عشو (ریشه)
ریشه «عشو» (ˁŠW)؛ مقاومت، سرسختی و لجاجت. این ریشه در این معنا تنها یک بار در قرآن آمده است.
معنای لغوی
عشو: وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ زخرف: 36. هر كه از ياد خدا اعراض كند شيطانى براى او مياوريم كه مصاحب اوست.
عشو چنانكه در مجمع گفته ضعف بينائى و اعراض است و عشاء كورى و از بين رفتن چشم ميباشد در اقرب نيز اعراض را از جمله معانى آن گفته است «عَشى عَنْها: اعْرَضَ عَنْها» راغب گويد: «عَشى عَنْهُ: عَمِيَ عَنْهُ» (قاموس قرآن، ج5، ص3).
ساختهای صرفی در قرآن
عَشَوَ (فعل مجرد): 1 بار
ریشهشناسی
زبان | لفظ | لفظ با آوانویسی عربی | معنای انگلیسی | معنای فارسی | توضیح | منبع |
قرآن | عَشَوَ | عَشَوَ | عَشَوَ | ضعف بينائى و اعراض است و عشاء كورى و از بين رفتن چشم ميباشد - عشو: وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ زخرف: | قاموس قرآن، ج5، ص: 3 | |
آفروآسیایی | *ʕVĉay- | عشی | press, squeeze | "فشار، فشار دادن" | ||
سامی | *ʕVŝVy- | عشی | 'press, squeeze' | "فشار، فشار دادن" | ||
عبری | ʕŝy | عشی |
رابطه عص - عض - عش - عظ : سفتی، سختی، فشار. استخوان (عظم)