قرآن زعفرانی

از قرآن پدیا

قرآن زعفرانی؛ یکی از نسخه های قدیمی قرآن است که یک نسخه آن به صورت کامل در موزه رضا عباسی و نسخه دیگر آن در سازمان دیانت ترکیه نگهداری می شود. این نسخه توسط ابوالفخر بن ابی‌الفضل الزعفرانی به کتابت و ترجمه درآمده است. از نظر محتوایی، این نسخه از قرآن باتوجه به تفسیر سور آبادی ترجمه شده است؛ اما مترجم با نوآوری و دقت بسیار در تلاش بوده است تا تغییراتی را در برگردان واژه ها ایجاد نماید و ترجمه تحت اللفظی درخور و جدیدی را متمایز از سور آبادی ارائه دهد. علاوه بر این، مترجم در برگردان برخی از واژه ها حساسیت بسیاری در ترجمه برخی از واژه های مرتبط به خداوند متعال داشته است و برای حفظ شأن و جایگاه خداوند متعال از الفاظ ناخوشایند استفاده نکرده است. همچنین، این نسخه از نظر ساختاری با ورقه طلا با نقوش اسلیم و خط نسخ تزیین شده است

معرفی قرآن زعفرانی

قرآن زعفرانی تنها نسخه قدیمی قرآن به صورت کامل[۱] است که در سال ۵۴۶ قمری توسط ابوالفخر بن ابی‌الفضل الزعفرانی به کتابت درآمده است. نسخه اول این اثر همراه با ترجمه خالص فارسی و بدون شرح و تفسیر می باشد که در سال 1350 خریداری شده و در موزه رضا عباسی[۲] نگهداری می شود. البته، بنا به برخی یادداشت‌های موجود در حواشی نسخه می‌توان دریافت که در سال ۱۳۳۷ قمری (۱۲۹۷ شمسی) در حوالی کرمان بوده است؛ اما نسخه دوم در سازمان دیانت ترکیه نگهداری می شود. سبک ترجمه آن در قالب ترجمه تحت اللفظی است؛ اما مترجم آگاهی و اطلاعات کافی از ادب فارسی، دانش‌های قرآنی، تاریخی، فقهی دارد. این اثر توسط مرتضی کریمی‌نیا مؤلف و مترجمِ معاصر تحقیق و بازنویسی شده است.[۳]

ویژگی های ساختاری و محتوایی قرآن زعفرانی

یکی از ویژگی های محتوایی قرآن زعفرانی این است که قرائت آن متمایز از متن قرآن کنونی یعنی قرائت حفص از عاصم است. از ویژگی های دیگر این نسخه این است که ترجمه متن قرآن زعفرانی متمایز از ترجمه طبری است و کاتب و مترجم قرآن زعفرانی برای ترجمه از تفسیر سور آبادی[۴] تأثیر گرفته و تغییراتی نیز در وارد کردن متن سور آبادی به متن جدید ارائه داده است. از این رو، مترجم و کاتب قرآن زعفرانی در تلاش بوده اند تا ترجمه ای نو ارائه دهد که متمایز با ترجمه های پیشین باشد.

یکی از تغییرات ارائه شده از روی تفسیر سور آبادی این است که کلمه نعمت و صیغه‌های «أنعمنا»[۵] در تمام قرآن زعفرانی، به صورت یکدست «نکوداشت» آمده و ترجمه واژه «بشری» نیز به جای «بشارت دادن» به «پراکنده شدن» ترجمه شده است و این امر به دلیل قرائت کاتب و مترجم به غیر از قرائت حفص از عاصم می-باشد.[۶] نمونه های دیگر از این برگردان را می توان به ترجمه واژه «صلوات»[۷] به واژه «آفرین»، «القواعد من النساء»[۸] به «از زه‌بِشُدگان»، «فخّار»[۹] به «درد زِه»، «حریص» به «آز وُر»، «اصلاح» به «بسامانیدن»، «احصرتم»[۱۰] به «نپافته»، «اعجم»[۱۱] به «بد زُبانان»، «اتباع» به «پس‌روی» به معنای دنباله روی، «امانی» به«آرزو»، «میل و انحراف» به واژه چَفسیدن به معنای لغزیدن انتخاب و ساخته شده است. علاوه بر این، تأثیر گرایش های کلامی همانند کرامیه، در ترجمه مترجم آشکار است که نمونه بازتاب این گرایش در ترجمه را می توان در ترجمه واژه های «فاحذروه»[۱۲] به «بپرهیزید از آزار وی»، «بیدالله» به «حکم خدا»[۱۳] و «الی ربهم» به «سوی حکم خدای ایشان» اذعان داشت.

علاوه بر این ویژگی های محتوایی، برخی از اعلام قرآن نیز توسط مترجم به گونه ای خاص ترجمه شده است که از جمله آن ترجمه «ذوالقرنین»[۱۴] به «خداوند دو گیسو»، «ذوالکفل»[۱۵] به «خدای پایندانی»، «ذالنون»[۱۶] به «خداوند ماهی»، «الموتفکة»[۱۷] به «در گردیده شهرها»، «طور سینا»[۱۸] به «کوه آراسته»، «حضرت محمد (ص)»[۱۹] به «ستوده»، «ابلیس»[۲۰] به «نومید»، «طه»[۲۱] به «ای مرد مردانه» بوده است.[۲۲] در آیاتی از قرآن کریم، افعالی با بار معنایی منفی مانند خدعه، مکر، سخره و استهزاء به گونه یکسان به خدا و بشر نسبت داده شده است. مترجم در اغلب موارد، این افعال را به صورتی ترجمه می کند که چنین افعالی به صراحت به خداوند منتسب نشود و از تعبیر «مکافات خدعه» بهره می برد.[۲۳] از نظر ساختار، خط آیات در نسخه زعفرانی بسیار نزدیک به خط ریحان است؛ اما ساختار خط، خط نسخ دارد. اندازه حروف، ارتفاع الف و برخی از دوایر به خط ریحان نزدیک هستند. خط نسخ در این نسخه، آمیختگی آشکار با خط ریحان و در برخی نمونه‌ها با خط ثلث دارد؛ اما در مجموع می توان گفت که خط در این نسخه، خط نسخ[۲۴] است. علاوه بر این، کاتب خط قوی دارد که نسبت به دوره سلجوقی، نفیس و بی تکلف و از نظر زیبایی شناسی دقیق است. از نظر زیبایی شناسی، اثری زیبا از نظر تذهیب با ورقه طلا و با حاشیه‌های نقوش اسلیمی و زنجیره‌ای می باشد که با چند پر، گل و برگ، و نقوش حلزونی شکل تزیین شده است. علاوه بر این، کتیبه‌های سرسوره به خط کوفی طلایی محرر نوشته شده و در دو طرف کتیبه عنوان دو قاب با زمینه لاجوردی و با نقوش اسلیمی نقش بسته شده است .همچنین، در پایان برخی سوره‌ها نیز در دو طرف عبارت پایانی سوره، نوار‌های تزئینی به رنگ طلا ترسیم شده است.[۲۵]

منابع

ایکنا

پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ گزارش نشست «قرآن زعفرانی با ترجمه‌ای کهن به فارسی، مورّخ ۵۴۶ قمری».

دائره المعارف اسلامی؛

کریمی نیا، مرتضی، (1398)؛ قرآن مترجَم زعفرانی مورخ 546 هجری در ری: کهنترین نسخه قرآنی کامل، تاریخ دار و حاوی ترجمه فارسی، ش46، صص121-52.

ارجاعات

  1. . گنجینه‌ای با ۶۵۰ نسخه خطی کلام‌الله
  2. . قرآن زعفرانی در موزه رضا عباسی رونمایی می‌شود؛ رونمایی از قرآن زعفرانی در موزه رضا عباسی
  3. . قرآن زعفرانی؛ کهن‌ترین نسخه ترجمه خالص و کامل قرآن به فارسی؛ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ گزارش نشست «قرآن زعفرانی با ترجمه‌ای کهن به فارسی، مورّخ ۵۴۶ قمری».
  4. . قرآن زعفرانی از طریق تفسیر سورآبادی با ترجمه رسمی پیوند می‌خورد.
  5. . وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى‏ بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَرِيضٍ‏؛ «و چون انسان را نعمت بخشيم، روى برتابد و خود را كنار كشد، و چون آسيبى بدو رسد دست به دعاى فراوان بردارد». (فصلت/51)
  6. [.دائره المعارف اسلامی؛ «قرآن زعفرانی» با ترجمه‌ای کهن به فارسی / مرتضی کریمی نیا .دائره المعارف اسلامی؛ «قرآن زعفرانی» با ترجمه‌ای کهن به فارسی / مرتضی کریمی نیا ]
  7. . أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ‏؛ «بر ايشان درودها و رحمتى از پروردگارشان [باد] و راه‏يافتگان [هم‏] خود ايشانند». (بقره/157)
  8. . وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ‏؛ «و بر زنان از كار افتاده‏اى كه [ديگر] اميد زناشويى ندارند گناهى نيست كه پوشش خود را كنار نهند [به شرطى كه‏] زينتى را آشكار نكنند؛ و عفت ورزيدن براى آنها بهتر است، و خدا شنواى داناست». (نور/60)
  9. . خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخَّارِ؛ «انسان را از گل خشكيده‏اى سفال مانند، آفريد». (الرحمن/14)
  10. . وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقاب‏؛ «و براى خدا حجّ و عمره را به پايان رسانيد، و اگر [به علت موانعى‏] بازداشته شديد، آنچه از قربانى ميسّر است [قربانى كنيد]؛ و تا قربانى به قربانگاه نرسيده سر خود را مَتراشيد؛ و هر كس از شما بيمار باشد يا در سر ناراحتيى داشته باشد [و ناچار شود در احرام سر بتراشد] به كفّاره [آن، بايد] روزه‏اى بدارد، يا صدقه‏اى دهد، يا قربانيى بكند؛ و چون ايمنى يافتيد، پس هر كس از [اعمال‏] عمره به حجّ پرداخت، [بايد] آنچه از قربانى ميسّر است [قربانى كند]، و آن كس كه [قربانى‏] نيافت [بايد] در هنگام حجّ، سه روز روزه [بدارد]؛ و چون برگشتيد هفت [روز ديگر روزه بداريد]؛ اين ده [روزِ] تمام است. اين [حجّ تمتّع‏] براى كسى است كه اهل مسجد الحرام [مكّه‏] نباشد؛ و از خدا بترسيد، و بدانيد كه خدا سخت‏كيفر است». (بقره/196)
  11. . وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى‏ بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ‏؛ «و اگر آن را بر برخى از غير عرب‏زبانان نازل مى‏كرديم» (شعراء/198).
  12. . وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّساءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَ لكِنْ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفاً وَ لا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتابُ أَجَلَهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ‏؛ «و درباره آنچه شما به طور سربسته، از زنان [در عدّه وفات‏] خواستگارى كرده، يا [آن را] در دل پوشيده داشته‏ايد، بر شما گناهى نيست. خدا مى‏دانست كه [شما] به زودى به ياد آنان خواهيد افتاد، ولى با آنان قول و قرار پنهانى مگذاريد، مگر آنكه سخنى پسنديده بگوييد. و به عقد زناشويى تصميم مگيريد، تا زمان مقرر به سرآيد، و بدانيد كه خداوند آنچه را در دل داريد مى‏داند. پس، از [مخالفت‏] او بترسيد، و بدانيد كه خداوند آمرزنده و بردبار است». (بقره/235)
  13. حفظ کرامت انسان؛ حق تکلیف‌آور/ کرامت ذاتی انسان تکوینی و بالقوه است
  14. . وَ يَسْئَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْراً؛ «و از تو در باره «ذو القرنين» مى‏پرسند. بگو: «به زودى چيزى از او براى شما خواهم خواند.» (کهف/83)
  15. . وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ‏؛ «و اسماعيل و ادريس و ذو الكفل را [ياد كن‏] كه همه از شكيبايان بودند». (أنبیاء/ 85)
  16. . وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى‏ فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ‏؛و «ذو النون» را [ياد كن‏] آن گاه كه خشمگين رفت و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتى نداريم، تا در [دل‏] تاريكيها ندا درداد كه: «معبودى جز تو نيست، منزّهى تو، راستى كه من از ستمكاران بودم.» (أنبیاء/87)
  17. . وَ الْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوى‏؛ «و شهرها [ى سَدُوم و عاموره‏] را فروافكند». (نجم/53)
  18. . وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْناءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلْآكِلِينَ؛ «و از طور سينا درختى برمى‏آيد كه روغن و نان خورشى براى خورندگان است». (مؤمنون/20)
  19. . وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ؛ «و آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند و به آنچه بر محمّد (ص) نازل آمده گرويده‏اند- [كه‏] آن خود حقّ [و] از جانب پروردگارشان است- [خدا نيز] بديهايشان را زدود و حال [و روز] شان را بهبود بخشيد». (محمد/2)
  20. . إِلَّا إِبْلِيسَ أَبى‏ أَنْ يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ‏؛ «جز ابليس كه خوددارى كرد از اينكه با سجده كنندگان باشد». (حجر/31)
  21. . طه‏؛ طه. (1)
  22. . قرآن زعفرانی؛ کهن‌ترین نسخه ترجمه خالص و کامل قرآن به فارسی؛قرآن زعفرانی؛ کهن‌ترین نسخۀ قرآنی کامل، تاریخ‌دار با ترجمۀ فارسی
  23. .کریمی نیا، 1398، ص95.
  24. . نظم کتابت در خط عثمانی بیشتر از نسخ ایرانی است.
  25. قرآن زعفرانی؛ نمونه‌ای نفیس از تذهیب دوره سلجوقی .