خبت (ریشه): تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''ریشه «خبت»''' (H̬BT)؛ زمین پست و هموار؛ مطیع و رام. این ریشه 3 بار در قرآن کریم بهکار رفته است. == معنای لغوی == خبت: (بر وزن فلس) زمين هموار. (مفردات) در مجمع زمين هموار وسيع گفته است. راغب گويد: سپس اخبات بمعنى نرمى و تواضع بكار رفته است إِنَّ الَّ...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶۱: | خط ۱۶۱: | ||
[[منابع ریشه شناسی]] | [[منابع ریشه شناسی]] | ||
[[رده:ریشه شناسی واژگان قرآن]] | |||
[[رده:خ (ریشه)]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۹
ریشه «خبت» (H̬BT)؛ زمین پست و هموار؛ مطیع و رام. این ریشه 3 بار در قرآن کریم بهکار رفته است.
معنای لغوی
خبت: (بر وزن فلس) زمين هموار. (مفردات) در مجمع زمين هموار وسيع گفته است. راغب گويد: سپس اخبات بمعنى نرمى و تواضع بكار رفته است إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَخْبَتُوا إِلى رَبِّهِمْ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ ... هود: 23.
در مجمع گويد: اخبات بمعنى اطمينان است. گويا مراد از اطمينان حتمى دانستن وعده خداست.
معنى آيه چنين است: آنانكه ايمان آوردند و اعمال نيك انجام دادند و بخدا مطمئن شدند، ياران بهشتاند. فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ حج: 54 تا بآن ايمان آورند و دلشان بدان مطمئن باشد. فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ حج: 34 معبود شما يگانه است باو تسليم شويد و متواضعان را بشارت بده (قاموس قرآن، ج2، ص218).
ساختهای صرفی در قرآن
اَخبَتَ (فعل باب افعال): 2 بار
مُخبِت (اسم فاعل، باب افعال): 1 بار
ریشهشناسی
زبان | واژه | آوانگاری | معنا | توضیحات | ارجاع | ||
فارسی | بینالمللی | فارسی | لاتین | ||||
آفروآسیایی باستان | Orel, | ||||||
سامی باستان | |||||||
عبری | חבת | حبت | ḤBT | ریشه نامعلوم | - | عربی. خَبَتَ: مبهم بودن.
أخبَتَ : پَست، مطیع بودن |
Gesenius, 290 |
חֲבִתִּים | حَبیتیم | ḥabitīm | نوعی کیک تخت، یا ویفر نان | some kind
of flat cakes, or bread-wafers | |||
םַחֲבַת | محَبَت | maḥabat | صفحه مسطح <تابه برای پخت | flat Plate> Pan' or griddle for
baking |
|||
اوگاریتی | DelOlmo, | ||||||
آرامی | Jastrow, | ||||||
سریانی | PayneSmith, | ||||||
مندایی | Macuch, | ||||||
فنیقی | Krahmalkov, | ||||||
اکدی/آشوری | Black, | ||||||
حبشی | Leslau, | ||||||
سبائی | Beeston, | ||||||
عربی | خَبَت | زمین پست و فراخ | depressed tract of land, low ground | مشکور، 206
Zammit, 156 |