حج (ریشه)

از قرآن پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۵۰ توسط Tabasi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''ریشه «حجّ»''' (ḤGG)؛ زیارت خانه خدا، حج کردن. این معنا از ریشه، 12 بار در قرآن کریم آمده است. == معنای لغوی == حجّ: قصد. (قاموس) طبرسى فرمايد: آن در لغت بمعنى قصد پى در پى و در شريعت قصد خانه خداست (قاموس قرآن، ج2، ص105)‏ == ساخت‌های صرفی در قرآن == حَجَّ (...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ریشه «حجّ» (ḤGG)؛ زیارت خانه خدا، حج کردن. این معنا از ریشه، 12 بار در قرآن کریم آمده است.

معنای لغوی

حجّ: قصد. (قاموس) طبرسى فرمايد: آن در لغت بمعنى قصد پى در پى و در شريعت قصد خانه خداست (قاموس قرآن، ج2، ص105)‏

ساخت‌های صرفی در قرآن

حَجَّ (فعل مجرد): 1 بار

حَجّ (اسم): 9 بار

حاجّ (اسم فاعل): 1 بار

حِجّ (مصدر): 1 بار

ریشه‌شناسی

زبان واژه آوانگاری معنا توضیحات ارجاع
فارسی بین‌المللی فارسی انگلیسی
آفروآسیایی باستان
سامی باستان
عبری חָגָּה حاگا ḥāgā چرخیدن reeling Gesenius, 290-291
חָגַג حاگَگ ḥāgag زیارت کردن، برپا کردن ضیافت یک زیارت make pilgrimage, keep a pilgrim-feast
חַג حَگ ḥag جشن گردهمایی، ضیافت، ضیافت زائر festival-gathering, feast, pilgrim-feast
اوگاریتی - DelOlmo, -
آرامی חֲגַג حَگگ ḥagag چرخاندن، یک دایره کشیدن؛

جشن گرفتن یک جشنواره؛ ضیافت گرفتن

to turn, draw a circle;

to celebrate a festival; to feast

Jastrow, 423-424
חָגַג حاگَگ ḥāgag جشن سالگرد، جشن گرفتن، زیارت دوره‌ای برگزار کردن to celebrate an anniversary, to observe a festival, to make a periodical pilgrimage معنای ریشه‌ای:

[to turn] چرخیدن.

ساخته از חַג

חָג حاگ ḥāg سالگرد، جشنواره، پیشکش جشن زائر anniversary, festival, pilgrim's festive offering
سریانی ܚܓܐ حگا ḥagā یک جشن، روز جشن، ضیافت،

مجلس جشن؛

سپس:

نمایشگاه، هر مجلسی، یک شرکت، یک رقص

a feast, festal day, feasting;

a festal assembly, hence a fair, any assembly;

a company, a dance

PayneSmith, 126
ܚܓܝ حَگی ḥagi برگزاری یک جشن to keep a feast denom. verb PAEL

(فعل برساخته از اسم، در باب تفعیل)

مندایی hgaga حگَگ دایره، پیچیدگی؛

توهم، خیال

circle, convolution;

illusion, delusion, fancy

ریشه HGG=HUG Macuch, 130
فنیقی - Krahmalkov, -
اکدی/آشوری - Black, -
حبشی - Leslau, -
سبائی ḤGG

ḥg

حجج

حج

انجام زیارت، زیارت،

? حکم الهی

perform a pilgrimage, pilgrimage

? divine ordinance

Beeston, 66
عربی حَجّ

حَجَّ

مشکور، 168-169

Zammit, 134

منابع

حج (واژگان)

منابع ریشه شناسی