سکن (ریشه): تفاوت میان نسخه‌ها

از قرآن پدیا
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''ریشه «سکن»''' (SKN)؛ سکونت، ماندن، آرامش؛ درمانده و زمین‌گیر. این ریشه جمعا 68 بار در قرآن کریم به‌کار رفته است. == معنای لغوی == سكن: سكون آرام گرفتن بعد از حركت است. «مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ‏ تَسْكُنُونَ‏ فِيهِ ...» قصص: 72....» ایجاد کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۲۱

ریشه «سکن» (SKN)؛ سکونت، ماندن، آرامش؛ درمانده و زمین‌گیر. این ریشه جمعا 68 بار در قرآن کریم به‌کار رفته است.

معنای لغوی

سكن: سكون آرام گرفتن بعد از حركت است. «مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ‏ تَسْكُنُونَ‏ فِيهِ ...» قصص: 72. در وطن گرفتن و سكونت نيز بكار ميرود «وَ سَكَنْتُمْ‏ فِي‏ مَساكِنِ‏ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ...» ابراهيم: 45. بمعنى آرامش باطن و انس نيز آمده است‏ «وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ‏ إِلَيْها ...» اعراف: 189.

اسكان: سكونت دادن‏ «رَبَّنا إِنِّي‏ أَسْكَنْتُ‏ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ ...» ابراهيم: 37. خدايا من بعضى از خانواده خود را بدرّه غير قابل كشت سكونت دادم‏

سكينة: آرامش قلب و اطمينان خاطر. «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ‏ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدادُوا إِيماناً ...» فتح: 4

مسكنة: درماندگى. طبرسى گويد: آن مصدر مسكين است. در اقرب آنرا اسم گرفته بمعنى فقر، ذلّت و ضعف. اين كلمه دو بار در قرآن آمده و هر دو درباره يهود است‏ «وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ‏ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ...» بقره: 61 (قاموس قرآن، ج3، ص282-284).

ساخت‌های صرفی در قرآن

معنای سکونت

سَکَنَ (فعل مجرد): 15 بار

ساکِن (اسم فاعل): 1 بار

مَسکون (اسم مفعول): 1 بار

مَسکَن (اسم مکان): 12 بار

اَسکَنَ (فعل باب افعال): 5 بار

سَکَن (اسم): 3 بار

سَکینَة (اسم): 6 بار

معنای درماندگی

مِسکین (صفت مشبهه): 23 بار

مَسکَنَة (مصدر): 2 بار

ریشه‌شناسی

زبان لفظ لفظ با آوانویسی عربی معنای انگلیسی معنای فارسی توضیح منبع
قرآن سَکَنَ سَکَنَ سَکَنَ سكن: سكون آرام گرفتن بعد از حركت است قاموس قرآن، ج‏3، ص: 282
آفروآسیایی *sikun- سکن dwell, sit ساکن شدن، نشستن
سامی *šVkun- شکن 'place, impose' 1, 'stay, dwell' 2 «محل، تحمیل» 1، «ماندن، ساکن شدن» 2
اکدی šakānu 1 شَکَنُ
عبری škn 2 شکن
جبالی skun 1 سکُن
حرصوصی sekōn 2 سِکُن
عربی skn سکن

منابع

سکن (واژگان)

منابع ریشه شناسی 2