پرش به محتوا

بهشت (مترادف): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «==مترادفات قرآنی بهشت== مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «جنة»، «جنت عدن»، «جنت الفردوس»، «جنت النعیم». ==مترادفات «بهشت» در قرآن== {| class="wikitable" |+ !واژه !مشاهده ریشه شناسی واژه !مشاهده مشتقات واژه !نمونه آیات |- |جنة |ریشه جنت |ج...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۳: خط ۱۳:
|[[جنت (ریشه)|ریشه جنت]]
|[[جنت (ریشه)|ریشه جنت]]
|[[جنن (واژگان)|مشتقات جنت]]
|[[جنن (واژگان)|مشتقات جنت]]
|
|{{AFRAME|Surah=6|Ayah=99}}
|-
|-
|جنت عدن
|جنت عدن
| -
| -
| -
| -
|
|{{AFRAME|Surah=20|Ayah=76}}
|-
|-
|جنت الفردوس
|جنت الفردوس
| -
| -
| -
| -
|
|{{AFRAME|Surah=18|Ayah=107}}
|-
|-
|جنت النعیم
|جنت النعیم
| -
| -
| -
| -
|
|{{AFRAME|Surah=56|Ayah=12}}
|}
|}


==معانی مترادفات قرآنی بهشت==
==معانی مترادفات قرآنی بهشت==


=== «جنة» ===
===«جنة»===
اصل‏ جِنّ‏، پوشيده و پنهان بودن چيزى از دسترس حسّ است، جَنَّهُ‏ اللّيل و أَجَنَّهُ‏ و جَنَ‏ عليه‏ فَجَنَّهُ‏- يعنى شب آن را پوشيده داشت و پنهان كرد.
 
أَجَنَّهُ‏- چيزى بر رويش قرار داد تا پوشيده شود مثل:
 
قبرته أقبرته- در گورش گذاشتم و سقينه و أسقينه- آبش دادم.
 
جنّ عليه كذا- او را پوشاند، خداى عزّ و جلّ گويد: فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأى‏ كَوْكَبا76/ انعام).
 
جَنَان‏- قلب است زيرا ظاهر نيست و از حواس ظاهر پوشيده و پنهان است.
 
مِجَنّ‏ و مِجَنَّة- سپرى است كه صاحب سپر و جنگجوى را پنهان مى‏دارد، خداى عزّ و جلّ فرمايد:
 
اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ‏ جُنَّةً- 16/ مجادله).
 
(سوگندهاى خود را سپرى براى پوشاندن چهره‏هاى غير ايمانى، و اسلامى خود قرار دادند).
 
حديث‏ «الصّوم جنّة». يعنى روزه نگاهدارنده و سپرى است براى ايمان و مؤمنين.
 
جَنَّة- هر باغ و بستانى كه داراى درختان انبوه است و زمين را مى‏پوشاند، خداى عزّ و جلّ فرمايد:
 
لَقَدْ كانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتانِ‏ عَنْ يَمِينٍ وَ شِمالٍ‏- 15/ سبا) و وَ بَدَّلْناهُمْ بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ‏- 16/ سباء) و وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ‏- 39/ كهف) درختانى هم كه پر شاخ و برگند- جنّة- ناميده‏اند، و سخن شاعر بر اين معنى حمل شده است كه:من النّواضح تسقى جنّة سحقا(از شتران آبكشى كه باغ دور افتاده و تشنه و پژمرده را آب مى‏دهد).
 
جَنَّة- يعنى بهشت يا بصورت تشبيه به باغى كه در زمين هست چنان ناميده شده هر چند كه ميانشان فرقى و تفاوتى است و يا بخاطر پوشيده بودن نعمتهايش از ماست، و در سخن خداى تعالى در آيه زير بآن اشاره شده است كه: (فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُن‏17/ سجده) ابن عبّاس (رض) گفته است: جَنَّات‏ كه در قرآن به لفظ جمع آمده است از اين رواست كه هفت جنّت هست:
 
1- جنّة الفردوس 2- عدن 3- جنّة النّعيم. 4- دار الخلد 5- جنّة المأوى 6- دار السّلام. 7- علّيّين.
 
جنين‏- هم طفلى است تا زمانى كه در رحم مادر هست جمعش- أَجِنَّة خداى تعالى گويد: (وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ‏- 32/ نجم) كه واژه- جنين- بر وزن فعيل در معنى مفعول است و نيز جَنِين‏- قبر است كه در اين صورت- فعيل- در معنى فاعل است.
 
در باره اطلاق واژه‏ جِنّ‏- بموجودات نامرئى دو وجه گفته شده:
 
اوّل- براى موجودات نامرئى روحانى كه از تمام حواسّ ظاهرى ما پنهانند، و نقطه مقابلش- إنس است و بر اين وجه فرشتگان و شياطين نيز جزء آنها خواهند بود پس هر فرشته‏اى پرى يا جنّى است و هر پرى و جنّى فرشته نيست،ابو صالح ‏گفته است كه همه فرشتگان نامرئى‏اند.
 
دوّم- گفته‏اند بلكه جنّها بعضى از نامرئيان و روحانيان هستند زيرا چنان موجوداتى روحى سه گونه‏اند:
 
1- گروه اخيار كه همان فرشتگانند.
 
2- گروه اشرار يا شياطين.
 
3- گروه اوساط كه از دو دسته اخيار و اشرار در ميانشان وجود دارد و اين دسته‏هاى پريان هستند كه آيه قرآن بر اين معنى دلالت دارد كه (قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ ... وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ‏- 1- 14/ جنّ) (كه اشاره به دو دسته بد و خوب پريان است.
 
الجِنَّة- يعنى جماعت و گروه پريان، خداى تعالى گويد:
 
(مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ‏- 6/ النّاس) و (وَ جَعَلُوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً- 1158/ صافّات)- الجِنَّة- همان‏ جُنُون‏ و ديوانگى است، خداى تعالى گويد: (ما بِصاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّة 46/ سباء) يعنى جنون، و جنون حائل و مانع ارتباط عقلانى ميان نفس و عقل است. جُنَ‏ فلان- جن زده شد، كه فعلش بر وزن- فعل- است مثل وزن و بناى بيماريها و دردها مانند- زكم، لقى، حمّ- يعنى (زكام شد، لقوه گرفت، تب‏دار شد).
 
اصيب جنانه- به بيمارى قلبى دچار شد و گفته‏اند وقتى كه رابطه ميان‏ كارهاى بدنى و عقلى بريده شود مى‏گويند- جُنَ‏ عقله- عقل و خردش بيمار است (بيمارى روانى).
 
و بر آن اساس سخن خداى تعالى است كه كفّار به پيامبر (ص) گفتند: (مُعَلَّمٌ‏ مَجْنُونٌ‏- 14/ دخان) يعنى از پريانى كه او را مى‏آموزند، با او هستند، و همچنين آيه (أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ‏- 36/ صافات).
 
جُنَ‏ التّلاع و الآفاق- گياه بهاره و بيابانى بمقدارى آنجا زياد شد كه گويى زمينى مجنون و جنّ زده است، و آيه (وَ الْجَانَ‏ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ‏،- 27/ حجر) اشاره به خلقت و آفرينش نوعى از پريان است.
 
و آيه (كَأَنَّها جَانٌ‏- 10/ نمل) گفته شده اشاره به نوعى از مارهاست.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 417-414</ref>


==ارجاعات==
==ارجاعات==
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
ویراستار
۸٬۵۹۹

ویرایش