پرش به محتوا

لباس (مترادف): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۴: خط ۲۴:


=== «لبس» ===
=== «لبس» ===
لُبْس‏ پوشيدن لباس، كه بوسيله آن لباس بدن خود را بپوشاند «أَلْبَسَهُ‏ غَيْرَهُ» بديگرى لباس پوشاند در آيه:
يَلْبَسُونَ‏ ثِياباً خُضْراً- 31/ كهف.
لِبَاس‏، لَبُوس‏، لَبْس‏- هر سه بمعنى لباس و پوشيدنى است در آيه گفت:
قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُوارِي سَوْآتِكُمْ‏- 26/ اعراف‏ واژه لباس براى هر چيزى كه انسان را از زشتى‏ها بپوشاند و باز دارد بكار ميرود، چنانكه همسر و زوج براى يكديگر بعنوان لباس توصيف شده‏اند زيرا با داشتن همسر و شرايط صحيح همسرى‏ (لِتَسْكُنُوا إِلَيْها) و ايجاد رحمت و بخشش و محبت از هر كار قبيح و زشتى دور ميشوند و همسر مانعى براى آن اعمال است چنانكه خداوند فرمود:
هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَ‏- 187/ بقره).
خداوند زن و مرد را كه همسرند به لباس و پرده‏اى از پوشش براى هم‏
تشبيه كرده است چنانكه شاعر همه را «إزار» يا جامه بلند ناميده است ميگويد:فدى لك من اخى ثقة ازارى‏  و نيز تقوى و پارسائى را بصورت تمثيل به لباس بيان داشته است چنانكه فرموده:
وَ لِباسُ التَّقْوى‏ ذلِكَ خَيْرٌ ... 26/ اعراف (3).
(كه بعد از يادآورى لباس ظاهر به لباس باطنى كه همان تقوى است اشاره شده).
اين واژه يعنى لباس، گاهى به زره و لباس جنگى اطلاق ميشود. در آيه:
صَنْعَةَ لَبُوسٍ‏ لَكُمْ‏- 80/ انبياء.
يعنى زره، در آيه ديگر فرمود:
فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ‏- 112/ نحل. كه در اين آيه گرسنگى و ترس را براى عينيت بخشيدن و تجسم آن دو حالت بصورت تشبيه آنها را به لباس تصوير نموده است، و اين همان است كه بر- حسب عادت ميگويند «تدرّع فلان الفقر و لبس الجوع» يعنى او پوششى و زرهى از فقر و لباسى از گرسنگى بر خود نهاده است. شاعر ميگويد:و كسوتهم من خير برد منبحم.
برد و برود پارچه يمنى است كه در اين جا به موى بدن تشبيه شده يعنى موى بدنش پوشش اوست و برهنه و فقير است.
آيه‏ وَ لِباسُ التَّقْوى‏ را با كسره حرف (س) يعنى «وَ لِباسِ التَّقْوى‏» نيز خوانده‏اند بمعنى پرده و پوشش، و اصل «لبس» از همان پوشيدن اينست كه در امور معنوى نيز بكار ميرود ميگويد: «لَبَسْتُ‏ عليه أَمْرَهُ» كارش را بر او پوشيده داشتم. در آيه گفت:
وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ‏- 9/ انعام.
(يعنى اگر فرشتگانى هم بر اين كافران فرستيم بايستى بصورت و جامه انسانى و بشرى باشند و باز بهمين توهم دچار ميشدند و باز هم مردمان را به ترديد و شك ميانداختند و كار بر آنان مشتبه ميشد) و گفت:
وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ‏- بقره/ 42 و لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ‏- 71/ آل عمران و الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ‏- 82/ انعام‏ (اين آيه يكى از آثار ايمان را بيان ميكند و ميگويد اينان ايمان خود را با ظلم و ستم نمى‏پوشانند و محو نمى‏كنند مؤمن ظالم نميشود و ظالم هم مؤمن‏ حقيقى نيست).
في الامر لُبْسَة: با ضمه حرف (ل) نفى در آن كار اشكالى و اشتباهى هست.
لَابَسْتُ‏ الأمرَ: آن كار را آزمودم و به اصلاحش پرداختم.
لَابَسْتُ فلاناً: با او آميزش نمودم تا بشناسمش.
و في فلان‏ مَلْبَسٌ‏: كه در اين جا بصورت استعاره بكار رفته معنى در وجودش بهره‏هاى فراوان و طولانى است. شاعر گويد:و بعد المشيب طول عمر و ملبسا.(پس از جوانى طول عمر و بهره‏مندى هست).<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 115-110</ref>


=== «کسوة» ===
=== «کسوة» ===
الْكِسَاء و الْكِسْوَة: لباس و پوشش، در آيه:
أَوْ كِسْوَتُهُمْ‏ (89 مائده)
كَسَوْتُهُ‏ و اكْتَسَى‏: لباسش پوشاندم، در آيات:
وَ ارْزُقُوهُمْ فِيها وَ اكْسُوهُمْ‏ (5/ نساء) (سفيهان را از مالشان نفقه و لباس دهيد و با گفتار خودش شادشان كنيد) فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً (14/ مؤمنون)
اكْتَسَتْ‏ الارض بالنّبات: زمين از گياه پوشيده شد، شاعر گويد:فبات له دون الصبا و هى قرّة/لحاف و مفصول الكساء رقيق‏ گفته شده كنايه از شير است موقعيكه سر  شاعر ديگرى گويد:حتّى ارى فارس الصيموت على‏/اكساء خيل كانّها الابل‏ [تا اينكه دلاورى گرد اندام را بر پشت ستور و مركب ديدم گوئى كه شترى بود].
گفته شده: على اكساء- يعنى بر پشت آن، و اصلش دويدن شتر است كه با دويدنش گرد و خاك ايجاد مى‏كند و بر او مى‏نشيند گوئى كه لباسى از خاك و غبار بر آن پوشيده شده.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 31-29</ref>


==ارجاعات==
==ارجاعات==
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
ویراستار
۸٬۵۱۰

ویرایش