ملأ (پر کردن)

از قرآن پدیا

ریشه «ملأ» (MLˀ)؛ پُر کردن. از این ریشه، فعل مجرد (مَلَأَ) به‌معنای پر کردن و باب افتعال (امتلأ) به‌معنای پر بودن، کاربرد دارد. این ریشه در این معنا، جمعا 10 بار در قرآن کریم آمده است.

معنای لغوی

مِل‏ء: (بفتح ميم) پر كردن. خواه سپر كردن با آب باشد يا غير آن. وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ‏ حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً جنّ: 8. ما آسمان را تفحص كرديم و يافتيم كه با نگهبانها و شهابها پر شده است.

إِمْلَاء: پر كردن. لَأَمْلَأَنَ‏ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ‏ اعراف: 18.

امْتِلَاءُ: پر شدن. يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ‏ امْتَلَأْتِ‏ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ ق: 30.

مِلْ‏ءُ (بكسر ميم) نام مقدارى است كه ظرفى را پر كند إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ‏ مِلْ‏ءُ الْأَرْضِ ذَهَباً وَ لَوِ افْتَدى‏ بِهِ‏ آل عمران: 91. آنانكه كافراند و كافر بميرند اگر يكيشان آنقدر طلا بعوض دهد كه زمين پر شود از او پذيرفته نيست (قاموس قرآن، ج270-271).

ساخت‌های صرفی در قرآن

مَلَأَ (فعل مجرد): 6 بار

مالِئ (اسم فاعل): 2 بار

مِلئ (مصدر): 1 بار

اِمتَلَأَ (باب افتعال): 1 بار

ریشه‌شناسی

زبان واژه آوانگاری معنا ارجاع
فارسی بین‌المللی فارسی انگلیسی
آفروآسیایی باستان
سامی باستان
عبری מָלֵא مالِئ māleˀ فعل. پُر بودن، پر کردن vb. Be full, fill Gesenius, 569-571
מָלֵא مالِئ māleˀ صفت. پُر full
מְלֹא ملُء meloˀ اسم. پری، آنچه که پر شده است. fulness, that

which fills

اوگاریتی mlˀ ملء پر بودن، پر شدن to be full", "to be filled DelOlmo, 545
آرامی מָלֵא مالِئ māleˀ پر بودن to be full Jastrow, 785
سریانی ܐܒܕ مِلا melā پر کردن، تجدید ذخایر، کامل کردن، نتیجه‌گیری؛ پر بودن، راضی، کافی بودن، قادر بودن to fill; replenish,· to

complete, conclude,' to be full, satisfied; to be

enough, be able

PayneSmith, 274

Costaz, 184

مندایی MLA ملء پر کردن، پر شدن to fill, be full Macuch, 243, 272
malaiia مالاییا پری fullness
فنیقی MLˀ ملء پر کردن، پر دادن fill, give in full Krahmalkov, 282
mlˀ ملء پر بودن to be full Hoftijzer, 627
اکدی/آشوری melū(m) مِلو(م) پر، وفور، فراوانی؛

پر بودن

full; abundance, fullness; to be full, fill up Black, 194
حبشی malˀa مَلئا پر کردن، تکمیل کردن، تکثیر (شدن، کردن)، پر بودن، پر شدن، سرریز شدن، تأمین بودن، تکمیل بودن، فراوان بودن، به پایان رسیدن fill, fill up, complete,

multiply (tr., intr.), be full, be filled, overflow, be

fulfilled, be completed, be abundant, abound, come to an end

Leslau, 342
سبائی MLˀ ملء پر بودن fill Beeston, 85
عربی مَلَأَ پر کردن، ارضاء کردن مشکور، ج2، ص860-861

Zammit,

ریشه شناسی دیگر

زبان لفظ لفظ با آوانویسی عربی معنای انگلیسی معنای فارسی توضیح منبع
قرآن مَلَأَ مَلَأَ مَلَأَ مِل‏ء: پر كردن قاموس قرآن، ج‏6، ص: 270
آفروآسیایی *mVʔVl- مءل gather, be full جمع شدن، پر بودن
آفروآسیایی *mal- مل herd گله
سامی *mVlVʔ- ملء 'be full' 'پر بودن'
سامی *mawl- ~ *mVly-at- مول 'herd, rich in cattle; booty; bride-prize' گله، غنی از گاو; غنیمت؛ جایزه عروس
عبری mlʔ ملء
عربی جنوبی Sab mly ملی 'get, win, obtain as booty', mlt 'loot, booty, prize of war' 'به دست آوردن، برنده شدن، به دست آوردن به عنوان غنیمت'، غارت، غنیمت، جایزه جنگی SD 86
مهری mōl مُل 'livestock, capital' JMhr 275 (<Arb.?); mǝlēt 'she-camel' 'چارپایه، سرمایه'، "شتر" ibid. 266
جبالی mol مُل 'livestock, capital' «چارپایان، سرمایه» JJ 176 (<Arb.?)
حرصوصی melēt مِلِت 'bride-price' "قیمت عروس" (مهریه) JHrs 88
سقطری māl مَل 'richesse' ثروت LS 239 (<Arb.?)
عربی mwl مول 'ê. riche, surtout en troupeax', māl- 'troupeau de chameaux; riche (homme)' ثروتمند، مخصوصاً از نظر نیرو، 'گله شتر; ثروتمند (مرد)' BK 2 1168

منابع

ملا (واژگان)

منابع ریشه شناسی