فرو بردن (مترادف)
مترادفات قرآنی فرو بردن
مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «اغرق»، «صبغ».
مترادفات «فرو بردن» در قرآن
واژه | مشاهده ریشه شناسی واژه | مشاهده مشتقات واژه | نمونه آیات |
---|---|---|---|
اغرق | ریشه غرق | مشتقات غرق | ثُمَّ أَغْرَقْنَا ٱلْءَاخَرِينَ
|
صبغ | ریشه صبغ | مشتقات صبغ | صِبْغَةَ ٱللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ ٱللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُۥ عَٰبِدُونَ
|
معانی مترادفات قرآنی فرو بردن
«اغرق»
الغرق: فرو رفتن در آب و غرق شدن در بلا و مصيبت.
غرق فلان يغرق غرقا: غرق شد و در آب فرو رفت.
أغرقه: غرقش كرد، در آيه: (حتى إذا أدركه الغرق- 90/ يونس) فلان غرق فى نعمة فلان: تشبيهى به همان، در ميان گرفتن و غرق بودن است (غرق نعمت فلانى است) در آيات:
(و أغرقنا آل فرعون- 50/ بقره) (فأغرقناه و من معه جميعا- 103/ اسراء)(ثم أغرقنا الآخرين- 66/ شعراء) (ثم أغرقنا بعد الباقين- 120/ شعراء) (و إن نشأ نغرقهم- 43/ يس) (أغرقوا فأدخلوا نارا- 25/ نوح) (فكان من المغرقين- 43/ هود).[۱]
«صبغ»
الصبغ: رنگ كردن است، فعلش- صبغت.
الصبغ: يعنى- مصبوغ- رنگ شده.
در آيه: (صبغة الله- 138/ بقره) اشاره به چيزى است كه خداى تعالى از عقل و خرد يا شعور تميز دهنده كه متفاوت از حيوانات است مثل فطرت در انسانها ايجاد كرده است.
وقتى كه نصارى صاحب فرزند مىشوند بعد از هفت روز او را در آبى غسل تعميد مىدهند و فرو مىبرند و گمان مىكنند آن كار صبغهاى است. از اين روى خداى تعالى فرمود: (و من أحسن من الله صبغة- 38/ بقره) و آيه: (و صبغ للآكلين-20/ مؤمنون) (خورش و چاشنى خوراك براى خورندگان است) يعنى عصارههائى كه از ميوهها بدست مىآورند براى آنان چون نان خورش است مثل اينكه مىگويند- أصبغت بالخل: با سركه چاشنىاش زدم.[۲]