بعل (ریشه)

از قرآن پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۴۹ توسط Tabasi (بحث | مشارکت‌ها)

ریشه «بعل» (BˁL)؛ شوهر، نام یک خدا. واژه «بَعل» جمعا 7 بار در قرآن آمده است.

معنای لغوی

بَعل: شوهر. «وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلِي‏ شَيْخاً» (هود: 72)، من پير زنم و اين شوهرم پير است. جمع آن بُعوله است‏. «أَ تَدْعُونَ‏ بَعْلًا وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِينَ» (صافات: 125)، گفته‏ اند بعل نام بتى بود در بعلبك‏ (قاموس قرآن، ج1، ص206).

ساخت‌های صرفی در قرآن

بَعل (اسم): 6 بار

بَعل (عَلَم بت): 1 بار

برای مشاهده تفصیلی آیات، نک: بعل (واژگان)

ریشه‌شناسی

زبان واژه آوانگاری معنا توضیحات ارجاع
فارسی بین‌المللی فارسی انگلیسی
آفروآسیایی باستان baˁil بَعِل مرد man Orel, 46 (no. 182)

Orel, 47 (no. 184)

baˁVl بَعل توانا بودن be able
سامی باستان baˁl بَعل شوهر، آقا husband, master
bˁl بعل حکومت کردن، سلطه داشتن rule, sway سامی ممکن است ساخته از اسم (denominative) باشد.
عبری בָּעַל باعَل bāˁal ازدواج کردن، حکومت کردن marry, rule over Gesenius, 127
בַּעַל بَعَل baˁal مالک، ارباب owner, lord همچنین در اسامی خاص و اسامی مکان
اوگاریتی bˁl بعل کارگر، کارگر غیر ماهر؛

پیشه‌ور، صنعتگر،

سازنده

labourer, unskilled labourer;

craftsman, artesan,

maker

احتمال ارتباط با عربی. فَعَلَ (لسلاو، 84) DelOlmo, 205-206
bˁl بعل خداوند؛ مالک (یا ساکن در) یک مکان، صاحب یک چیز، رئیس یک مکان یا چیز. شخص دارای رتبه برتر؛

> مخصوص کردن یک صفت

lord; owner of (or resident in) a place, owner of thing, boss of a place or thing; person of superior rank;

>specifying an

attribute

همچنین در اسامی خاص
آرامی בָּעַל باعَل bāˁal وارد کردن، تصرف کردن) [در بایبل. ارباب بودن، محافظت کردن؛] آمیزش جنسی (اعم از قانونی یا نامشروع)، در آغوش گرفتن زن to enter into, take possession) [in b. h. to be master, protect;] to have sexual intercourse (both legal or illicit), to embrace a woman Jastrow, 182
בַּעַל بَعَل baˁal 1) شوهر

2) بت بعل

3) [ثمر دهنده،] باران

4) (بیشتر در ترکیبات) صاحب، مسلط، متصرف، داده به

1) husband

2) the idol Baal

3) [the fructifier,] rain

4) (mostly in compounds) owner of, master of, possessed of, given to

سریانی ܒܥܠ بعِل bˁel داشتن، برای خود گرفتن، ازدواج کردن to own, take for one's own, to marry PayneSmith, 51
ܒܥܠܐ بَعلا baˁlā ارباب، صاحب،

سرپرست خانواده، (از این رو) شوهر

lord, owner,

head of a family, hence husband

مندایی - Macuch, -
فنیقی BˁL I بعل تصاحب کردن، فرمان دادن POSSESS, COMMAND Krahmalkov, 110-11
BˁL II, BˁLT (f.) بعل، بعلة (مؤنث) صاحب، مالک OWNER, POSSESSOR نیز در اسامی خاص
BˁL III بعل بَعَل، خدای مذکر اصلی پانتئون فنیقی-پونیک BA'AL, principal male deity of the Phoenician-Punic pantheon
اکدی/آشوری bēlu(m) بِلو(م) ارباب؛ مالک lord; proprietor Black, 42
bêlu(m) بِلو(م) حکومت کردن (بر)، دفع کردن to rule (over); dispose of
حبشی baˁāl بَعال صاحب، رئیس خانواده، شوهر owner, head

of family, husband

Leslau, 83-84
baˁāl بَعال خدای فنیقی «بعل» the Phoenician

god Baal

bəˁla بِعلا ثروتمند بودن، دارا بودن be rich, be wealthy
bəˁla بِعلا ازدواج کردن، زن گرفتن، شوهر بودن marry, take a wife, be a

husband,

سبائی BˁL I بعل مالک

شهروند، شهروند یک شهر

شوهر

پروردگار بهشت

(فعل.) داشتن، تملک کردن، به دست آوردن

owner

citizen, burgess of a town

husband

Lord of Heaven

v. own, possess, acquire

Beeston, 25-26
BˁL II بعل زمین آبیاری بارانی rain-irrigated land
BˁL III بعل کار کردن، حفاری کردن سنگ بستر work, excavate bedrock شاید ارتباط با عربی. فَعَلَ (لسلاو، 84)
عربی بعل صاحب، آقا، شوهر

خدای «بعل»

مشکور، 75-76

Zammit, 97-98

منابع

بعل (واژگان)

منابع ریشه شناسی