پُر (مترادف): تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «==مترادفات قرآنی پُر== مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «ملأ»، «دهقَ»، «شَحَنَ». ==مترادفات «پُر» در قرآن== {| class="wikitable" |+ !واژه !مشاهده ریشه شناسی واژه !مشاهده مشتقات واژه !نمونه آیات |- |ملأ |ریشه ملو |ملا (واژگان)|مشتقات ملأ...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
|- | |- | ||
|ملأ | |ملأ | ||
|[[ملأ (پر کردن)|ریشه | |[[ملأ (پر کردن)|ریشه ملا]] | ||
|[[ملا (واژگان)|مشتقات ملأ]] | |[[ملا (واژگان)|مشتقات ملأ]] | ||
| | | | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== «ملأ» === | === «ملأ» === | ||
مَلَأ جماعتى و مردمى كه بر يك نظر و رأى گرد هم ميآيند، كه چشمها آنها را زياد مىبيند گوئى كه چشم را پر كردهاند چه از نظر رويه و چه منظره و جمعيتى كه شكوه و جلالى دارند. در آيه گفت: | |||
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ- البقره/ 246 وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ- الاعراف/ 60 و إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ- القصص/ 20 و قالَتْ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتابٌ كَرِيمٌ- النمل/ 29 آيه آخر خطاب بلقيس ملكه سبا به اطرافيان خويش است كه ميگويد نامه كريمى بمن رسيده است). | |||
همچنين آيات ديگر ميگويند- فلانٌ مِلْءُ العيون- است يعنى چشم گير و با ابهت و بزرگ است البتّه در نظر هر كسى كه او را به بيند گوئى ديدنش چشمش را پر كرده است. | |||
شباب مالى العين- جوانى با همان سيما و چهره گيرا- ملا- جماعتى كه از نظر اخلاق كاملند شاعر ميگويد:فقلنا احسنى ملا جهينا. (شعر از عبد الشارق است، تمامش چنين است:تنادوا يال بهته اذ لقونا/فقلنا احسنى ملا جهينا يعنى وقتى كه ما را ملاقات كردند بانگ برداشتند با ابهتيد، سپس ما گفتيم پس به اين مردم خوش اخلاق نيكى كنيد). | |||
مَالَأْتُهُ- او را يارى نمودم و از گروه او شدم مثل- شايعته- از پيروان او شدم. | |||
هو مَلِيءٌ بكذا- از آنهاست- مُلَاءَة- بيمارى زكام كه دماغش پر است. | |||
مِلْء- گنجايش و ظرفى كه پر ميشود ميگويند- أعطني مِلْأَهُ و ثلاثة أَمْلَائِهِ- پر آن ظرف يا سه برابرش را بمن بده.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج4، ص: 252-251</ref> | |||
=== «دهقَ» === | === «دهقَ» === | ||
خداوند تعالى گويد: وَ كَأْساً دِهاقاً- 34/ نباء) يعنى: پر و لبريز، مىگويند: | |||
أَدْهَقْتُ الكأس فَدَهَقَ- كاسه را پر كردم و پر شد. | |||
دَهَقَ لى من المال دَهْقَةً- مال زيادى بمن بخشيد مثل- قبض قبضة.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج1، ص: 692</ref> | |||
=== «شَحَنَ» === | === «شَحَنَ» === | ||
آيه: (فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ- 119/ شعراء) يعنى: در كشتى پر و انباشته شده. | |||
شَحْنَاء: دشمنى و عداوتى كه سراسر جان را فرا گرفته باشد. | |||
عدوّ مُشَاحِن: دشمنى كه روح فردى دارد (تكرو يا انديويداليست) أَشْحَنَ للبكاء: جانش سرشار از اندوه و اشك شد<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج2، ص: 307</ref> | |||
==ارجاعات== | ==ارجاعات== | ||
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]] | [[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]] |
نسخهٔ ۱۲ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۹
مترادفات قرآنی پُر
مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «ملأ»، «دهقَ»، «شَحَنَ».
مترادفات «پُر» در قرآن
واژه | مشاهده ریشه شناسی واژه | مشاهده مشتقات واژه | نمونه آیات |
---|---|---|---|
ملأ | ریشه ملا | مشتقات ملأ | |
دهقَ | ریشه دهق | مشتقات دهق | |
شَحَنَ | ریشه شحن | مشتقات شحن |
معانی مترادفات قرآنی پُر
«ملأ»
مَلَأ جماعتى و مردمى كه بر يك نظر و رأى گرد هم ميآيند، كه چشمها آنها را زياد مىبيند گوئى كه چشم را پر كردهاند چه از نظر رويه و چه منظره و جمعيتى كه شكوه و جلالى دارند. در آيه گفت:
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ- البقره/ 246 وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ- الاعراف/ 60 و إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ- القصص/ 20 و قالَتْ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتابٌ كَرِيمٌ- النمل/ 29 آيه آخر خطاب بلقيس ملكه سبا به اطرافيان خويش است كه ميگويد نامه كريمى بمن رسيده است).
همچنين آيات ديگر ميگويند- فلانٌ مِلْءُ العيون- است يعنى چشم گير و با ابهت و بزرگ است البتّه در نظر هر كسى كه او را به بيند گوئى ديدنش چشمش را پر كرده است.
شباب مالى العين- جوانى با همان سيما و چهره گيرا- ملا- جماعتى كه از نظر اخلاق كاملند شاعر ميگويد:فقلنا احسنى ملا جهينا. (شعر از عبد الشارق است، تمامش چنين است:تنادوا يال بهته اذ لقونا/فقلنا احسنى ملا جهينا يعنى وقتى كه ما را ملاقات كردند بانگ برداشتند با ابهتيد، سپس ما گفتيم پس به اين مردم خوش اخلاق نيكى كنيد).
مَالَأْتُهُ- او را يارى نمودم و از گروه او شدم مثل- شايعته- از پيروان او شدم.
هو مَلِيءٌ بكذا- از آنهاست- مُلَاءَة- بيمارى زكام كه دماغش پر است. مِلْء- گنجايش و ظرفى كه پر ميشود ميگويند- أعطني مِلْأَهُ و ثلاثة أَمْلَائِهِ- پر آن ظرف يا سه برابرش را بمن بده.[۱]
«دهقَ»
خداوند تعالى گويد: وَ كَأْساً دِهاقاً- 34/ نباء) يعنى: پر و لبريز، مىگويند:
أَدْهَقْتُ الكأس فَدَهَقَ- كاسه را پر كردم و پر شد.
دَهَقَ لى من المال دَهْقَةً- مال زيادى بمن بخشيد مثل- قبض قبضة.[۲]
«شَحَنَ»
آيه: (فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ- 119/ شعراء) يعنى: در كشتى پر و انباشته شده.
شَحْنَاء: دشمنى و عداوتى كه سراسر جان را فرا گرفته باشد.
عدوّ مُشَاحِن: دشمنى كه روح فردى دارد (تكرو يا انديويداليست) أَشْحَنَ للبكاء: جانش سرشار از اندوه و اشك شد[۳]