برک (ریشه)

از قرآن پدیا

ریشه «برک» (BRK)؛ برکت. از این ریشه، مفهوم «برکت» و سایر مشتقات مرتبط با آن ساخت یافته و جمعا 32 بار در قرآن به‌کار رفته است.

معنای لغوی

بركت: فايده ثابت. قاموس بركت را نموّ، زيادت، سعادت و بُرُوك را ثبوت معنى كرده‏. در مفردات گويد: بركت يعنى ثبوت خير خدائى در يك چيز، مجمع آب را از همین معنا، بِركه ناميده‏اند (قاموس قرآن، ج1، ص189).

ساخت‌های صرفی در قرآن

بَرَکَة (اسم): 3 بار

بارَکَ (فعل باب مفاعله): 8 بار

مُبارَک (اسم مفعول، باب مفاعله): 12 بار

تَبارَکَ (فعل باب تفاعل): 9 بار

برای مشاهده تفصیلی آیات، نک: برک (واژگان)

ریشه‌شناسی

زبان واژه آوانگاری معنا توضیحات ارجاع
فارسی بین‌المللی فارسی انگلیسی
آفروآسیایی باستان rukub رُکُب زانو، ران knee, thigh Orel, 452 (no. 2133)
سامی باستان rukb رُکب زانو knee
عبری בָּרַךְ بارَک bārak زانو زدن، برکت دادن kneel, bless Gesenius, 138-139
בֶרֶךְ بِرِک berek زانو knee
בְּרָכָה براکا brākā برکت، نعمت و موهبت blessing
اوگاریتی brk I برک (1) زانو زدن، زانوهای کسی را خم کردن (برای زایمان) to kneel (down), bend one's knees (to give birth) DelOlmo, 237-238
brk II برک (2) برکت کردن (مجرد)، برکت دادن (باب تفعیل) to be blessed (G), to bless (D)
brk برک زانو knee
آرامی בָּרַךְ بارَک bārak از غار خارج کردن، انتخاب کردن، اشاره کردن، برکت دادن(باب تفعیل) to cave out, to select, point out, to bless (Pi.) Jastrow, 195
בְּרָכָה براکا brākā برکت، اعطای سعادت، آرزوهای خوب، انتخاب، فراوانی blessing, bestowal of prosperity, good wishes, choice, plenty
سریانی ܒܪܟ برک زانو را خم کردن، زانو زدن، خم شدن (تعظیم کردن)؛ ستایش کردن to bend the knee, kneel, bow down; praise PayneSmith, 55-56
مندایی BRK برک برکت دادن، (باب افعال) خم کردن زانو، زانو زدن to bless, (af.) to bend the knee, kneel Macuch, 70
فنیقی BRK I, II, III برک 1، 2 و 3 برکت دادن؛ هدیه؛ خوشحال bless; gift; happy Krahmalkov, 126
اکدی/آشوری birku, burku بِرکو، بُرکو زانو knee Black, 45, 148
karābu کَرابو دعا کردن، برکت دادن، سلام کردن to pray, bless, greet
حبشی brk I

baraka

برک (1)

بَرَکَ

زانو زدن، زانو زدن به پایین، زانو را خم کردن، زاد و ولد کردن (فعل ساخته شده از bərk: زانو) kneel, kneel

down, bend the knee, make genuflection' (denominative

from bərk: knee)

Leslau, 105
brk II

bāraka

برک (2)

بارَکَ

برکت کردن، ستایش کردن، عبادت کردن،

جشن گرفتن، سلام کردن، خداحافظی کردن، تبریک گفتن. توهین کردن، فحش دادن، نفرین کردن

bless, praise, worship,

celebrate, salute, bid farewell, congratulate, (K.T.) offend, calumniate, curse

سبائی BRK برک برکت دادن bless Beeston, 31, 79
KRB

krbt

کرب

کربۀ

برکت، نعمت، فضل blessing, favour
عربی برکَ

بارکَ / بَرَکۀ

رُکبَۀ

زانو زدن (شتر)

برکت دادن / برکت، افزایش و زیادت.

زانو

مشکور، 62-63؛ 306

Jeffery, 75

منابع

برک (واژگان)

منابع ریشه شناسی