ویراستار
۸٬۳۴۱
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «'''قرآن زعفرانی؛''' یکی از نسخه های قدیمی قرآن است که یک نسخه آن به صورت کامل در موزه رضا عباسی و نسخه دیگر آن در سازمان دیانت ترکیه نگهداری می شود. این نسخه توسط ابوالفخر بن ابیالفضل الزعفرانی به کتابت و ترجمه درآمده است. از نظر محتوایی، این نسخ...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
یکی از تغییرات ارائه شده از روی تفسیر سور آبادی این است که کلمه نعمت و صیغههای «أنعمنا»<ref>. وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَرِيضٍ؛ «و چون انسان را نعمت بخشيم، روى برتابد و خود را كنار كشد، و چون آسيبى بدو رسد دست به دعاى فراوان بردارد». (فصلت/51)</ref> در تمام قرآن زعفرانی، به صورت یکدست «نکوداشت» آمده و ترجمه واژه «بشری» نیز به جای «بشارت دادن» به «پراکنده شدن» ترجمه شده است و این امر به دلیل قرائت کاتب و مترجم به غیر از قرائت حفص از عاصم می-باشد.<ref>[.دائره المعارف اسلامی؛ «قرآن زعفرانی» با ترجمهای کهن به فارسی / مرتضی کریمی نیا .دائره المعارف اسلامی؛ «قرآن زعفرانی» با ترجمهای کهن به فارسی / مرتضی کریمی نیا ]</ref> | یکی از تغییرات ارائه شده از روی تفسیر سور آبادی این است که کلمه نعمت و صیغههای «أنعمنا»<ref>. وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَرِيضٍ؛ «و چون انسان را نعمت بخشيم، روى برتابد و خود را كنار كشد، و چون آسيبى بدو رسد دست به دعاى فراوان بردارد». (فصلت/51)</ref> در تمام قرآن زعفرانی، به صورت یکدست «نکوداشت» آمده و ترجمه واژه «بشری» نیز به جای «بشارت دادن» به «پراکنده شدن» ترجمه شده است و این امر به دلیل قرائت کاتب و مترجم به غیر از قرائت حفص از عاصم می-باشد.<ref>[.دائره المعارف اسلامی؛ «قرآن زعفرانی» با ترجمهای کهن به فارسی / مرتضی کریمی نیا .دائره المعارف اسلامی؛ «قرآن زعفرانی» با ترجمهای کهن به فارسی / مرتضی کریمی نیا ]</ref> | ||
نمونه های دیگر از این برگردان را می توان به ترجمه واژه «صلوات»<ref>. أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ؛ «بر ايشان درودها و رحمتى از پروردگارشان [باد] و راهيافتگان [هم] خود ايشانند». (بقره/157)</ref> به واژه «آفرین»، «القواعد من النساء»<ref>. وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ «و بر زنان از كار افتادهاى كه [ديگر] اميد زناشويى ندارند گناهى نيست كه پوشش خود را كنار نهند [به شرطى كه] زينتى را آشكار نكنند؛ و عفت ورزيدن براى آنها بهتر است، و خدا شنواى داناست». (نور/60)</ref> به «از زهبِشُدگان»، «فخّار»<ref>. خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخَّارِ؛ «انسان را از گل خشكيدهاى سفال مانند، آفريد». (الرحمن/14)</ref> به «درد زِه»، «حریص» به «آز وُر»، «اصلاح» به «بسامانیدن»، «احصرتم»<ref>. وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقاب؛ «و براى خدا حجّ و عمره را به پايان رسانيد، و اگر [به علت موانعى] بازداشته شديد، آنچه از قربانى ميسّر است [قربانى كنيد]؛ و تا قربانى به قربانگاه نرسيده سر خود را مَتراشيد؛ و هر كس از شما بيمار باشد يا در سر ناراحتيى داشته باشد [و ناچار شود در احرام سر بتراشد] به كفّاره [آن، بايد] روزهاى بدارد، يا صدقهاى دهد، يا قربانيى بكند؛ و چون ايمنى يافتيد، پس هر كس از [اعمال] عمره به حجّ پرداخت، [بايد] آنچه از قربانى ميسّر است [قربانى كند]، و آن كس كه [قربانى] نيافت [بايد] در هنگام حجّ، سه روز روزه [بدارد]؛ و چون برگشتيد هفت [روز ديگر روزه بداريد]؛ اين ده [روزِ] تمام است. اين [حجّ تمتّع] براى كسى است كه اهل مسجد الحرام [مكّه] نباشد؛ و از خدا بترسيد، و بدانيد كه خدا سختكيفر است». (بقره/196)</ref> به «نپافته»، «اعجم»<ref>. وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ؛ «و اگر آن را بر برخى از غير عربزبانان نازل مىكرديم» (شعراء/198).</ref> به «بد زُبانان»، «اتباع» به «پسروی» به معنای دنباله روی، «امانی» به«آرزو»، «میل و انحراف» به واژه چَفسیدن به معنای لغزیدن انتخاب و ساخته شده است. علاوه بر این، تأثیر گرایش های کلامی همانند کرامیه، در ترجمه مترجم آشکار است که نمونه بازتاب این گرایش در ترجمه را می توان در ترجمه واژه های «فاحذروه»<ref>. وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّساءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَ لكِنْ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفاً وَ لا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتابُ أَجَلَهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ؛ «و درباره آنچه شما به طور سربسته، از زنان [در عدّه وفات] خواستگارى كرده، يا [آن را] در دل پوشيده داشتهايد، بر شما گناهى نيست. خدا مىدانست كه [شما] به زودى به ياد آنان خواهيد افتاد، ولى با آنان قول و قرار پنهانى مگذاريد، مگر آنكه سخنى پسنديده بگوييد. و به عقد زناشويى تصميم مگيريد، تا زمان مقرر به سرآيد، و بدانيد كه خداوند آنچه را در دل داريد مىداند. پس، از [مخالفت] او بترسيد، و بدانيد كه خداوند آمرزنده و بردبار است». (بقره/235)</ref> به «بپرهیزید از آزار وی»، «بیدالله» به «حکم خدا»<ref>[https://isfahan.iqna.ir/fa/news/3827194/%D8%AD%D9%81%D8%B8-%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D9%82-%D8%AA%DA%A9%D9%84%DB%8C%D9%81%E2%80%8C%D8%A2%D9%88%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%B0%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%AA%DA%A9%D9%88%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8%A8%D8%A7%D9%84%D9%82%D9%88%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA | نمونه های دیگر از این برگردان را می توان به ترجمه واژه «صلوات»<ref>. أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ؛ «بر ايشان درودها و رحمتى از پروردگارشان [باد] و راهيافتگان [هم] خود ايشانند». (بقره/157)</ref> به واژه «آفرین»، «القواعد من النساء»<ref>. وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ «و بر زنان از كار افتادهاى كه [ديگر] اميد زناشويى ندارند گناهى نيست كه پوشش خود را كنار نهند [به شرطى كه] زينتى را آشكار نكنند؛ و عفت ورزيدن براى آنها بهتر است، و خدا شنواى داناست». (نور/60)</ref> به «از زهبِشُدگان»، «فخّار»<ref>. خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخَّارِ؛ «انسان را از گل خشكيدهاى سفال مانند، آفريد». (الرحمن/14)</ref> به «درد زِه»، «حریص» به «آز وُر»، «اصلاح» به «بسامانیدن»، «احصرتم»<ref>. وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقاب؛ «و براى خدا حجّ و عمره را به پايان رسانيد، و اگر [به علت موانعى] بازداشته شديد، آنچه از قربانى ميسّر است [قربانى كنيد]؛ و تا قربانى به قربانگاه نرسيده سر خود را مَتراشيد؛ و هر كس از شما بيمار باشد يا در سر ناراحتيى داشته باشد [و ناچار شود در احرام سر بتراشد] به كفّاره [آن، بايد] روزهاى بدارد، يا صدقهاى دهد، يا قربانيى بكند؛ و چون ايمنى يافتيد، پس هر كس از [اعمال] عمره به حجّ پرداخت، [بايد] آنچه از قربانى ميسّر است [قربانى كند]، و آن كس كه [قربانى] نيافت [بايد] در هنگام حجّ، سه روز روزه [بدارد]؛ و چون برگشتيد هفت [روز ديگر روزه بداريد]؛ اين ده [روزِ] تمام است. اين [حجّ تمتّع] براى كسى است كه اهل مسجد الحرام [مكّه] نباشد؛ و از خدا بترسيد، و بدانيد كه خدا سختكيفر است». (بقره/196)</ref> به «نپافته»، «اعجم»<ref>. وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ؛ «و اگر آن را بر برخى از غير عربزبانان نازل مىكرديم» (شعراء/198).</ref> به «بد زُبانان»، «اتباع» به «پسروی» به معنای دنباله روی، «امانی» به«آرزو»، «میل و انحراف» به واژه چَفسیدن به معنای لغزیدن انتخاب و ساخته شده است. علاوه بر این، تأثیر گرایش های کلامی همانند کرامیه، در ترجمه مترجم آشکار است که نمونه بازتاب این گرایش در ترجمه را می توان در ترجمه واژه های «فاحذروه»<ref>. وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّساءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَ لكِنْ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفاً وَ لا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتابُ أَجَلَهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ؛ «و درباره آنچه شما به طور سربسته، از زنان [در عدّه وفات] خواستگارى كرده، يا [آن را] در دل پوشيده داشتهايد، بر شما گناهى نيست. خدا مىدانست كه [شما] به زودى به ياد آنان خواهيد افتاد، ولى با آنان قول و قرار پنهانى مگذاريد، مگر آنكه سخنى پسنديده بگوييد. و به عقد زناشويى تصميم مگيريد، تا زمان مقرر به سرآيد، و بدانيد كه خداوند آنچه را در دل داريد مىداند. پس، از [مخالفت] او بترسيد، و بدانيد كه خداوند آمرزنده و بردبار است». (بقره/235)</ref> به «بپرهیزید از آزار وی»، «بیدالله» به «حکم خدا»<ref>[https://isfahan.iqna.ir/fa/news/3827194/%D8%AD%D9%81%D8%B8-%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D9%82-%D8%AA%DA%A9%D9%84%DB%8C%D9%81%E2%80%8C%D8%A2%D9%88%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%AA-%D8%B0%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%AA%DA%A9%D9%88%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8%A8%D8%A7%D9%84%D9%82%D9%88%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA حفظ کرامت انسان؛ حق تکلیفآور/ کرامت ذاتی انسان تکوینی و بالقوه است]</ref> و «الی ربهم» به «سوی حکم خدای ایشان» اذعان داشت. | ||
علاوه بر این ویژگی های محتوایی، برخی از اعلام قرآن نیز توسط مترجم به گونه ای خاص ترجمه شده است که از جمله آن ترجمه «ذوالقرنین»<ref>. وَ يَسْئَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْراً؛ «و از تو در باره «ذو القرنين» مىپرسند. بگو: «به زودى چيزى از او براى شما خواهم خواند.» (کهف/83)</ref> به «خداوند دو گیسو»، «ذوالکفل»<ref>. وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ؛ «و اسماعيل و ادريس و ذو الكفل را [ياد كن] كه همه از شكيبايان بودند». (أنبیاء/ 85)</ref> به «خدای پایندانی»، «ذالنون»<ref>. وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ؛و «ذو النون» را [ياد كن] آن گاه كه خشمگين رفت و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتى نداريم، تا در [دل] تاريكيها ندا درداد كه: «معبودى جز تو نيست، منزّهى تو، راستى كه من از ستمكاران بودم.» (أنبیاء/87)</ref> به «خداوند ماهی»، «الموتفکة»<ref>. وَ الْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوى؛ «و شهرها [ى سَدُوم و عاموره] را فروافكند». (نجم/53)</ref> به «در گردیده شهرها»، «طور سینا»<ref>. وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْناءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلْآكِلِينَ؛ «و از طور سينا درختى برمىآيد كه روغن و نان خورشى براى خورندگان است». (مؤمنون/20)</ref> به «کوه آراسته»، «حضرت محمد (ص)»<ref>. وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ؛ «و آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند و به آنچه بر محمّد (ص) نازل آمده گرويدهاند- [كه] آن خود حقّ [و] از جانب پروردگارشان است- [خدا نيز] بديهايشان را زدود و حال [و روز] شان را بهبود بخشيد». (محمد/2)</ref> به «ستوده»، «ابلیس»<ref>. إِلَّا إِبْلِيسَ أَبى أَنْ يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ؛ «جز ابليس كه خوددارى كرد از اينكه با سجده كنندگان باشد». (حجر/31)</ref> به «نومید»، «طه»<ref>. طه؛ طه. (1)</ref> به «ای مرد مردانه» بوده است.<ref>[https://iqna.ir/fa/news/3825300/%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%B2%D8%B9%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87%D9%86%E2%80%8C%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%86%D8%B3%D8%AE%D9%87-%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%B5-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C . قرآن زعفرانی؛ کهنترین نسخه ترجمه خالص و کامل قرآن به فارسی؛قرآن زعفرانی؛ کهنترین نسخۀ قرآنی کامل، تاریخدار با ترجمۀ فارسی]</ref> در آیاتی از قرآن کریم، افعالی با بار معنایی منفی مانند خدعه، مکر، سخره و استهزاء به گونه یکسان به خدا و بشر نسبت داده شده است. مترجم در اغلب موارد، این افعال را به صورتی ترجمه می کند که چنین افعالی به صراحت به خداوند منتسب نشود و از تعبیر «مکافات خدعه» بهره می برد.<ref>.کریمی نیا، 1398، ص95.</ref> از نظر ساختار، خط آیات در نسخه زعفرانی بسیار نزدیک به خط ریحان است؛ اما ساختار خط، خط نسخ دارد. اندازه حروف، ارتفاع الف و برخی از دوایر به خط ریحان نزدیک هستند. خط نسخ در این نسخه، آمیختگی آشکار با خط ریحان و در برخی نمونهها با خط ثلث دارد؛ اما در مجموع می توان گفت که خط در این نسخه، خط نسخ<ref>[https://iqna.ir/fa/news/3819028/%D9%86%D8%B8%D9%85-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D8%B7-%D8%B9%D8%AB%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D8%B3%D8%AE-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA . نظم کتابت در خط عثمانی بیشتر از نسخ ایرانی است.]</ref> است. علاوه بر این، کاتب خط قوی دارد که نسبت به دوره سلجوقی، نفیس و بی تکلف و از نظر زیبایی شناسی دقیق است. از نظر زیبایی شناسی، اثری زیبا از نظر تذهیب با ورقه طلا و با حاشیههای نقوش اسلیمی و زنجیرهای می باشد که با چند پر، گل و برگ، و نقوش حلزونی شکل تزیین شده است. علاوه بر این، کتیبههای سرسوره به خط کوفی طلایی محرر نوشته شده و در دو طرف کتیبه عنوان دو قاب با زمینه لاجوردی و با نقوش اسلیمی نقش بسته شده است .همچنین، در پایان برخی سورهها نیز در دو طرف عبارت پایانی سوره، نوارهای تزئینی به رنگ طلا ترسیم شده است.<ref>[https://iqna.ir/fa/news/3780105/%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%B2%D8%B9%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%86%D9%85%D9%88%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D9%81%DB%8C%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%B0%D9%87%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%B3%D9%84%D8%AC%D9%88%D9%82%DB%8C | علاوه بر این ویژگی های محتوایی، برخی از اعلام قرآن نیز توسط مترجم به گونه ای خاص ترجمه شده است که از جمله آن ترجمه «ذوالقرنین»<ref>. وَ يَسْئَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْراً؛ «و از تو در باره «ذو القرنين» مىپرسند. بگو: «به زودى چيزى از او براى شما خواهم خواند.» (کهف/83)</ref> به «خداوند دو گیسو»، «ذوالکفل»<ref>. وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ؛ «و اسماعيل و ادريس و ذو الكفل را [ياد كن] كه همه از شكيبايان بودند». (أنبیاء/ 85)</ref> به «خدای پایندانی»، «ذالنون»<ref>. وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ؛و «ذو النون» را [ياد كن] آن گاه كه خشمگين رفت و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتى نداريم، تا در [دل] تاريكيها ندا درداد كه: «معبودى جز تو نيست، منزّهى تو، راستى كه من از ستمكاران بودم.» (أنبیاء/87)</ref> به «خداوند ماهی»، «الموتفکة»<ref>. وَ الْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوى؛ «و شهرها [ى سَدُوم و عاموره] را فروافكند». (نجم/53)</ref> به «در گردیده شهرها»، «طور سینا»<ref>. وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْناءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلْآكِلِينَ؛ «و از طور سينا درختى برمىآيد كه روغن و نان خورشى براى خورندگان است». (مؤمنون/20)</ref> به «کوه آراسته»، «حضرت محمد (ص)»<ref>. وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ؛ «و آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند و به آنچه بر محمّد (ص) نازل آمده گرويدهاند- [كه] آن خود حقّ [و] از جانب پروردگارشان است- [خدا نيز] بديهايشان را زدود و حال [و روز] شان را بهبود بخشيد». (محمد/2)</ref> به «ستوده»، «ابلیس»<ref>. إِلَّا إِبْلِيسَ أَبى أَنْ يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ؛ «جز ابليس كه خوددارى كرد از اينكه با سجده كنندگان باشد». (حجر/31)</ref> به «نومید»، «طه»<ref>. طه؛ طه. (1)</ref> به «ای مرد مردانه» بوده است.<ref>[https://iqna.ir/fa/news/3825300/%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%B2%D8%B9%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87%D9%86%E2%80%8C%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%86%D8%B3%D8%AE%D9%87-%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%84%D8%B5-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C . قرآن زعفرانی؛ کهنترین نسخه ترجمه خالص و کامل قرآن به فارسی؛قرآن زعفرانی؛ کهنترین نسخۀ قرآنی کامل، تاریخدار با ترجمۀ فارسی]</ref> در آیاتی از قرآن کریم، افعالی با بار معنایی منفی مانند خدعه، مکر، سخره و استهزاء به گونه یکسان به خدا و بشر نسبت داده شده است. مترجم در اغلب موارد، این افعال را به صورتی ترجمه می کند که چنین افعالی به صراحت به خداوند منتسب نشود و از تعبیر «مکافات خدعه» بهره می برد.<ref>.کریمی نیا، 1398، ص95.</ref> از نظر ساختار، خط آیات در نسخه زعفرانی بسیار نزدیک به خط ریحان است؛ اما ساختار خط، خط نسخ دارد. اندازه حروف، ارتفاع الف و برخی از دوایر به خط ریحان نزدیک هستند. خط نسخ در این نسخه، آمیختگی آشکار با خط ریحان و در برخی نمونهها با خط ثلث دارد؛ اما در مجموع می توان گفت که خط در این نسخه، خط نسخ<ref>[https://iqna.ir/fa/news/3819028/%D9%86%D8%B8%D9%85-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D8%B7-%D8%B9%D8%AB%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D8%B3%D8%AE-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA . نظم کتابت در خط عثمانی بیشتر از نسخ ایرانی است.]</ref> است. علاوه بر این، کاتب خط قوی دارد که نسبت به دوره سلجوقی، نفیس و بی تکلف و از نظر زیبایی شناسی دقیق است. از نظر زیبایی شناسی، اثری زیبا از نظر تذهیب با ورقه طلا و با حاشیههای نقوش اسلیمی و زنجیرهای می باشد که با چند پر، گل و برگ، و نقوش حلزونی شکل تزیین شده است. علاوه بر این، کتیبههای سرسوره به خط کوفی طلایی محرر نوشته شده و در دو طرف کتیبه عنوان دو قاب با زمینه لاجوردی و با نقوش اسلیمی نقش بسته شده است .همچنین، در پایان برخی سورهها نیز در دو طرف عبارت پایانی سوره، نوارهای تزئینی به رنگ طلا ترسیم شده است.<ref>[https://iqna.ir/fa/news/3780105/%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%B2%D8%B9%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%86%D9%85%D9%88%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D9%81%DB%8C%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%B0%D9%87%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%B3%D9%84%D8%AC%D9%88%D9%82%DB%8C قرآن زعفرانی؛ نمونهای نفیس از تذهیب دوره سلجوقی] .</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |