نجو (ریشه): تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''ریشه «نجو»''' (NǦW)؛ نجوی، سخن درگوشی. این ریشه در این معنا 18 بار در قرآن کریم بهکار رفته است. == معنای لغوی == نجوى: بيخ گوشى حرف زدن و سخن سرّى (راز و راز گفتن) اسم و مصدر هر دو بكار رفته است در لغت آمده: «نَجَا فلانا نَجْواً و نَجْوَى سارّه» يعنى...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
[[منابع ریشه شناسی 2]] | [[منابع ریشه شناسی 2]] | ||
[[رده:ریشه شناسی واژگان قرآن]] | |||
[[رده:ن (ریشه)]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۰۱
ریشه «نجو» (NǦW)؛ نجوی، سخن درگوشی. این ریشه در این معنا 18 بار در قرآن کریم بهکار رفته است.
معنای لغوی
نجوى: بيخ گوشى حرف زدن و سخن سرّى (راز و راز گفتن) اسم و مصدر هر دو بكار رفته است در لغت آمده: «نَجَا فلانا نَجْواً و نَجْوَى سارّه» يعنى پنهانى با او گفتگو كرد ايضا «نَاجَاه مُنَاجَاة: سارّهُ».
و در ذيل آيه 114 نساء لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ از زجاج نقل ميكند: نجوى در كلام آنست كه جمعى يا دو نفر در آن منفرد باشند خواه سرّى بگويند يا آشكار.
پس در نجوى بيخ گوشى بودن لازم نيست بلكه آن سخنى است كه دور از اغيار باشد قرآن كريم نيز اين معنى را تأييد ميكند أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ توبه: 78. ظاهرا مراد از سرّ آنست كه در نفس خويش دارند و نجواهم سخن پنهانى آنهاست يعنى مگر نميدانند كه خدا نهان آنها و راز گفتنشان را ميداند و خدا داناى نهانهاست.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نُهُوا عَنِ النَّجْوى ثُمَّ يَعُودُونَ لِما نُهُوا عَنْهُ وَ يَتَناجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ ... مجادله: 8 (قاموس قرآن، ج7، ص26).
ساختهای صرفی در قرآن
ناجَیَ (فعل باب مفاعله): 1 بار
تَناجَیَ (فعل باب تفاعل): 4 بار
نَجیّ (صفت فعیل): 2 بار
نَجوَی (اسم): 11 بار
ریشهشناسی
زبان | لفظ | لفظ با آوانویسی عربی | معنای انگلیسی | معنای فارسی | توضیح | منبع |
قرآن | ناجَیَ | ناجَیَ | ناجَیَ | نجوى: بيخ گوشى حرف زدن و سخن سرّى (راز و راز گفتن) اسم و مصدر هر دو بكار رفته است در لغت آمده: «نَجَا فلانا نَجْواً و نَجْوَى سارّه» يعنى پنهانى با او گفتگو كرد ايضا «نَاجَاه مُنَاجَاة: سارّهُ» | قاموس قرآن، ج7، ص: 26 | |
آفروآسیایی | *nug- | نج | shout, cry | فریاد زدن، گریه کردن | ||
آفروآسیایی | *nVyag- | نیج | ask | پرسیدن | ||
سامی | *nug- | نج | 'cry' | 'گریه کردن' | ||
سامی | *nug- | نج | 'cry' | 'گریه کردن' | ||
اکدی | nagāgu | نَجَجُ |