آرزو (مترادف): تفاوت میان نسخه‌ها

از قرآن پدیا
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:
آرزو، خواست قلبى براى وقوع امرى در گذشته یا آینده است که تحقّقش سخت یا ناشدنى است. آرزو با امید، طمع و حسرت تفاوت دارد؛ امید، در امور ممکن، و طمع در چیزهاى قریب‌الوقوع به‌کار مى‌رود و حسرت، افسوس بر گذشته است، به‌گونه‌اى که قابل جبران نیست. در این مدخل از واژه‌هاى «امنیة»، «امل»، «ود»، استفاده شده است.
آرزو، خواست قلبى براى وقوع امرى در گذشته یا آینده است که تحقّقش سخت یا ناشدنى است. آرزو با امید، طمع و حسرت تفاوت دارد؛ امید، در امور ممکن، و طمع در چیزهاى قریب‌الوقوع به‌کار مى‌رود و حسرت، افسوس بر گذشته است، به‌گونه‌اى که قابل جبران نیست. در این مدخل از واژه‌هاى «امنیة»، «امل»، «ود»، استفاده شده است.
   
   
==مترادف‌ها==
==مترادفات آرزو در قرآن==


{| class="wikitable sortable" style="margin-right:auto;margin-left:auto"  
{| class="wikitable sortable" style="margin-right:auto;margin-left:auto"  
|+ مترادفات واژه آرزو در قرآن
|+
|واژه
|واژه
|مشاهده ریشه  و مشتقات
|مشاهده ریشه  و مشتقات
خط ۲۴: خط ۲۴:
|-
|-
|}
|}
== معانی مترادفات قرآنی آرزو ==
=== «امنیة» ===
مَنْى‏ يعنى سرنوشت و تقدير- مَنَى‏ لك المانى- برايت سرنوشتى معين كرد، از اين واژه كلمه- مَنَا- بمعنى چيزى كه با آن وزن ميكنند، مَنِىّ‏- چيزى كه هر جاندارى از آن ساخته ميشود. در آيه گفت: أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنى‏- القيامة/ 37 و مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنى‏- النجم/ 46 يعنى با عزت و قدرت الهى آنچه را كه نبوده است مقدر شد و بوجود آمد.
مَنِيَّة- مرگ و اجل مقدر براى هر جاندارى جمعش- مَنَايَا- است، تَمَنِّي‏- تعيين و تقدير چيزى در نفس و تصوير آن در ذهن كه از كمال و تخمين نشأت ميگيرد، يا از روشى فكرى و پايه‏اى بر اين اساس ولى اگر بيشتر از تخمين و گمان باشد، كذب و دروغ در آن بيشتر غلبه دارد.
پس بيشتر آرزوها تصورى است كه حقيقتى براى آن نيست، در آيه گفت: أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى‏ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ‏- الجمعه/ 6 و وَ لا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً- الجمعه/ 7 أُمْنِيَة- صورتى است كه از آرزوى چيزى در نفس انسان بوجود ميآيد، و چون دروغ تصورى است كه حقيقت ندارد و گفتن آن مثل آرزوئى است براى آغاز دروغ، اگر از دروغ به آرزو تعبير شود درست است لذا از عثمان‏ روايت شده است كه‏ «ما تغنيت و لا تمنيت منذ اسلمت». در آيه گفت: وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلَّا أَمانِيَ‏- البقره/ 78 مجاهد گفته است امانى يعنى كذب و دروغ (از اهل كتاب كسانى ناخوانده كتاب هستند كه فقط دروغهائى از آن ميدانند) يا بگفته ديگران يعنى فقط ميخوانند بدون معرفت زيرا تلاوت بدون علم و معرفت در نزد خواننده‏اش مثل آرزو است و گفت: وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلَّا إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ‏- الحج/ 52 يعنى در موقع تلاوت آيات آن كتابها از سوى پيامبران، قبلا گفته شد همانطوريكه- تمنى چنانكه بر پايه گمان و تخمين ميباشد بر پايه روش انديشه نيز هست كه بر آن اصل آرزويش ميآيد. و همين كه پيامبر صلّى اللّه عليه و اله بيشتر مبادرت ميكرد به تلاوت آياتى كه فرشته وحى بر قلبش ميرساند تا اينكه باو گفته شد: لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ‏- طه/ 114 و لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ‏- القيامة/ 16 كه تلاوت پيشاپيش آيات بر اين اساس- تمنى- ناميده شده و آگاهى داده شده كه شيطان در اين امر و مانند آن تسلطى در ايجاد آرزوها داشته است- از اين جهت بيان شده است كه ان العجله من الشيطان. (شتابزدگى دور از عقل و از امور شيطانست) عبارت- منيتنى كذا- يعنى آرزوئى در من بوجود آوردى كه امر بر من مشتبه شد، خداوند از اين معنى خبر داده است كه: وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ‏- النساء/ 119.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، صص: 259-261</ref>
=== «امل» ===
أَمَل: آرزو، اميد. «ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ‏ الْأَمَلُ‏» حجر: 3 «بگذار بخورند و برخوردار شوند و آرزو سرگرمشان كند»، اين كلمه فقط دو بار در قرآن آمده است: كهف: 46، حجر: 3<ref>قاموس قرآن، ج‏1، ص: 113</ref>
=== «ود» ===
وُدّ با ضمه حرف اول محبت به چيزيست، و آرزو داشتن نسبت به آن و يا هر دو معنى در اين واژه بكار ميرود زيرا تمنى كه آرزو داشتن و دريافت چيزى نمودن است يا متضمن و در بر گيرنده معنى دوستى است (زيرا دوستى از سه مرحله نياز، شناخت و سپس عشق و محبت) ميگذرد. و معنى خواستن و تمايل شديد رسيدن و بدست آوردن چيزيست كه دوستش دارند. در آيه: وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ‏ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً- الروم/ 21 و سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ‏ وُدًّا- مريم/ 96 اشاره به چيزيست كه ميانشان الفت و دوستى ياد شده را ايجاد ميكند و آن خداى رحمان است‏[[آرزو (مترادف)#%20ftn1|[1]]] و در آيه زير به آن اشاره دارد كه: لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ما أَلَّفْتَ‏- الانفال/ 63 تا پايان آيه و مودتى كه اقتضاى محبت و دوستى خالص و مجرد دارد در آيه: قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏- الشورى/ 23
مثل آيه: وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ- البروج/ 14 و إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ‏ وَدُودٌ- هود/ 90 پس ودود در بر گيرنده و متضمّن مفهومى است كه در آيه زير بآن اشاره دارد كه:
فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ‏- المائده/ 54 كه معنى محبت خداى تعالى نسبت به بندگانش قبلا گفتيم و هم چنين معنى محبت ما نسبت به او، بعضى از دانشمندان گفته‏اند معنى‏ مَوَدَّة و محبت او نسبت بندگانش همان توجه و مراعاتيست كه نسبت بايشان دارد روايت شده است كه‏
«إن اللّه تعالى قال لموسى، أنا لا أغفل عن الصغير لصغره و لا عن الكبير لكبره و أنا الوَدُودُ الشكور».
(يعنى اى موسى از حالات بندگان و هر چيزى كه كوچك باشد بخاطر كوچكيش و بزرگ باشد بخاطر بزرگيش غافل نيستم زيرا با محبت و شكور هستم).
اين حديث همان معنى آيه: سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا- مريم/ 96 است و همين طور آيه: فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ‏- المائده/ 54 در مورد معنى دوم- ود- كه همان تمنا و آرزو است آيه: وَدَّتْ‏ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ‏- آل عمران/ 69 و رُبَما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمِينَ‏- الحجر/ 2 و وَدُّوا ما عَنِتُّمْ‏- آل عمران/ 118 و وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ‏- البقره/ 109
و وَ تَوَدُّونَ‏ أَنَّ غَيْرَ ذاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ‏- الانفال/ 7 دشمنانتان دوست دارند و آرزو دارند كه شما شوكت و عظمت نداشته باشيد.
وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَما كَفَرُوا- النساء/ 89 و مثل آنها كافر و ناسپاس باشيد.
يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ‏- المعارج/ 11 در قيامت مجرمين آرزو ميكنند كه بتوانند حتّى فرزندان خود را فديه بدهند و فداى گناهان خود نمايند. و آيه: لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ‏ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ‏- المجادله/ 22 خداى تعالى دوستى با كفار و تفاخر به آنها را نهى فرموده است: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ- النساء/ 144 تا اينجا كه ميفرمايد- بِالْمَوَدَّةِ- يعنى بوسيله محبت و دوستى از نصيحت و غير از آن: كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ- النساء/ 73 زيرا دشمنان شما و كفار اصولا تابع دوستى نيستند و گوئى ميان شما و او مودتى نيست (پيمان شكنند).
فلانٌ‏ وَدِيدُ فلانٍ- او دوست اوست.
وَدّ- نام بتى است اين نامگذارى يا بجهت مودتى است كه نسبت به آن بت دارند و يا بنا بر اعتقاد آنهاست كه تصور كرده‏اند ميان بت و باريتعالى دوستى هست (كه خداوند از اين قبايح و تصورات زشت برتر و منزه است).
واژه- وَدّ- اگر اصلش- وَتِد- باشد درست است كه حرف (ت) در (دال) ادغام شده باشد و اينكه بخاطر شدت و محكمى دوستى و ثبات آن در يك مكان باشد كه در باره‏اش معنى مودت و ملازمت يعنى دوستى و همراهى نموده ‏اند.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، صص: 431-434</ref>
== ارجاعات ==
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۱

مترادفات قرآنی آرزو

آرزو، خواست قلبى براى وقوع امرى در گذشته یا آینده است که تحقّقش سخت یا ناشدنى است. آرزو با امید، طمع و حسرت تفاوت دارد؛ امید، در امور ممکن، و طمع در چیزهاى قریب‌الوقوع به‌کار مى‌رود و حسرت، افسوس بر گذشته است، به‌گونه‌اى که قابل جبران نیست. در این مدخل از واژه‌هاى «امنیة»، «امل»، «ود»، استفاده شده است.

مترادفات آرزو در قرآن

واژه مشاهده ریشه و مشتقات نمونه قرآنی
امنیه ریشه و مشتقات منی
وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ ٱلْكِتَٰبَ إِلَّآ أَمَانِىَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ
امل ریشه و مشتقات امل
ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا۟ وَيَتَمَتَّعُوا۟ وَيُلْهِهِمُ ٱلْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
ود ریشه و مشتقات ود
رُّبَمَا يَوَدُّ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ لَوْ كَانُوا۟ مُسْلِمِينَ

معانی مترادفات قرآنی آرزو

«امنیة»

مَنْى‏ يعنى سرنوشت و تقدير- مَنَى‏ لك المانى- برايت سرنوشتى معين كرد، از اين واژه كلمه- مَنَا- بمعنى چيزى كه با آن وزن ميكنند، مَنِىّ‏- چيزى كه هر جاندارى از آن ساخته ميشود. در آيه گفت: أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنى‏- القيامة/ 37 و مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنى‏- النجم/ 46 يعنى با عزت و قدرت الهى آنچه را كه نبوده است مقدر شد و بوجود آمد.

مَنِيَّة- مرگ و اجل مقدر براى هر جاندارى جمعش- مَنَايَا- است، تَمَنِّي‏- تعيين و تقدير چيزى در نفس و تصوير آن در ذهن كه از كمال و تخمين نشأت ميگيرد، يا از روشى فكرى و پايه‏اى بر اين اساس ولى اگر بيشتر از تخمين و گمان باشد، كذب و دروغ در آن بيشتر غلبه دارد.

پس بيشتر آرزوها تصورى است كه حقيقتى براى آن نيست، در آيه گفت: أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى‏ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ‏- الجمعه/ 6 و وَ لا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً- الجمعه/ 7 أُمْنِيَة- صورتى است كه از آرزوى چيزى در نفس انسان بوجود ميآيد، و چون دروغ تصورى است كه حقيقت ندارد و گفتن آن مثل آرزوئى است براى آغاز دروغ، اگر از دروغ به آرزو تعبير شود درست است لذا از عثمان‏ روايت شده است كه‏ «ما تغنيت و لا تمنيت منذ اسلمت». در آيه گفت: وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلَّا أَمانِيَ‏- البقره/ 78 مجاهد گفته است امانى يعنى كذب و دروغ (از اهل كتاب كسانى ناخوانده كتاب هستند كه فقط دروغهائى از آن ميدانند) يا بگفته ديگران يعنى فقط ميخوانند بدون معرفت زيرا تلاوت بدون علم و معرفت در نزد خواننده‏اش مثل آرزو است و گفت: وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلَّا إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ‏- الحج/ 52 يعنى در موقع تلاوت آيات آن كتابها از سوى پيامبران، قبلا گفته شد همانطوريكه- تمنى چنانكه بر پايه گمان و تخمين ميباشد بر پايه روش انديشه نيز هست كه بر آن اصل آرزويش ميآيد. و همين كه پيامبر صلّى اللّه عليه و اله بيشتر مبادرت ميكرد به تلاوت آياتى كه فرشته وحى بر قلبش ميرساند تا اينكه باو گفته شد: لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ‏- طه/ 114 و لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ‏- القيامة/ 16 كه تلاوت پيشاپيش آيات بر اين اساس- تمنى- ناميده شده و آگاهى داده شده كه شيطان در اين امر و مانند آن تسلطى در ايجاد آرزوها داشته است- از اين جهت بيان شده است كه ان العجله من الشيطان. (شتابزدگى دور از عقل و از امور شيطانست) عبارت- منيتنى كذا- يعنى آرزوئى در من بوجود آوردى كه امر بر من مشتبه شد، خداوند از اين معنى خبر داده است كه: وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ‏- النساء/ 119.[۱]

«امل»

أَمَل: آرزو، اميد. «ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ‏ الْأَمَلُ‏» حجر: 3 «بگذار بخورند و برخوردار شوند و آرزو سرگرمشان كند»، اين كلمه فقط دو بار در قرآن آمده است: كهف: 46، حجر: 3[۲]

«ود»

وُدّ با ضمه حرف اول محبت به چيزيست، و آرزو داشتن نسبت به آن و يا هر دو معنى در اين واژه بكار ميرود زيرا تمنى كه آرزو داشتن و دريافت چيزى نمودن است يا متضمن و در بر گيرنده معنى دوستى است (زيرا دوستى از سه مرحله نياز، شناخت و سپس عشق و محبت) ميگذرد. و معنى خواستن و تمايل شديد رسيدن و بدست آوردن چيزيست كه دوستش دارند. در آيه: وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ‏ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً- الروم/ 21 و سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ‏ وُدًّا- مريم/ 96 اشاره به چيزيست كه ميانشان الفت و دوستى ياد شده را ايجاد ميكند و آن خداى رحمان است‏[1] و در آيه زير به آن اشاره دارد كه: لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ما أَلَّفْتَ‏- الانفال/ 63 تا پايان آيه و مودتى كه اقتضاى محبت و دوستى خالص و مجرد دارد در آيه: قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏- الشورى/ 23

مثل آيه: وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ- البروج/ 14 و إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ‏ وَدُودٌ- هود/ 90 پس ودود در بر گيرنده و متضمّن مفهومى است كه در آيه زير بآن اشاره دارد كه:

فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ‏- المائده/ 54 كه معنى محبت خداى تعالى نسبت به بندگانش قبلا گفتيم و هم چنين معنى محبت ما نسبت به او، بعضى از دانشمندان گفته‏اند معنى‏ مَوَدَّة و محبت او نسبت بندگانش همان توجه و مراعاتيست كه نسبت بايشان دارد روايت شده است كه‏

«إن اللّه تعالى قال لموسى، أنا لا أغفل عن الصغير لصغره و لا عن الكبير لكبره و أنا الوَدُودُ الشكور».

(يعنى اى موسى از حالات بندگان و هر چيزى كه كوچك باشد بخاطر كوچكيش و بزرگ باشد بخاطر بزرگيش غافل نيستم زيرا با محبت و شكور هستم).

اين حديث همان معنى آيه: سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا- مريم/ 96 است و همين طور آيه: فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ‏- المائده/ 54 در مورد معنى دوم- ود- كه همان تمنا و آرزو است آيه: وَدَّتْ‏ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ‏- آل عمران/ 69 و رُبَما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمِينَ‏- الحجر/ 2 و وَدُّوا ما عَنِتُّمْ‏- آل عمران/ 118 و وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ‏- البقره/ 109

و وَ تَوَدُّونَ‏ أَنَّ غَيْرَ ذاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ‏- الانفال/ 7 دشمنانتان دوست دارند و آرزو دارند كه شما شوكت و عظمت نداشته باشيد.

وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَما كَفَرُوا- النساء/ 89 و مثل آنها كافر و ناسپاس باشيد.

يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ‏- المعارج/ 11 در قيامت مجرمين آرزو ميكنند كه بتوانند حتّى فرزندان خود را فديه بدهند و فداى گناهان خود نمايند. و آيه: لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ‏ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ‏- المجادله/ 22 خداى تعالى دوستى با كفار و تفاخر به آنها را نهى فرموده است: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ- النساء/ 144 تا اينجا كه ميفرمايد- بِالْمَوَدَّةِ- يعنى بوسيله محبت و دوستى از نصيحت و غير از آن: كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ- النساء/ 73 زيرا دشمنان شما و كفار اصولا تابع دوستى نيستند و گوئى ميان شما و او مودتى نيست (پيمان شكنند).

فلانٌ‏ وَدِيدُ فلانٍ- او دوست اوست.

وَدّ- نام بتى است اين نامگذارى يا بجهت مودتى است كه نسبت به آن بت دارند و يا بنا بر اعتقاد آنهاست كه تصور كرده‏اند ميان بت و باريتعالى دوستى هست (كه خداوند از اين قبايح و تصورات زشت برتر و منزه است).

واژه- وَدّ- اگر اصلش- وَتِد- باشد درست است كه حرف (ت) در (دال) ادغام شده باشد و اينكه بخاطر شدت و محكمى دوستى و ثبات آن در يك مكان باشد كه در باره‏اش معنى مودت و ملازمت يعنى دوستى و همراهى نموده ‏اند.[۳]

ارجاعات

  1. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، صص: 259-261
  2. قاموس قرآن، ج‏1، ص: 113
  3. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، صص: 431-434