قتر (دود): تفاوت میان نسخه‌ها

از قرآن پدیا
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''ریشه «قتر»''' (QTR)؛ دود، بخار. این ریشه در این معنا تنها دو بار در قرآن کریم به‌کار رفته است. == معنای لغوی == قَتَر: (بر وزن فرس) طبرسى و بعضى ديگر آنرا غبار معنى كرده‏اند در مصباح گفته: دوديكه از مطبوخ بر خيزد در مفردات گويد: دوديكه از بريان و چوب...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:


[[منابع ریشه شناسی 2]]
[[منابع ریشه شناسی 2]]
[[رده:ریشه شناسی واژگان قرآن]]
[[رده:ق (ریشه)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۴۹

ریشه «قتر» (QTR)؛ دود، بخار. این ریشه در این معنا تنها دو بار در قرآن کریم به‌کار رفته است.

معنای لغوی

قَتَر: (بر وزن فرس) طبرسى و بعضى ديگر آنرا غبار معنى كرده‏اند در مصباح گفته: دوديكه از مطبوخ بر خيزد در مفردات گويد: دوديكه از بريان و چوب و نحو آن بلند شود.

لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى‏ وَ زِيادَةٌ وَ لا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ‏ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ ... يونس: 26. مراد از «قتر» ظاهرا كدورت و تيرگى است كه در اثر گناهان بر چهره شخص ظاهر شود مثل‏ وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ. تَرْهَقُها قَتَرَةٌ عبس: 40 و 41. يعنى براى آنانكه نيكى كرده‏اند عاقبت يا مثوبت بهترى هست و زياده از آنچه مستحق‏اند، سياهى و ذلت چهره آنها را فرا نميگيرد آنها اهل بهشت‏اند (قاموس قرآن، ج5، ص230-231).

ساخت‌های صرفی در قرآن

قَتَر (اسم): 2 بار

ریشه‌شناسی

زبان لفظ لفظ با آوانویسی عربی معنای انگلیسی معنای فارسی توضیح منبع
قرآن قَتَر قَتَر قَتَر غبار یا دود قاموس قرآن، ج‏5، ص: 230
آفروآسیایی
سامی *ḳutr- قتر smoke, incense دود، بخور
اکدی kaṭār- کَطَر- 'fumigate, make an incense offering', ḳutr- 'smoke, fog', ḳutrēn-, ḳutrinn- 'incense, censer' بخور دادن، هدایای بخور دادن، «دود، مه»، «عود، عود»
ابلایی /ḳuṭṭurū/ /قُططُرُ/
اگاریتی ḳṭr قطر 'humo' دود'
عبری ḳṭr (pi) قطر (فِ) 'make a sacrifice, go up in smoke', ḳǝṭōrät 'incense' (>Eg NK ḳdrt) «قربانی کردن، دود کردن» «بخور»
آرامی یهودی ḳiṭr- قِطر- 'smoke, mist' "دود، مه"
مندایی guṭr- جُطر- 'smoke', gṭr 'fumigate, cense' 'دود'، بخور دادن
عربی جنوبی Sab m-ḳṭr م-قطر 'incense-altar' «محراب بخور دادن» SD 109
گعز ḳtr قتر 'fumigate, give off an odor', ḳǝttār(e) 'incense, fumigation' «تدخین کردن، بو دادن» "بخور، بخور" LGz 452
عربی ḳṭr قطر 'to smell, smoke', ḳuṭār-, ḳaṭūr- 'steam, smoke; incense' بوییدن، دود کردن، «بخار، دود کردن». بخور دادن

منابع

قتر (واژگان)

منابع ریشه شناسی 2