رشد (ریشه)
ریشه «رشد» (RŠD)؛ هدایت، کمال. این ریشه 19 بار در قرآن کریم آمده است.
معنای لغوی
رشد: (بر وزن قُفْل و فَرَس) هدايت. نجات. صلاح. كمال. در مفردات و قاموس و اقرب هر دو وزن بيك معنى است. فيومى در مصباح رشد را صلاح و رسيدن بصواب گفته. راغب گويد: آن خلاف غىّ است و بجاى هدايت بكار رود. مجمع ذيل آيه «وَ هَيِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً» (كهف: 10).
ساختهای صرفی در قرآن
رَشَدَ (فعل مجرد): 1 بار
رُشد (اسم): 6 بار
رَشَد (اسم): 5 بار
رَشاد (مصدر): 2 بار
راشِد (اسم فاعل): 1 بار
رَشید (صفت فعیل): 3 بار
مُرشِد (اسم فاعل، باب افعال): 1 بار
برای مشاهده تفصیلی آیات، نک: رشد (واژگان)
ریشهشناسی
زبان | واژه | آوانگاری | معنا | توضیحات | ارجاع | ||
فارسی | بینالمللی | فارسی | انگلیسی | ||||
آفروآسیایی باستان | Orel, | ||||||
سامی باستان | |||||||
عبری | Gesenius, | ||||||
اوگاریتی | DelOlmo, | ||||||
آرامی | Jastrow, | ||||||
سریانی | PayneSmith, | ||||||
مندایی | Macuch, | ||||||
فنیقی | Krahmalkov, | ||||||
اکدی/آشوری | Black, | ||||||
حبشی | Leslau, | ||||||
سبائی | RS2D | دادن اثر حقوقی به چیزی، اعمال اصلاح بر چیزی؟، اصلاح جزایی؟ | give legal effect to, ?inflict correction on, ?penal correction | Beeston, 118 | |||
عربی | رشد | مشکور، -
Zammit, 194 |