سبزیجات (مترادف): تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «==مترادفات قرآنی سبزیجات== مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «قَضب»، «بقل». ==مترادفات «سبزیجات» در قرآن== {| class="wikitable" |+ !واژه !مشاهده ریشه شناسی واژه !مشاهده مشتقات واژه !نمونه آیات |- |قَضب |ریشه قضب |مشتقات قضب | |...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
|[[قضب (ریشه)|ریشه قضب]] | |[[قضب (ریشه)|ریشه قضب]] | ||
|[[قضب (واژگان)|مشتقات قضب]] | |[[قضب (واژگان)|مشتقات قضب]] | ||
| | |{{AFRAME|Surah=80|Ayah=28}} | ||
|- | |- | ||
|بقل | |بقل | ||
|[[بقل (ریشه)|ریشه بقل]] | |[[بقل (ریشه)|ریشه بقل]] | ||
|[[بقل (واژگان)|مشتقات بقل]] | |[[بقل (واژگان)|مشتقات بقل]] | ||
| | |{{AFRAME|Surah=2|Ayah=61}} | ||
|} | |} | ||
==معانی مترادفات قرآنی سبزیجات== | ==معانی مترادفات قرآنی سبزیجات== | ||
=== «قَضب» === | ===«قَضب»=== | ||
در آيه: فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا وَ عِنَباً وَ قَضْباً (28/ عبس) يعنى دانه و انار تازه. | |||
=== «بقل» === | مَقَاضِب: زمينى كه ميوه و غلات ميروياند و بار ميدهد. | ||
قَضِيبٌ: مثل- قَضْبٌ- است [ميوه شاخه تازه] ولى- قضيب- بيشتر در مورد شاخههاى درخت بكار ميرود و- قضب- در سبزيجات و ميوهها. | |||
قَضْبٌ: بصورت مصدر يعنى بريدن شاخه و چيدن سبزى و ميوه. | |||
روايت شده است كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله وقتى در لباس يا جامهاى شكل صليبى را ميديد آنرا برمىكند. | |||
«اذا راى فى ثوب تصليبا قَضَبَهُ». | |||
سيفٌ قَاضِبٌ و قَضِيبٌ: شمشيرى تيز و برنده و تازه. | |||
پس- قضيب- در اينجا بمعنى فاعل است و در عبارت قبلى به معنى مفعول [ميوهها و سبزيهاى چيده شده و دومى شمشير برنده]. | |||
و همچنين در عبارت- ناقةٌ قَضِيبٌ- شتر مادينهاى كه از ميان شتران جدا شده و نيز هر چيزى كه چيده و جدا شود. | |||
و به هر چيزى هم كه پاك و تهذيب نشده است- مُقْتَضَبٌ- گويند | |||
اقْتَضَبَ حديثاً: در وقتى است كه سخنى را قبل از اينكه در خاطرش پخته و تهذيبش كرده باشد بيان كند. (ارتجالا گفته شود).<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج3، ص: 208-207</ref> | |||
===«بقل»=== | |||
خداى فرمايد: (بَقْلِها وَ قِثَّائِها- 61/ بقره) بقل يعنى سبزى كه در زمستان ريشه و ساقهاش رشد نمىكند و نمىرويد و از اين واژه فعل- بَقَلَ يعنى روئيد و- بَقَلَ وَجْهُ الصّبىّ- (چهره بچّه شاداب شد) كه تشبيهى از رشد و طراوت گياهان است، ساخته شده. | |||
بَقَلَ ناب البعير- دندان شتر روئيد، كه اين تعبير از ابن سكّيت است | |||
بَقَلْت البقل- سبزى را چيدم، مَبْقَلَة- زمين صيفى كارى است.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج1، ص: 299-298</ref> | |||
==ارجاعات== | ==ارجاعات== | ||
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]] | [[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۶
مترادفات قرآنی سبزیجات
مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «قَضب»، «بقل».
مترادفات «سبزیجات» در قرآن
واژه | مشاهده ریشه شناسی واژه | مشاهده مشتقات واژه | نمونه آیات |
---|---|---|---|
قَضب | ریشه قضب | مشتقات قضب | وَعِنَبًا وَقَضْبًا
|
بقل | ریشه بقل | مشتقات بقل | وَإِذْ قُلْتُمْ يَٰمُوسَىٰ لَن نَّصْبِرَ عَلَىٰ طَعَامٍ وَٰحِدٍ فَٱدْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنۢبِتُ ٱلْأَرْضُ مِنۢ بَقْلِهَا وَقِثَّآئِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ ٱلَّذِى هُوَ أَدْنَىٰ بِٱلَّذِى هُوَ خَيْرٌ ٱهْبِطُوا۟ مِصْرًا فَإِنَّ لَكُم مَّا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ ٱلذِّلَّةُ وَٱلْمَسْكَنَةُ وَبَآءُو بِغَضَبٍ مِّنَ ٱللَّهِ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا۟ يَكْفُرُونَ بِـَٔايَٰتِ ٱللَّهِ وَيَقْتُلُونَ ٱلنَّبِيِّۦنَ بِغَيْرِ ٱلْحَقِّ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَوا۟ وَّكَانُوا۟ يَعْتَدُونَ
|
معانی مترادفات قرآنی سبزیجات
«قَضب»
در آيه: فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا وَ عِنَباً وَ قَضْباً (28/ عبس) يعنى دانه و انار تازه.
مَقَاضِب: زمينى كه ميوه و غلات ميروياند و بار ميدهد.
قَضِيبٌ: مثل- قَضْبٌ- است [ميوه شاخه تازه] ولى- قضيب- بيشتر در مورد شاخههاى درخت بكار ميرود و- قضب- در سبزيجات و ميوهها.
قَضْبٌ: بصورت مصدر يعنى بريدن شاخه و چيدن سبزى و ميوه.
روايت شده است كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله وقتى در لباس يا جامهاى شكل صليبى را ميديد آنرا برمىكند.
«اذا راى فى ثوب تصليبا قَضَبَهُ».
سيفٌ قَاضِبٌ و قَضِيبٌ: شمشيرى تيز و برنده و تازه.
پس- قضيب- در اينجا بمعنى فاعل است و در عبارت قبلى به معنى مفعول [ميوهها و سبزيهاى چيده شده و دومى شمشير برنده].
و همچنين در عبارت- ناقةٌ قَضِيبٌ- شتر مادينهاى كه از ميان شتران جدا شده و نيز هر چيزى كه چيده و جدا شود.
و به هر چيزى هم كه پاك و تهذيب نشده است- مُقْتَضَبٌ- گويند
اقْتَضَبَ حديثاً: در وقتى است كه سخنى را قبل از اينكه در خاطرش پخته و تهذيبش كرده باشد بيان كند. (ارتجالا گفته شود).[۱]
«بقل»
خداى فرمايد: (بَقْلِها وَ قِثَّائِها- 61/ بقره) بقل يعنى سبزى كه در زمستان ريشه و ساقهاش رشد نمىكند و نمىرويد و از اين واژه فعل- بَقَلَ يعنى روئيد و- بَقَلَ وَجْهُ الصّبىّ- (چهره بچّه شاداب شد) كه تشبيهى از رشد و طراوت گياهان است، ساخته شده.
بَقَلَ ناب البعير- دندان شتر روئيد، كه اين تعبير از ابن سكّيت است
بَقَلْت البقل- سبزى را چيدم، مَبْقَلَة- زمين صيفى كارى است.[۲]