خشی (ریشه): تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''ریشه «خشی»''' (H̬ŠY)؛ ترسیدن، ساکت و منفعل بودن. این ریشه 48 بار در قرآن کریم بهکار رفته است. == معنای لغوی == خشية: ترس شديد. در اقرب الموارد از كليّات ابو البقاء نقل شده: خشيت از خوف شديدتر است. در مفردات ميگويد: خشية ترسى است آميخته با تعظيم. و ا...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۲۴
ریشه «خشی» (H̬ŠY)؛ ترسیدن، ساکت و منفعل بودن. این ریشه 48 بار در قرآن کریم بهکار رفته است.
معنای لغوی
خشية: ترس شديد. در اقرب الموارد از كليّات ابو البقاء نقل شده: خشيت از خوف شديدتر است. در مفردات ميگويد: خشية ترسى است آميخته با تعظيم. و اكثرا با علم بچيزيكه از آن ميترسند توأم است، و لذا علماء بآن مخصوص شده در آيه إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ فاطر: 28.
ولى قول راغب كليّت ندارد مثلا در جاهائى از قبيل ... وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها توبه: 24 و إِذاً لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفاقِ ... اسراء: 100 تعظيم معنائى ندارد (قاموس قرآن، ج2، ص251).
ساختهای صرفی در قرآن
خَشِیَ (فعل مجرد): 40 بار
خَشیَة (اسم): 8 بار
برای مشاهده تفصیلی آیات، نک: خشی (واژگان)
ریشهشناسی
زبان | واژه | آوانگاری | معنا | توضیحات | ارجاع | ||
فارسی | بینالمللی | فارسی | لاتین | ||||
آفروآسیایی باستان | h̬aĉaˁ | خَشَع | ساکت بودن | be silent | Orel, 290 (no. 1321) | ||
سامی باستان | h̬Vŝaˁ | خشَع | فروتن بودن، آرام بودن | be humble, be calm | |||
عبری | חָשָׁה | حاشا | ḥāšā | ساکت بودن، خاموش بودن، منفعل بودن و بیکنش بودن | be silent, inactive, still | Gesenius, 364 | |
عبری جدید | חָשָׁה | حاشا | ḥāšā | ساکت بودن، منفعل بودن | to be silent, be inactive | Klein, 235 | |
اوگاریتی | DelOlmo, | ||||||
آرامی | חָשָׁה، חָשִׁי | حاشا، حاشی | ḥāšā, ḥāšī | زمزمه کردن، ساکت بودن، خاموش بودن | [to whisper,]' be silent, quiet | Jastrow, 509 | |
سریانی | PayneSmith, | ||||||
مندایی | Macuch, | ||||||
فنیقی | Krahmalkov, | ||||||
اکدی/آشوری | h̬ašūm | عبور کردن در حالت سکوت و خاموشی | to pass over in silence | Black, 111-112 | |||
h̬ašū(m) | نگران بودن | to be anxious | |||||
حبشی | h̬as̕ˁa, h̬as̕ˀa
ḥasˀa, ḥas̕ˀa |
خَشعَ، خَشأَ
حَسأَ، حَشأَ |
آرام بودن، آرام شدن، سرد شدن (خشم)، فروکش کردن، غش کردن | be calm, be still, be
appeased, cool off (anger), subside, be faint' |
Leslau, 266 | ||
سبائی | Beeston, | ||||||
عربی | خشی | مشکور، -
Zammit, 161 |
نیز رجوع کنید: خشع (ریشه)
منابع
منابع ریشه شناسی