پوشاندن (مترادف)
مترادفات قرآنی پوشاندن
مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «استتر»، «حَجَب».
مترادفات «پوشاندن» در قرآن
واژه | مشاهده ریشه شناسی واژه | مشاهده مشتقات واژه | نمونه آیات |
---|---|---|---|
استتر | ریشه ستر | مشتقات ستر | وَمَا كُنتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَن يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَلَآ أَبْصَٰرُكُمْ وَلَا جُلُودُكُمْ وَلَٰكِن ظَنَنتُمْ أَنَّ ٱللَّهَ لَا يَعْلَمُ كَثِيرًا مِّمَّا تَعْمَلُونَ
|
حَجَب | ریشه حجب | مشتقات حجب | كَلَّآ إِنَّهُمْ عَن رَّبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ
|
معانی مترادفات قرآنی پوشاندن
«استتر»
سَتْر: السَّتْر، پوشاندن چيزى است.
السِّتْر و السُّتْرة: آنچه را كه با آن پوشانده مىشود (وسيله پوشش).
آيات: (لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْراً- 90/ كهف) و (حِجاباً مَسْتُوراً- 45/ اسراء).
استتار: پوشيده و پنهان شدن، و در آيه: (وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ- 22/ فصّلت).[۱]
«حَجَب»
الحَجْب و الحِجَاب- يعنى باز داشتن و ممانعت از دسترسى و رسيدن به چيزى، گفته مىشود: حَجَبَهُ، حَجْباً و حِجَاباً، و نيز حجاب يعنى جوف و باطن و آنچه كه از دل پوشيده و پنهان است.
خداى تعالى گويد: (وَ بَيْنَهُما حِجابٌ- 4/ اعراف) اين حجاب آن نيست كه ديده را مىپوشاند بلكه مقصود همان چيزى است كه مانع رسيدن لذّات بهشتيان بدوزخيان و رسيدن رنجش و آزار دوزخيان به بهشتيان مىشود، مثل آيات:
(فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذاب13/ حديد) و (وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ- 51/ شورى) يعنى از جائيكه شخص مورد خطاب وحى و كسى كه باو وحى مىرسد او را نمىبيند و آيه (حَتَّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ- 32/ ص).
يعنى وقتى كه خورشيد با پنهان كننده و مانعى از نظر پوشيده مىشود.
حَاجِبَان- يعنى دو ابرو در چهره زيرا براى ديدگان همچون نگهبان هستند و از آنها دفاع مىكنند.
حَاجِبُ الشّمس- مانعى كه در جلوى خورشيد مثل نگهبان قرار مىگيرد و مانع ديدن آن مىشود.
و در آيه (كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ- 15/ مطفّفين) اشاره به منع نور از ايشان است چنانكه گفت (فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ- 13/ حديد) يعنى ديوار و بارويى ميانشان زده شد.[۲]