پرش به محتوا

سکونت (مترادف): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
سكونت به معناى‏ اقامت كردن، مسكن گزيدن، توطّن و ... است. در اين مدخل از واژه های «سَکَنَ»، «تبوّأ»(بوء)، «ثوی»، «بدا»(بدو)، «حَضَرَ»، «خَلَدَ»، «عاشر»، «غنی» استفاده شده است.
سكونت به معناى‏ اقامت كردن، مسكن گزيدن، توطّن و ... است. در اين مدخل از واژه های «سَکَنَ»، «تبوّأ»(بوء)، «ثوی»، «بدا»(بدو)، «حَضَرَ»، «خَلَدَ»، «عاشر»، «غنی» استفاده شده است.


== معانی واژگان ==
== معانی مترادف قرآنی سکونت ==


=== سَکَنَ ===
=== سَکَنَ ===
خط ۲۸: خط ۲۸:
بَاءَ- يَبُوءُ [بوأ] اليه: بسوى او برگشت،- هُ و بِهِ: او را برگردانيد،- بِالْحَقِّ اوْ بِالذَّنْبِ: به حقيقت يا به گناه اقرار كرد،- بِالْخَيبَةِ وَ الْفَشَل: ناكام و نااميد شد،- بَوَاءً فُلانٌ بِفُلانٍ: فلانى به خون فلانى كشته و قصاص شد. فعل امر اين فعل (بُؤْ) مى‏باشد و تعبير «بُؤْ بِهِ» بمعناى باش تا به خون او قصاص شوى مى‏باشد.
بَاءَ- يَبُوءُ [بوأ] اليه: بسوى او برگشت،- هُ و بِهِ: او را برگردانيد،- بِالْحَقِّ اوْ بِالذَّنْبِ: به حقيقت يا به گناه اقرار كرد،- بِالْخَيبَةِ وَ الْفَشَل: ناكام و نااميد شد،- بَوَاءً فُلانٌ بِفُلانٍ: فلانى به خون فلانى كشته و قصاص شد. فعل امر اين فعل (بُؤْ) مى‏باشد و تعبير «بُؤْ بِهِ» بمعناى باش تا به خون او قصاص شوى مى‏باشد.


'''الباءَة- [بوأ]: خانه، محيطزيست.'''
'''الباءَة- [بوأ]: خانه، محيط زيست.'''


البُوَاء- [بوأ] (ح): مار بزرگ (اژدها) كه از تيره‏ى (الأَصَلِيّات) است- اين واژه لاتين است-
البُوَاء- [بوأ] (ح): مار بزرگ (اژدها) كه از تيره‏ى (الأَصَلِيّات) است- اين واژه لاتين است-
خط ۵۲: خط ۵۲:
بَدْو- به معنى روستانشينى در مقابل- حضر: شهر نشينى، است، آيه (وَ جاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ- 100/ يوسف) يعنى باديه و بيابان و هر جائيكه در سفر از دور پيدا مى‏شود و مقصد است.
بَدْو- به معنى روستانشينى در مقابل- حضر: شهر نشينى، است، آيه (وَ جاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ- 100/ يوسف) يعنى باديه و بيابان و هر جائيكه در سفر از دور پيدا مى‏شود و مقصد است.


به ساكن باديه هم- باد- گويند، مانند آيه (سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ[[سکونت (مترادف)#%20ftn1|[1]]]- 25/ حجّ) و آيه (لَوْ أَنَّهُمْ‏ بادُونَ‏ فِي الْأَعْرابِ‏- 20/ احزاب) (كه- باد و بادون- در هر دو آيه اشاره به ساكنين روستاهاست).<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن با تفسير لغوى و ادبى قرآن، ج‏1، ص: 249-250</ref>
به ساكن باديه هم- باد- گويند، مانند آيه (سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ- 25/ حجّ) و آيه (لَوْ أَنَّهُمْ‏ بادُونَ‏ فِي الْأَعْرابِ‏- 20/ احزاب) (كه- باد و بادون- در هر دو آيه اشاره به ساكنين روستاهاست).<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن با تفسير لغوى و ادبى قرآن، ج‏1، ص: 249-250</ref>


=== حَضَرَ ===
=== حَضَرَ ===
خط ۶۱: خط ۶۱:
(وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ- 8/ نساء).
(وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ- 8/ نساء).


(وَ أُحْضِرَتِ‏ الْأَنْفُسُ الشُّحَ‏[[سکونت (مترادف)#%20ftn1|[1]]]. 128/ نساء).
(وَ أُحْضِرَتِ‏ الْأَنْفُسُ الشُّحَ. 128/ نساء).


(عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ‏- 14/ تكوير).
(عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ‏- 14/ تكوير).
خط ۸۱: خط ۸۱:
(تِجارَةً حاضِرَةً- 282/ بقره) تجارت و داد و ستد نقدى.
(تِجارَةً حاضِرَةً- 282/ بقره) تجارت و داد و ستد نقدى.


خداى تعالى گويد:
خداى تعالى گويد: (وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ‏- 32/ يس). (فِي الْعَذابِ مُحْضَرُونَ‏- 16/ روم). (شِرْبٍ‏ مُحْتَضَرٌ- 28/ قمر). يعنى: يارانش آن را حاضر مى‏كنند.
 
(وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ‏- 32/ يس).
 
(فِي الْعَذابِ مُحْضَرُونَ‏- 16/ روم).
 
(شِرْبٍ‏ مُحْتَضَرٌ- 28/ قمر).
 
يعنى: يارانش آن را حاضر مى‏كنند.


الحُضْر- نهيب زدن به اسب است كه در آنحال كه با بلند كردن دستان اسب، آن را با سرعت مى‏دواند.
الحُضْر- نهيب زدن به اسب است كه در آنحال كه با بلند كردن دستان اسب، آن را با سرعت مى‏دواند.
خط ۱۸۰: خط ۱۷۲:
|-
|-
|}
|}
== ارجاعات ==
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
ویراستار
۸٬۲۷۱

ویرایش