طلب پناه (مترادف)

از قرآن پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۴۷ توسط Shojaei (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مترادفات قرآنی طلب پناه

مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «اجارَ»، «اعاذ».

مترادفات «طلب پناه» در قرآن

واژه مشاهده ریشه شناسی واژه مشاهده مشتقات واژه نمونه آیات
اجارَ ریشه جور مشتقات جور
وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ ٱلْمُشْرِكِينَ ٱسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّىٰ يَسْمَعَ كَلَٰمَ ٱللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُۥ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْلَمُونَ
اعاذ ریشه عوذ مشتقات عوذ
وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِۦٓ إِنَّ ٱللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تَذْبَحُوا۟ بَقَرَةً قَالُوٓا۟ أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِٱللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ ٱلْجَٰهِلِينَ

معانی مترادفات قرآنی طلب پناه

«اجارَ»

الجَار كسى است كه نزديك تو خانه و مسكن دارد و زندگى مى‏كند.

واژه جار- از اسمهائى است كه معانى نزديك بهم دارد زيرا كسى همسايه ديگرى نمى‏شود مگر اينكه آن همسايه براى او مانند برادر و دوست باشد و چون حقّ همسايگى عقلا و شرعا بسيار بزرگ و سنگين مى‏شود.

بهر كسى كه حقّش بر ديگران بزرگ است و حقّى پيدا مى‏كند يا حقّ همسايگى غير خويشاوند را نيز بزرگ مى‏شمارد در آنصورت- جار- اطلاق مى‏شود، خداى تعالى گويد:

وَ الْجارِ ذِي الْقُرْبى‏ وَ الْجارِ الْجُنُبِ‏- 36/ نساء) (همسايه خويشاوند و غير خويشاوند).

اسْتَجَرْتُهُ‏ فَأَجَارَنِي‏- از او مزد يا زينهار و پناه خواستم پناهم داد. و بر اين معنى آيات‏ وَ إِنِّي‏ جارٌ لَكُمْ‏- 48/ انفال) (من پناهتان هستم) و وَ هُوَ يُجِيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ‏- 88/ مؤمنون) (او پناه مى‏دهد و در پناه كسى نيست).

كه تحقيقا از واژه- جار- قرب و نزديكى تصوّر مى‏شود و كسيكه بديگرى نزديك است او را همسايه‏اش گويند.

جَارَهُ‏ و جَاوَرَهُ‏ و تَجَاوَرَ- نيز بهمان معنى است يعنى همسايه او و يا در مجاورت و پناه او قرار گرفت.

خداى تعالى گويد:

لا يُجاوِرُونَكَ‏ فِيها إِلَّا قَلِيلًا- 60/ احزاب) (تو را جز مدّت كمى همسايه و در پناه نخواهند بود). وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ‏ مُتَجاوِراتٌ‏- 4/ رعد) (و در زمين قسمتهائى بيكديگر مجاور و نزديكند). و باعتبار معنى نزديكى در واژه- جار بكسى هم كه از طريق مستقيم و راه عدول مى‏كند و دور مى‏شود مى‏گويد: جَارَ عن الطّريق- سپس اين معنى در عدول از حقّ نيز بكار رفته است و از آن واژه‏ جور مشتق شده خداى تعالى گويد: وَ مِنْها جائِرٌ- 9/ نحل) يعنى از راه روشن توحيد كج و منحرف است.

- عدّه‏اى گفته‏اند:- جَائِر- يعنى عدول كننده و منحرف در باره كسى است كه مردم را از التزام و پايبند بودن به آنچه را كه شرع امر كرده منع مى‏كند و باز مى‏دارد.[۱]

«اعاذ»

العَوْذ: پناه بردن بغير و پيوسته شدن به او، مى‏گويند عَاذَ فلان بفلان: او به فلانى پناه‏ برد، و از اين معنى است آيات:

(أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ‏- 67/ بقره) (وَ إِنِّي‏ عُذْتُ‏ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ‏- 20/ دخان) (قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ‏- 18/ فلق) (إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ‏- 18/ مريم) أَعَذْتُهُ‏ باللّه‏ أُعِيذُهُ‏: او را به خداوند پناه مى‏دهم، گفت:

(إِنِّي أُعِيذُها بِكَ‏- 36/ آل عمران)و آيه: (مَعاذَ اللَّهِ‏ 23/ يوسف) يعنى به خدا ملتجى مى‏شويم و به او پناه مى‏بريم و از او يارى مى‏خواهيم كه آن كار را انجام دهيم و از انجام آن بدى و زشتى دورى مى‏جوئيم.

عُوذَة: افسون و چيزى است كه به آن پناه مى‏برند و از اين معنى تميمه و رقية (دعاى باز و بند كودكان) را- عوذة- گفته‏اند، عَوَّذَهُ‏- وقتى است كه او را حفظ كند.

عَائِذ: هر مادر كه طفلى بدنيا مى‏آورد و تا هفت روز او را عائذ- مى‏نامند (پناه دهنده كودك).[۲]

ارجاعات

  1. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 432-431
  2. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 669-668