پرش به محتوا

سوره انفال: تفاوت میان نسخه‌ها

۹٬۸۲۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:Led.jpg|بندانگشتی]]
'''سوره انفال؛''' هشتمین سوره قرآن کریم است؛ این سوره مدنی است و ۷۵ آیه دارد و در جزءهای ۹ و ۱۰ قرآن قرار گرفته است. واژه انفال به معنای غنیمت دادن است و نامگذاری سوره به این نام به دلیل استفاده از این واژه در نخستین آیه و بیان احکام آن است.
'''سوره انفال؛''' هشتمین سوره قرآن کریم است؛ این سوره مدنی است و ۷۵ آیه دارد و در جزءهای ۹ و ۱۰ قرآن قرار گرفته است. واژه انفال به معنای غنیمت دادن است و نامگذاری سوره به این نام به دلیل استفاده از این واژه در نخستین آیه و بیان احکام آن است.


خط ۲۴: خط ۲۵:
* دستور بستن پیمان با مشرکان و ایستادن بر سر آن.
* دستور بستن پیمان با مشرکان و ایستادن بر سر آن.
* مبارزه و درگیرى با منافقان و راه شناخت آنها.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۷۷و۷۸. </ref>
* مبارزه و درگیرى با منافقان و راه شناخت آنها.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۷۷و۷۸. </ref>
== تبدیل نعمت به نقمت ==
آیت‌الله مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه درباره این آیه«ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَىٰ قَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ۙ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»(انفال/52) چنین بیان می‌دارد که «خداوند، هیچ نعمتی را که به گروهی داده، تغییر نمی‏‌دهد جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند و خداوند، شنوا و داناست! این آیه با آیه ۵۲ مرتبط است؛ در این آیات به یک «سنت همیشگی الهی» در باره اقوام و ملت‌ها اشاره شده تا این تصور پیش نیاید که آنچه در باره سرنوشت مشرکان میدان بدر و سرانجام شوم آنها گذشت یک حکم استثنایی و اختصاصی بوده است، بلکه این اعمال از هر کس در گذشته سر زده و یا در آینده سر زند، چنان نتایجی به بار خواهد آورد.در آیه ۵۲ نخست می‏‌گوید: «چگونگی حال مشرکان قریش همانند دودمان فرعون و آنها که پیش از او بودند می‏باشد؛ کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِم»، «همان‌ها که آیات خدا را انکار کردند و خداوند آنها را به گناهان‌شان گرفت؛ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ»، «زیرا خداوند قوی و با قدرت است و کیفر او نیز سخت و شدید است؛ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ شَدِیدُ الْعِقابِ». بنابراین تنها قریش و مشرکان و بت‌پرستان مکه نبودند که با انکار آیات الهی و لجاجت در برابر حق و درگیری با رهبران راستین انسانیت گرفتار کیفر گناهان‌شان شدند، این یک قانون جاودانی است که اقوام نیرومندتر و قوی‏‌تر همچون فرعونیان و اقوام ضعیف‏‌تر را نیز در بر می‏‌گیرد.سپس این موضوع را با ذکر ریشه اساسی مسئله، روشن‌تر می‏‌سازد و می‏‌گوید: «اینها همه به خاطر آن است که خداوند هر نعمت و موهبتی را به قوم و ملتی ببخشد هیچگاه آن را دگرگون نمی‏‌سازد مگر اینکه خود آن جمعیت دگرگون شوند و تغییر یابند؛ ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلی‏ قَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ».به تعبیر دیگر فیض رحمت خدا بی‌کران و عمومی و همگانی است ولی به تناسب شایستگی‏‌ها و لیاقت‌ها به مردم می‏‌رسد. در ابتدا خدا نعمت‌های مادی و معنوی خویش را شامل حال اقوام می‏‌کند، چنانچه نعمت‌های الهی را وسیله‏‌ای برای تکامل خویش ساختند و از آن در مسیر حق مدد گرفتند، و شکر آن را که همان استفاده صحیح است به جا آوردند، نعمتش را پایدار بلکه افزون می‏‌سازد اما هنگامی که این مواهب وسیله‏‌ای برای طغیان و سرکشی و ظلم و بیدادگری و تبعیض و ناسپاسی و غرور و آلودگی گردد در این هنگام نعمت‌ها را می‏‌گیرد و یا آن را تبدیل به بلا و مصیبت می‏‌کند، بنابراین دگرگونی‌ها همواره از ناحیه ما است و گرنه مواهب الهی زوال‏‌ناپذیر است.»
[[پرونده:Tled.jpg|بندانگشتی]]
براین اساس باید گفت تبدیل نعمت به نقمت و بالعکس از ناحیه عمل خود انسان و جوامع بشری است در حالی که خواست خدا برای انسان آن است که نعمت‌هایی که به او داده استمرار داشته باشد اما بسته به عمل انسان، سنت الهی و نظم حاکم بر این جهان براین قرار گرفته که نعمت و نقمت به یکدیگر تبدیل شوند. نکته دیگری که از این آیه برداشت می‌شود آن است که انسان به لحاظ فطری پاک خداباور است و اگر تغییری در این فطرت نیز انجام می‌شود برمبنای عمل و اراده اوست که جهت آن را به سمت تعالی بیشتر یا حضیض تغییر می‌دهد.<ref>[https://iqna.ir/00GNRN اراده انسان؛ عامل اصلی تبدیل نعمت به نقمت]</ref>
=== تبدیل نعمت به نقمت در نگاه المیزان ===
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان پیرامون این آیه آورده است که «يعنى عقابى كه خداوند معاقبين را با آن عذاب مى‌كند هميشه به دنبال نعمت الهى‌اى است كه خداوند قبل از آن عقاب ارزانى داشته، به اين طريق كه نعمت را برداشته عذاب را به جايش مى‌گذارد و هيچ نعمتى از نعمت‌هاى الهى به نقمت و عذاب مبدل نمى‌شود مگر بعد از تبدل محلش كه همان نفوس انسانى است، پس نعمتى كه خداوند آن را بر قومى ارزانى داشته وقتى به آن قوم افاضه مى‌شود كه در نفوس‌شان استعداد آن را پيدا كنند و وقتى از ايشان سلب گشته و مبدل به نقمت و عقاب مى‌شود كه استعداد درونی‌شان را از دست داده و نفوس‌شان مستعد عقاب شده باشد.
و اين خود يك قاعده كلى است در تبديل نعمت به نقمت و عقاب. از اين جامع‌تر آيه شريفه «ان الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم» است، چون اين آيه شامل تغيير نعمت و نقمت هر دو است، گو اينكه آيه مورد بحث در تبدل نعمت به نقمت روشن‌تر است.
و به هر حال، پس اينكه فرمود: «ذلك بان الله لم يك مغيرا...»، از قبيل تعليل به امرى عام و تطبيق آن بر موردى خاص است و معنايش اين است كه مشركين قريش را به گناهان‌شان گرفتن و ايشان را به اين عقاب شديد معاقب كردن و نعمت خدايشان به عقاب شديد مبدل گشتن (اشاره به آیه ۵۲) فرعى است از فروع سنت جارى الهى، و آن سنت اين است كه خداوند نعمتى را كه به قومى بدهد تغييرش نمى‌دهد مگر آنكه آن قوم آنچه را كه در نفوس دارند تغيير دهند.و اينكه فرمود: «و ان الله سميع عليم» تعليل ديگرى است بعد از آن تعليل، و ظاهرش – به طورى كه سياق به آن اشعار دارد - اين است كه منظور از آن: «و ذلك بان الله سميع عليم» بوده و معنايش اين است كه مشركين را به كيفر گناهان‌شان گرفتن براى اين بود كه خدا دعاهاى شما را مى‌شنيد و به حوائج شما دانا و به استغاثه شما شنوا است، لذا دعاى شما را مستجاب نمود و دشمنان شما را كه به آيات خدا كفر مى‌ورزيدند عذاب كرد.»
همانطور که از این آیه و همچنین آیه ۱۱ سوره رعد برمی‌آید '''د'''ر نگاه دینی این انسان است که تحولات و تغییرات را رقم می‌زند و در دوگانه ساختار ـ کارگزار، نگاه دینی نقش کارگزار‌ (عامل انسانی) را مقدم می‌شمارد. در واقع در این نگاه نمی‌توان ساختارها را به عنوان مانع یا علل عقب‌ماندگی توصیف کرد، زیرا این ساختارها برساخته خواست انسان‌ها هستند که تغییر آنها نیز بستگی به اراده و اقدام جامعه دارد و این‌گونه نیست که انسان یا کارگزار در چنبره ساختارها گرفتار باشد و نتواند آنها را برهم بزند و اصلاح کند.لذا اینکه بعضاً در تحلیل پدیده‌ها و رویدادهای مختلف، از ساختار به منزله یکی از عوامل اصلی بروز این پدیده‌ها و رویدادها، نام برده می‌شود در عین حال که کاملاً غلط نیست اما این انحراف تحلیلی را ایجاد می‌کند که گویی این ساختار معیوب خود به خود برآمده و خود به خود نیز باید از بین برود و نقش اراده و خواست انسان را هم‌تراز یا حتی پس از ساختار مطرح می‌کنند.


== ترسیم مراحل دینداری ==
== ترسیم مراحل دینداری ==
ویراستار
۵۱۹

ویرایش