پرش به محتوا

بدن (مترادف): تفاوت میان نسخه‌ها

۴٬۵۰۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۱ دسامبر ۲۰۲۴
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «==مترادفات قرآنی بدن== مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «جسم»، «جسد»، «بدن». ==مترادفات «بدن» در قرآن== {| class="wikitable" |+ !واژه !مشاهده ریشه شناسی واژه !مشاهده مشتقات واژه !نمونه آیات |- |جسم |ریشه جسم |مشتقات جسم | |- |جس...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۳: خط ۱۳:
|[[جسم (ریشه)|ریشه جسم]]
|[[جسم (ریشه)|ریشه جسم]]
|[[جسم (واژگان)|مشتقات جسم]]
|[[جسم (واژگان)|مشتقات جسم]]
|
|{{AFRAME|Surah=63|Ayah=4}}
|-
|-
|جسد
|جسد
|[[جسد (ریشه)|ریشه جسد]]
|[[جسد (ریشه)|ریشه جسد]]
|[[جسد (واژگان)|مشتقات جسد]]
|[[جسد (واژگان)|مشتقات جسد]]
|
|{{AFRAME|Surah=21|Ayah=8}}
|-
|-
|بدن
|بدن
|[[بدن (ریشه)|ریشه بدن]]
|[[بدن (ریشه)|ریشه بدن]]
|[[بدن (واژگان)|مشتقات بدن]]
|[[بدن (واژگان)|مشتقات بدن]]
|
|{{AFRAME|Surah=10|Ayah=92}}
|}
|}


==معانی مترادفات قرآنی بدن==
==معانی مترادفات قرآنی بدن==


=== «جسم» ===
===«جسم»===
جِسْم‏ چيزى است كه داراى درازا و پهنا و ژرفا باشد (طول و عرض و عمق) اجزاء هر جسمى از جسميّت خارج نمى‏شود هر چند كه تكّه تكّه و جزء جزء شود باز آن جزء ابعاد دارد.خداى تعالى فرمايد: وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ‏- 247/ بقره) و (وَ إِذا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ‏ أَجْسامُهُمْ‏- 4/ منافقون) مفهوم آيه اخير اين است كه به پيامبر (ص) مى‏گويد هر گاه آنها را مى‏بينى اجسامشان تو را به شگفتى نيندازد، كه هشدار و تنبيهى است بر اينكه بدان و آگاه باش در وراء اشباح و اجسام بزرگشان معنايى كه قابل اعتنا باشد نيست (آنها را بكار نگيريد و از خطراتشان مصون باشيد) گفته شده- جُسْمَان‏- هم يعنى شخص، ولى شخص اگر تجزيه و يا تكّه تكّه شود از شخص بودن خارج مى‏شود در صورتى كه جسم چنين نيست.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 399-398</ref>


=== «جسد» ===
===«جسد»===
جَسَد مثل جسم است ولى اخصّ از آن.


=== «بدن» ===
خليل بن احمد رحمه اللّه مى‏گويد: واژه جسد در باره موجودات زمين و امثال آنها غير از انسان گفته نمى‏شود. جسد داراى رنگ است و باشيايى كه رنگى ندارند مانند- آب- هوا- جسم گفته مى‏شود، خداى عزّ و جلّ گويد: وَ ما جَعَلْناهُمْ‏ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ‏- 8/ نساء) اين آيه قرآن، شاهدى است بر نظر خليل در باره جسم و جسد.
 
و گفت: عِجْلًا جَسَداً لَهُ خُوارٌ- 88/ طه) و وَ أَلْقَيْنا عَلى‏ كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ‏- 34/ ص) زعفران را باعتبار رنگش- جِسَاد- گويند.
 
ثوب‏ مُجَسَّد- لباسى است كه با زعفران رنگ شده، مجسد- هم لباسى است كهنه و تر و رنگى و چسبيده به تن كه بدن را خيس مى‏كند. خون خشك شده را هم- جِسْد و جَاسِد مى‏گويند.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 398</ref>
 
===«بدن»===
البَدَن‏، به معنى جسد است، ناميدن جسم به بدن بخاطر بزرگى جثّه است امّا ناميدن جسد به اعتبار رنگ بدن است چنانكه، در عبارت- ثوب مجسد- يعنى لباس رنگى كه از ريشه- جسد- است.
 
إمرأة بادن‏ و بدين‏-: زنى تنومند و بزرگ، شتر را هم به خاطر پر گوشت بودنش- بَدَنَة ناميده‏اند.
 
بَدَنَ‏- و بَدَّنَ‏-: فربه و چاق شد، و گفته‏اند- بدّن- يعنى پير شد، مصراع زير در همين معنى است:و كنت خلت الشّيب و التّبدين‏(پيرى و مسن‏شدن را پنداشته و تصور كرده بودم.
 
و بر اين معنى، حديثى است كه از پيامبر (ص) روايت شده‏
 
«لا تبادرونى بالرّكوع و السّجود فإنّى قد بَدَّنْتُ‏».
 
در ركوع و سجود بر من پيشى نگيريد زيرا بزرگسال و مسن شده‏ام.
 
ولى آيه (فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ‏ بِبَدَنِكَ‏- 92/ يونس) (يعنى با جسدت، و گفته‏اند- بدن- در اين آيه به معنى زره است‏
 
درع و زره را هم- بَدَنَة- ناميده‏اند زيرا بر بدن قرار مى‏گيرد چنانكه آستين پيراهن را هم دست پيراهن و لباس ناميده‏اند و جاى پشت و شكم را هم ظهور و بطن، آيه (وَ الْبُدْنَ‏ جَعَلْناها لَكُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ‏- 36/ حجّ) واژه- بدن- در اين آيه جمع- بدنة، يعنى شتر قربانى.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 249-248</ref>


==ارجاعات==
==ارجاعات==
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
ویراستار
۸٬۵۹۹

ویرایش