سلم (ریشه)
ریشه «سلم» (SLM)؛ صلح، سلامتی، درود و تحیت، تسلیم بودن، دین اسلام. این ریشه جمعا 138 بار در قرآن کریم بهکار رفته است.
معنای لغوی
سَلم: و سلامت و سلام يعنى كنار بودن از آفات ظاهرى و باطنى. مثل «إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» صافات: 84. كه در سلامت باطن است قلب سليم آنست كه از شك و حسد و كفر و غيره سالم و كنار باشد. و مثل «مُسَلَّمَةٌ لا شِيَةَ فِيها ...» بقره:ر71. از عيوب سلامت است و خالى در آن نيست كه مراد از آن سلامت ظاهرى است.
سلام: يكدفعه سلام خارجى است بمعنى سلامت مثل «ادْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ» ق: 34. بسلامت وارد بهشت شويد. آن روز خلود است.
يكدفعه سلام قولى است مثل «وَ إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ...» انعام: 54. «وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ...» اعراف: 46.
سلام قولى در اسلام همين است و آن دعا و خواستن سلامت از خداوند بشخص است سَلامٌ عَلَيْكُمْ يعنى سلامت باد از خدا بر شما
اسلام: انقياد و تسليم شدن در اقرب گويد: «أَسْلَمَ الرَّجُلُ: انْقَادَ» «وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...» آل عمران: 83. آنكه در آسمانها و زمين است باو منقاد و مطيعاند (قاموس قرآن، ج3، ص296-301).
ساختهای صرفی در قرآن
سِلم (اسم): 1 بار
سَلم (اسم): 2 بار
سَلَم (صفت مشبهه): 4 بار
سَلَم1 : 1 بار
سالِم (اسم فاعل): 1 بار
سَلیم (صفت فعیل): 2 بار
سَلام (اسم): 42 بار
سَلَّمَ (فعل باب تفعیل): 6 بار
تَسلیم (مصدر باب تفعیل): 3 بار
مُسَلَّم (اسم مفعول باب تفعیل): 3 بار
اَسلَمَ (فعل باب افعال): 22 بار
اِسلام (مصدر باب افعال): 8 بار
مُسلِم (اسم فاعل باب افعال): 42 بار
مُستَسلِم (اسم فاعل باب استفعال): 1 بار
ریشهشناسی
زبان | لفظ | لفظ با آوانویسی عربی | معنای انگلیسی | معنای فارسی | توضیح | منبع |
قرآن | سِلم | سِلم | سِلم | سلم: و سلامت و سلام يعنى كنار بودن از آفات ظاهرى و باطنى | قاموس قرآن، ج3، ص: 296 | |
آفروآسیایی | *s/cVlVm- | سلم | be unharmed; friendly | آسیب ندیدن؛ دوستانه | ||
سامی | *šVlVm- ~ *sVlVm- | شلم | 'be unharmed, healthy' | سالم بودن، آسیب نداشتن | ||
اکدی | šalāmu | شَلَمُ | 'be unharmed, in good conditions, stay well'; cf. salāmu 'be friendly', salīmu OB 'peace, concord, friendship' | "آسیب نداشتن، در شرایط خوب"; قس: سلام "دوستانه بودن"، بابلی. سلیم "صلح، توافق، دوستی" | ||
اگاریتی | šlm | شلم | 'be unharmed, healthy' | سالم بودن، آسیب نداشتن | ||
فنیقی | šlm | شلم | ||||
عبری | šālam | شَلَم | 'be completed, ready (work, construction); remain healthy, unharmed; keep peace' | تکمیل بودن، آماده بودن (کار، ساخت و ساز)؛ سالم ماندن، آسیب ندیدن. صلح را حفظ کردن | ||
عربی جنوبی | slm | سلم | 'be healthy, in a happy situation' | "سالم بودن، در شرایط شاد بودن" | ||
عربی | slm | سلم |