حکم (ریشه)
ریشه «حکم» (ḤKM)؛ در قرآن کریم ماده حکم از ریشههای پرکاربرد و دارای مشتقات فراوان است و لغت شناسان عربی برای ماده حکم معانی متعددی ذکر کردهاند که میتوان سه دسته کلی از آنها را در قرآن یافت:
معانی محور عقلانیت و دانایی شامل: "حِکمَة" و “حُکم” به معنای دانایی و"حَکیم" به معنای دانا و عالم
معانی محور داوری کردن شامل: “حَکَمَ” به معنای قضاوت و داوری کردن، "حاکِم" و “حَکَم” به معنای داور، "حاكَمَهُ إِلى الحَكَمِ" به معنای فراخواندن طرف دعوا نزد داور، "حَكَّمُوهُ بَينَهُم" به معنای اینکه او را به داوری گذاشتند و "محاکمة" به معنای مخاصمة نزد حاکم
معانی محور منع کردن شامل: "أَحْكَمَ " به معنای احتمالی منع کردن و بازداشتن
معنای لغوی
معناهایی که برای این ماده در فرهنگ های لغات عربی ذکر شده است به طور خلاصه عبارتند از: بازداشتن، افسار و لگام، قضاوت و داوری، آزمودن و تجربه، اتقان و محکم کاری، حکمت و دانایی.
ساختهای صرفی در قرآن
این ماده مجموعا 210 بار و در 11 مشتق در قرآن کریم استعمال شده است:
معانی محور داوری کردن:
حَکَمَ (فعل ثلاثی مجرد): 45 مورد
حُکم (مصدر): 30 مورد[۱]
حاکِم (اسم فاعل) به معنای داور: 6 مورد
حَکَم (صفت مشبهه) به معنای داور و میانجی: 3 مورد
أَحکَم (صفت تفضیلی): 2 مورد
حَکَّمَ (باب تفعیل) به معنای به قضاوت نشاندن: 2 مورد
تَحاکَمَ إلی (باب تفاعل) به معنای بردن دعوا نزد کسی: 1 مورد.
معانی محور عقلانیت و دانایی:
حِکمَة (اسم جامد) به معنای دانایی: 20 مورد
حَکیم (صفت مشبهه) به معنای دانا و عاقل: 97 مورد
معانی محور اتقان و احکام[۲]
أحکَمَ (باب إفعال) به معنای متقن ساختن: 2 مورد
مُحکَم (صفت مفعولی) به معنای متقن شده: 2 مورد.
ریشهشناسی
زبان | واژه | آوانگاری | معنا | توضیحات | ارجاع | ||
فارسی | بینالمللی | فارسی | انگلیسی | ||||
آفروآسیایی باستان | Ḥakam
kum |
حکم
کم |
طناب
برداشتن، گرفتن و فراهم کردن |
Rope
take, get |
ریشه دوم (کم) بر اساس پیشوند بودن واج (ح) از سوی اورل برای این ریشه مطرح شده است. | Orel, 271 (no. 1221), 327 (no. 1497) | |
سامی باستان | Ḥakam
ḤVkum |
حکم
حکم |
افسار (اسب)
برداشتن و گرفتن |
Martingale
take |
|||
عبری | חכם | حخم/حکم | Ḥkm | حکمت، عقلانیت، هوشمندی | to be wise, wisdom | Gesenius, 314,315 | |
اوگاریتی | Ḥkm | حکم | عاقل بودن | to be wise | DelOlmo, 358 | ||
فنیقی | ḤKMT | حکمت | عقلانیت، هوشمندی | wisdom, intelligence | Krahmalkov, 183 | ||
آرامی | חכם | حخم/حکم | Ḥkm | حکمت، عقلانیت، هوشمندی | to be wise, wisdom | Jastrow, 461-463 | |
سریانی | ܚܟܡ | حکم | Ḥkm | عقلانیت و علم، اطلاع، دانستن، یاد دادن و... | to be wise, wisdom, to know, discern, to make wise, to instruct, to think, consider | PayneSmith, 141, 142
Costaz, 104 | |
اکدی/آشوری | ekemu(m)
Ḫakamu(m) |
اکمو
خکمو |
بیرون بردن، سلب کردن، ربودن و ...
فهمیدن و دریافتن، |
"to take away, deprive, to rub, ….
"to understand, apprehend |
Black, 68, 101 | ||
حبشی | Ḥkm | حکم | بازداشتن،
درمان کرن، عاقل بودن |
restrain,
treat medically, be wise |
معنای دوم (عاقل بودن و درمان کردن) از عربی وام گرفته شده است. | Leslau, 229 | |
سبائی | mḥkm | محکم | حل و فصل دعوا و منازعه (داوری) | settlement of dispute | Beeston, 67 | ||
عربی | حکم | منع کردن، به بند کشیدن، اتقان، داوری کردن، عقلانیت و حکمت، افسار اسب (حَکَمَة) | مشکور، 188
Zammit, 146 |
منابع
دهقان، علی، روحی، کاوس، پاکتچی، احمد، پروین، خلیل (1397)، " پیجویی مؤلفههای مفهوم جهانی حکمت در مفهوم قرآنی آن" کتاب قیم، بهار 1397.
ارجاعات
- ↑ البته باید توجه داشت که برخی موارد کاربرد حکم به معنایی غیر از مصدر قضاوت و شاید به معنای دانش و حکمت است که تفکیک دقیق موارد نیازمند بررسی مستقلی است.
- ↑ درباره معنای دقیق این باب در قرآن کریم مباحث دامنه داری در کتب تفسیر و علوم قرآنی (ذیل بحث آیات محکم و متشابه) وجود دارد و بیان معنای اتقان در اینجا صرفا جهت ایجاد تمایز از دو معنای پیشین است.