چرک (مترادف): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
|[[غسل (ریشه)|ریشه غسل]] | |[[غسل (ریشه)|ریشه غسل]] | ||
|[[غسل (واژگان)|مشتقات غسل]] | |[[غسل (واژگان)|مشتقات غسل]] | ||
| | |{{AFRAME|Surah=69|Ayah=36}} | ||
|- | |- | ||
|غسّاق | |غسّاق | ||
|[[غسق (ریشه)|ریشه غسق]] | |[[غسق (ریشه)|ریشه غسق]] | ||
|[[غسق (واژگان)|مشتقات غسق]] | |[[غسق (واژگان)|مشتقات غسق]] | ||
| | |{{AFRAME|Surah=78|Ayah=25}} | ||
|- | |- | ||
|صدید | |صدید | ||
|[[صدد (صدید)|ریشه صدد]] | |[[صدد (صدید)|ریشه صدد]] | ||
|[[صدد (واژگان)|مشتقات صدد]] | |[[صدد (واژگان)|مشتقات صدد]] | ||
| | |{{AFRAME|Surah=14|Ayah=16}} | ||
|} | |} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۱۰
مترادفات قرآنی چرک
مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «غسلین»، «غسّاق»، «صدید».
مترادفات «چرک» در قرآن
واژه | مشاهده ریشه شناسی واژه | مشاهده مشتقات واژه | نمونه آیات |
---|---|---|---|
غسلین | ریشه غسل | مشتقات غسل | وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ
|
غسّاق | ریشه غسق | مشتقات غسق | إِلَّا حَمِيمًا وَغَسَّاقًا
|
صدید | ریشه صدد | مشتقات صدد | مِّن وَرَآئِهِۦ جَهَنَّمُ وَيُسْقَىٰ مِن مَّآءٍ صَدِيدٍ
|
معانی مترادفات قرآنی چرک
«غسلین»
غَسَلْتُ الشّىء غَسْلًا: آب بر آن ريختم و پليدى و چركش را از او زدودم. غَسْل: اسم است ولى- غِسْل- با كسره حرف (غ) چيزى است كه با آن شستشو مىكنند، در آيه: (فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ ...- 6/ مائده) اغتسال: شستشوى بدن، در آيه: (حَتَّى تَغْتَسِلُوا- 43/ نساء) مُغتَسَل: جايى كه در آنجا شستشو مىشود و نيز آبى كه با آن مىشويند در آيه: (هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ- 42/ ص) (اين آبى خنك، و شستشو دهنده و نوشيدنى است).
(غِسْلِين: چركابه بدنهاى كفّار در آتش، در آيه: (وَ لا طَعامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ- 36/ حاقه)[۱]
«غسّاق»
غَسَقُ اللّيل: شدّت تاريكى شب، در آيه: (إِلى غَسَقِ اللَّيْلِ- 78/ اسراء) در آيه: (وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ- 3/ فلق) كه عبارت از مصيبت و بلايى است كه در شب مىرسد كه مثل طارق است (طارق: كسى كه شب سر مىرسد و شبيخون مىزند).
و گفتهاند- غاسق- قرص ماه است وقتى كه كسوف رخ مىدهد و تاريك مىشود. غَسَّاق: چيزى است كه از پوست دوزخيان قطره قطره مىريزد گفت (إِلَّا حَمِيماً وَ غَسَّاقاً- 25/ نباء).[۲]
«صدید»
الصُّدُود و الصَّدّ: انصراف قطعى و روى گرداندن و خوددارى از چيزى، مثل آيه: (يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً- 61/ نساء) و گاهى به معنى منع كردن و برگرداندن است. مثل آيات: (وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ- 24/ نمل) (شيطان كارهاشان را در نظرشان آراست و سپس از راه حق بازشان داشت). (وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ- 47/ انفال) (قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ- 217/ بقره). (بگو جنگ در ماه حرام گناه بزرگى است و بازداشتنى از راه خداست).
(وَ لا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آياتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ- 87/ قصص) و از اين قبيل آيات.
فعلش- صَدَّ يَصُدُّ، صُدُودا- و صَدَّ يَصِدُّ صَدّاً، است (با دو مصدر- صدّا و صدودا).
الصَّدُّ من الجبل: ابرهائى كه چون كوه بلند است و كوه را فرا مىگيرد و از نظر دور مىدارد.
صَدِيد: مادّه چركينى است كه بين پوست و گوشت قرار دارد و به صورت چرك است براى خوراك دوزخيان، در آيه: وَ يُسْقى مِنْ ماءٍ صَدِيدٍ- 16/ ابراهيم).[۳]