: (بر وزن قفل) خشكيدن. راغب گفته: عقم خشك شدنى است كه مانع از قبول اثر باشد گويند فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَها وَ قالَ...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
[[منابع ریشه شناسی 2]] | [[منابع ریشه شناسی 2]] | ||
[[رده:ریشه شناسی واژگان قرآن]] | |||
[[رده:ع (ریشه)]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۴۹
ریشه «عقم» (ˁQM)؛ عقیم بودن، نابارور بودن. این ریشه 4 بار در قرآن کریم آمده است.
معنای لغوی
عقم: (بر وزن قفل) خشكيدن. راغب گفته: عقم خشك شدنى است كه مانع از قبول اثر باشد گويند
فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَها وَ قالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ ذاريات: 29. زنش صيحه زنان آمد و با تعجّب بصورتش زد و گفت: پير زن عقيم مىزايد؟! وَ يَجْعَلُ مَنْ يَشاءُ عَقِيماً شورى: 50. هر كه را خواهد عقيم ميكند آيه شامل زنان و مردان است.
حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ حج: 55. يَوْمٍ عَقِيمٍ روزى است كه خيرى و سرورى در آن نيست و فرح و شادى نمىزايد ظهور آن ميرساند كه مراد عذاب دنياست (قاموس قرآن، ج5، ص29).
ساختهای صرفی در قرآن
عَقیم (صفت فعیل): 4 بار
ریشهشناسی
زبان | لفظ | لفظ با آوانویسی عربی | معنای انگلیسی | معنای فارسی | توضیح | منبع |
قرآن | عَقیم | عَقیم | عَقیم | عقم: خشكيدن- بی فرزند بودن | قاموس قرآن، ج5، ص: 28 | |
آفروآسیایی | ||||||
سامی | *ʕḳr | عقر | to be sterile, without offspring (of man and woman) | عقیم بودن، بدون فرزند (زن و مرد) | عقر: عقیم کردن؟ | |
عبری | ʕāḳār | عَقَر | 'infertile, with no descendants' | "نابارور، بدون نسل" | [KB 874]. | |
آرامی یهودی | ʕăḳar (ʕaḳrā) | عَقَر (عَقرَ) | 'sterile, barren' 'barren woman/female' | "عقیم" "زن عقیم" | [Ja 1108]; ʕḳrh, det. ʕḳrth | |
سریانی | ʕaḳrā, ʕăḳartā | عَقرَ\ عَقَرتَ | 'sterilis (vir, femina)' | عقیم (نر، ماده) | [Brock 544] | |
مندایی | aḳra | َقرَ | 'sterile, impotent' | "عقیم، ناتوان" | [DM 33] | |
گعز | ʕarḳa | عَرقَ | 'to be orphaned, to be childless' | "یتیم ماندن، بی فرزند ماندن" | [LGz 70] (metathesis). | |
عربی | ʕḳr (-i-, -u-) | عقر (-ِ-\ -ُ-) | 'être stérile' | عقیم بودن | [BK 2 314] |