پرسیدن (مترادف): تفاوت میان نسخه‌ها

از قرآن پدیا
(صفحه‌ای تازه حاوی «==مترادفات قرآنی پرسیدن== مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «سأل»، «استفتأ»، «استنبأ». ==مترادفات «پرسیدن» در قرآن== {| class="wikitable" |+ !واژه !مشاهده ریشه شناسی واژه !مشاهده مشتقات واژه !نمونه آیات |- |سأل |ریشه سال |سال (واژگان)|مشتق...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۳: خط ۱۳:
|[[سأل (ریشه)|ریشه سال]]
|[[سأل (ریشه)|ریشه سال]]
|[[سال (واژگان)|مشتقات سال]]
|[[سال (واژگان)|مشتقات سال]]
|
|{{AFRAME|Surah=67|Ayah=8}}
|-
|-
|استفتأ
|استفتأ
|[[فتی (ریشه)|ریشه فتی]]
|[[فتی (ریشه)|ریشه فتی]]
|[[فتی (واژگان)|مشتقات فتی]]
|[[فتی (واژگان)|مشتقات فتی]]
|
|{{AFRAME|Surah=4|Ayah=176}}
|-
|-
|استنبأ
|استنبأ
|[[نبأ (ریشه)|ریشه نبأ]]
|[[نبأ (ریشه)|ریشه نبأ]]
|[[نبأ (واژگان)|مشتقات نبأ]]
|[[نبأ (واژگان)|مشتقات نبأ]]
|
|{{AFRAME|Surah=49|Ayah=6}}
|}
|}


==معانی مترادفات قرآنی پرسیدن==
==معانی مترادفات قرآنی پرسیدن==


=== «سأل» ===
===«سأل»===
السُّؤَال‏ طلب شناختن، يا چيزى كه انسان را به معرفت و شناخت مى‏رساند يا خواستن مال و آنچه كه به مال مى‏رساند، پس طلب معرفت و شناخت، پاسخش بر عهده زبان است، و دستى كه بجاى زبان مى‏نويسد يا اشاره مى‏كند ولى- استدعاء مال جوابش به عهده دست است و زبان بجاى دست است يا با وعده دادن يا ردّ سؤال. اگر بگوئيد چگونه صحيح است به اينكه گفته شود- سؤال- براى معرفت و شناخت است و حال اينكه معلوم است كه خداى تعالى از بندگانش سؤال مى‏كند، مثل آيه: (إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ‏- 110/ مائده) پاسخ اين است كه آن سؤال براى آگاه نمودن خود مردم، و سرزنش ايشان بوده نه براى آگاه شدن خداى تعالى، زيرا او- علّام الغيوب- يعنى آگاه بر راز پنهانى‏ها و ناپيداهاست بنابر اين از اينكه معنى سؤال براى شناخت و معرفت باشد، خارج نمى‏شود.


=== «استفتأ» ===
سؤال- در معنى فهميدن و شناختن، گاهى خبر داشتن است و زمانى به منظور سرزنش، مثل: آيه: (وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ‏- 8/ تكوير) كه براى شناساندن و معرّفى مسئول (در سقط جنين يا گذشتن از نوزادان به هر تقدير است).


=== «استنبأ» ===
وقتى سؤال براى تعريف و آگاهى باشد به مفعول دوّم متعدّى مى‏شود كه گاهى فعل به خودى خود و گاهى با حروف جارّه متعدّى است، چنانكه مى‏گويى- سَأَلْتُهُ‏ كذا و سألته عن كذا و بكذا- كه متعدّى با حرف (عن) بيشتر است، در آيات: (وَ يَسْئَلُونَكَ‏ عَنِ الرُّوحِ‏- 85/ اسراء). (وَ يَسْئَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ‏- 83/ كهف) (يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفالِ‏- 1/ انفال) و (سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ‏- 1/ معارج) (إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي‏- 186/ بقره).
 
ولى اگر- سؤال- براى درخواست مال باشد آن فعل يا بنفسه و يا با حرف (من) متعدّى مى‏شود، مثل آيات:
 
(وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَ‏ مِنْ وَراءِ حِجابٍ‏- 53/ احزاب) و (وَ سْئَلُوا ما أَنْفَقْتُمْ وَ لْيَسْئَلُوا ما أَنْفَقُوا- 10/ ممتحنه) و (وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ‏- 32/ نساء). فقيرى كه چيزى مى‏خواهد و تقاضا مى‏كند به- سائل- تعبير مى‏شود. مثل آيات: (وَ أَمَّا السَّائِلَ‏ فَلا تَنْهَرْ- 10/ ضحى) و (لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ‏- 11/ ذاريات).<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 287-286</ref>
 
===«استفتأ»===
فَتَى‏ نوجوانى و طراوت جوانى، مونثش- فَتَاة- مصدرش- فَتَاء- است كه به برده زن و مرد با اين لفظ بطور كنايه گفته ميشود، در آيه گفت:
 
تُراوِدُ فَتاها عَنْ نَفْسِهِ‏ (30/ يوسف).
 
فَتِيّ‏: از شتران، مثل- فَتَى- به معنى جوان از مردم است.
 
جمع- فَتَى- فِتْيَة و فِتْيَان‏- است و جمع- فَتَاة- فَتَيَات‏.
 
در آيه: مِنْ‏ فَتَياتِكُمُ‏ الْمُؤْمِناتِ‏ (25/ نساء) يعنى بردگان زن مؤمنه‏ و باز گفت: وَ لا تُكْرِهُوا فَتَياتِكُمْ عَلَى الْبِغاءِ (33/ نور)<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏3، ص: 15-14</ref>
 
===«استنبأ»===
نَبَأْ- خبرى است كه فايده و سود بزرگى دارد، كه از آن خبر علم و دانش حاصل ميشود و بر ظنّ و گمان غلبه ميكند، هيچگاه گفتن- خبر بمعنى نبأ- درست نيست مگر اينكه سه اصل و نتيجه‏اى كه گفته شد و از- نبأ- فهميده ميشود در آن باشد (1- سود و فايده 2- علم و دانش 3- غلبه بر ظن و گمان).
 
به خبرى كه دروغى در آن نباشد شايسته است- نبا- گويند مثل- تواتر و خبر از سوى خدا و از سوى نبى عليه الصلاة و السلام.
 
و براى اينكه- نبا- معنى خبر را هم در بردارد ميگويند- أَنْبَاْتُهُ‏ بكذا- مثل اخبرته.
 
و براى اينكه در- نبا- معنى علم هست ميگويند- أَنْبَاْتُهُ‏ كذا- مثل اعلمته كذا- به او آموختم خداى تعالى فرمود:
 
قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ‏- الصاد/ 67 و گفت‏ عَمَّ يَتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ‏- النباء/ 1 و أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ فَذاقُوا وَبالَ أَمْرِهِمْ‏- التغابن/ 5 و تِلْكَ مِنْ‏ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ‏- يوسف/ 102 و تِلْكَ الْقُرى‏ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبائِها- الاعراف/ 101 و ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْقُرى‏ نَقُصُّهُ عَلَيْكَ‏- هود/ 100 و إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا- الحجرات/ 6.
 
اين آيه آگاهى ميدهد كه اگر خبر موضوع بزرگى كه ارزشمند است و شايسته است كه در آن تأمل و تفكر شود هر چند كه دانسته شود و درستى آن بر ظن و گمان غلبه داشته باشد تا اينكه در آن نظر مجدد شود و بروشنى حقيقتش آشكار شود، واژه- يتبتين از تبين- بيشتر برترى دارد.
 
نباته و انباته- هر دو صحيح است در آيه گفت:
 
أَنْبِئُونِي‏ بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ‏- البقره/ 31 و نَبَّأْتُكُما بِتَأْوِيلِهِ‏- يوسف/ 37 و نَبِّئْهُمْ‏ عَنْ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ‏- الحجر/ 51 و أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ‏- يونس/ 17 و قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِما لا يَعْلَمُ‏- الرعد/ 33 و گفت‏ نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ‏- الانعام/ 143 قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبارِكُمْ‏- التوبه/ 94 فعل- نباته- رساتر از انباته است.
 
گفت‏ فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا- فصلت/ 5 و يُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ- القيامة/ 13 و آيه زير بهمين معنى كه در قيامت آنچه كه بشر انجام داده و ميخواست انجام دهد باو خبر داده ميشود.
 
فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ- التحريم/ در اين گفت- نبانى- يعنى خدايم كه عليم و خبير است آگاهم كرد زيرا از انبانى- رساتر است يعنى تحقيقا او سوى خداست. و هم چنين آيه:
 
قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبارِكُمْ‏- التوبة/ 94 و فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ‏- المائده/ 105.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 282-280</ref>


==ارجاعات==
==ارجاعات==
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۵۳

مترادفات قرآنی پرسیدن

مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «سأل»، «استفتأ»، «استنبأ».

مترادفات «پرسیدن» در قرآن

واژه مشاهده ریشه شناسی واژه مشاهده مشتقات واژه نمونه آیات
سأل ریشه سال مشتقات سال
تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ ٱلْغَيْظِ كُلَّمَآ أُلْقِىَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَآ أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ
استفتأ ریشه فتی مشتقات فتی
يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ ٱللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِى ٱلْكَلَٰلَةِ إِنِ ٱمْرُؤٌا۟ هَلَكَ لَيْسَ لَهُۥ وَلَدٌ وَلَهُۥٓ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يَرِثُهَآ إِن لَّمْ يَكُن لَّهَا وَلَدٌ فَإِن كَانَتَا ٱثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا ٱلثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِن كَانُوٓا۟ إِخْوَةً رِّجَالًا وَنِسَآءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ ٱلْأُنثَيَيْنِ يُبَيِّنُ ٱللَّهُ لَكُمْ أَن تَضِلُّوا۟ وَٱللَّهُ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمٌۢ
استنبأ ریشه نبأ مشتقات نبأ
يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِن جَآءَكُمْ فَاسِقٌۢ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوٓا۟ أَن تُصِيبُوا۟ قَوْمًۢا بِجَهَٰلَةٍ فَتُصْبِحُوا۟ عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَٰدِمِينَ

معانی مترادفات قرآنی پرسیدن

«سأل»

السُّؤَال‏ طلب شناختن، يا چيزى كه انسان را به معرفت و شناخت مى‏رساند يا خواستن مال و آنچه كه به مال مى‏رساند، پس طلب معرفت و شناخت، پاسخش بر عهده زبان است، و دستى كه بجاى زبان مى‏نويسد يا اشاره مى‏كند ولى- استدعاء مال جوابش به عهده دست است و زبان بجاى دست است يا با وعده دادن يا ردّ سؤال. اگر بگوئيد چگونه صحيح است به اينكه گفته شود- سؤال- براى معرفت و شناخت است و حال اينكه معلوم است كه خداى تعالى از بندگانش سؤال مى‏كند، مثل آيه: (إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ‏- 110/ مائده) پاسخ اين است كه آن سؤال براى آگاه نمودن خود مردم، و سرزنش ايشان بوده نه براى آگاه شدن خداى تعالى، زيرا او- علّام الغيوب- يعنى آگاه بر راز پنهانى‏ها و ناپيداهاست بنابر اين از اينكه معنى سؤال براى شناخت و معرفت باشد، خارج نمى‏شود.

سؤال- در معنى فهميدن و شناختن، گاهى خبر داشتن است و زمانى به منظور سرزنش، مثل: آيه: (وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ‏- 8/ تكوير) كه براى شناساندن و معرّفى مسئول (در سقط جنين يا گذشتن از نوزادان به هر تقدير است).

وقتى سؤال براى تعريف و آگاهى باشد به مفعول دوّم متعدّى مى‏شود كه گاهى فعل به خودى خود و گاهى با حروف جارّه متعدّى است، چنانكه مى‏گويى- سَأَلْتُهُ‏ كذا و سألته عن كذا و بكذا- كه متعدّى با حرف (عن) بيشتر است، در آيات: (وَ يَسْئَلُونَكَ‏ عَنِ الرُّوحِ‏- 85/ اسراء). (وَ يَسْئَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ‏- 83/ كهف) (يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفالِ‏- 1/ انفال) و (سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ‏- 1/ معارج) (إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي‏- 186/ بقره).

ولى اگر- سؤال- براى درخواست مال باشد آن فعل يا بنفسه و يا با حرف (من) متعدّى مى‏شود، مثل آيات:

(وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَ‏ مِنْ وَراءِ حِجابٍ‏- 53/ احزاب) و (وَ سْئَلُوا ما أَنْفَقْتُمْ وَ لْيَسْئَلُوا ما أَنْفَقُوا- 10/ ممتحنه) و (وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ‏- 32/ نساء). فقيرى كه چيزى مى‏خواهد و تقاضا مى‏كند به- سائل- تعبير مى‏شود. مثل آيات: (وَ أَمَّا السَّائِلَ‏ فَلا تَنْهَرْ- 10/ ضحى) و (لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ‏- 11/ ذاريات).[۱]

«استفتأ»

فَتَى‏ نوجوانى و طراوت جوانى، مونثش- فَتَاة- مصدرش- فَتَاء- است كه به برده زن و مرد با اين لفظ بطور كنايه گفته ميشود، در آيه گفت:

تُراوِدُ فَتاها عَنْ نَفْسِهِ‏ (30/ يوسف).

فَتِيّ‏: از شتران، مثل- فَتَى- به معنى جوان از مردم است.

جمع- فَتَى- فِتْيَة و فِتْيَان‏- است و جمع- فَتَاة- فَتَيَات‏.

در آيه: مِنْ‏ فَتَياتِكُمُ‏ الْمُؤْمِناتِ‏ (25/ نساء) يعنى بردگان زن مؤمنه‏ و باز گفت: وَ لا تُكْرِهُوا فَتَياتِكُمْ عَلَى الْبِغاءِ (33/ نور)[۲]

«استنبأ»

نَبَأْ- خبرى است كه فايده و سود بزرگى دارد، كه از آن خبر علم و دانش حاصل ميشود و بر ظنّ و گمان غلبه ميكند، هيچگاه گفتن- خبر بمعنى نبأ- درست نيست مگر اينكه سه اصل و نتيجه‏اى كه گفته شد و از- نبأ- فهميده ميشود در آن باشد (1- سود و فايده 2- علم و دانش 3- غلبه بر ظن و گمان).

به خبرى كه دروغى در آن نباشد شايسته است- نبا- گويند مثل- تواتر و خبر از سوى خدا و از سوى نبى عليه الصلاة و السلام.

و براى اينكه- نبا- معنى خبر را هم در بردارد ميگويند- أَنْبَاْتُهُ‏ بكذا- مثل اخبرته.

و براى اينكه در- نبا- معنى علم هست ميگويند- أَنْبَاْتُهُ‏ كذا- مثل اعلمته كذا- به او آموختم خداى تعالى فرمود:

قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ‏- الصاد/ 67 و گفت‏ عَمَّ يَتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ‏- النباء/ 1 و أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ فَذاقُوا وَبالَ أَمْرِهِمْ‏- التغابن/ 5 و تِلْكَ مِنْ‏ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ‏- يوسف/ 102 و تِلْكَ الْقُرى‏ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبائِها- الاعراف/ 101 و ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْقُرى‏ نَقُصُّهُ عَلَيْكَ‏- هود/ 100 و إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا- الحجرات/ 6.

اين آيه آگاهى ميدهد كه اگر خبر موضوع بزرگى كه ارزشمند است و شايسته است كه در آن تأمل و تفكر شود هر چند كه دانسته شود و درستى آن بر ظن و گمان غلبه داشته باشد تا اينكه در آن نظر مجدد شود و بروشنى حقيقتش آشكار شود، واژه- يتبتين از تبين- بيشتر برترى دارد.

نباته و انباته- هر دو صحيح است در آيه گفت:

أَنْبِئُونِي‏ بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ‏- البقره/ 31 و نَبَّأْتُكُما بِتَأْوِيلِهِ‏- يوسف/ 37 و نَبِّئْهُمْ‏ عَنْ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ‏- الحجر/ 51 و أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ‏- يونس/ 17 و قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِما لا يَعْلَمُ‏- الرعد/ 33 و گفت‏ نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ‏- الانعام/ 143 قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبارِكُمْ‏- التوبه/ 94 فعل- نباته- رساتر از انباته است.

گفت‏ فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا- فصلت/ 5 و يُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ- القيامة/ 13 و آيه زير بهمين معنى كه در قيامت آنچه كه بشر انجام داده و ميخواست انجام دهد باو خبر داده ميشود.

فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ- التحريم/ در اين گفت- نبانى- يعنى خدايم كه عليم و خبير است آگاهم كرد زيرا از انبانى- رساتر است يعنى تحقيقا او سوى خداست. و هم چنين آيه:

قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبارِكُمْ‏- التوبة/ 94 و فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ‏- المائده/ 105.[۳]

ارجاعات

  1. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 287-286
  2. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏3، ص: 15-14
  3. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 282-280